روزه یکسو شد و عید آمد و دل ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد / بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد / معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
عید بر عاشقان مبارک
1- بر اساس طب سنتی ، بواسیر که معمولا نوعی سوء مزاج ارثی به شمار می رود اغلب با داروهای پاک کننده خون و معجون و هلیله ها درمان می شود . خاکشیر یک از بهترین پاک کننده های خون در این باب و دیگر موارد سوء مزاج است .
2- کودکانی که زیاد مستعد به ورم لوزتین باشند خیلی بندرت اتفاق می افتد که با خوردن خاکشیر دچار تورم لوزه گردند . حتی اگر ورم در بدو بروز بوده باشد و لوزه ها چرک نکرده باشند کوبیده ی خاکشیر می تواند موثر واقع شود .
3- واریس یکی از عوارض سوء مزاج ارثی است که تا کنون برای آن هیج دارویی یافت نشده است . در آغز بیماری می توان آن را به طور کلی درمان کرد . ولی چنانچه بیماری بسیار پیشرفت کرده باشد آنرا تخفیف کلی داده و مانع پیشرفت آن خواهد گردید . (قابل توجه معلمان – پرستاران و ماموران راهنمایی و رانندگی )
4- اگزما (سودای جلدی ) که هنوز داروی قطعی برای آن نیافته اند اغلب با تصفیه ی مزاج ، استفاده از معجون ها و هلیله ها و نظیر آن بهبود یافته و بویژه خاکشر غالبا نتایج خوب در درمان حاصل می گردد .
5- شوره ی سر که یکی از عوارض و اشکال سوء مزاج است اغلب با خوردن خاکشیر بهبود می یابد .
6- گاه سوء مزاج باعث ریزش مو می شود که با خوردن خاکشیر ، مقل ارزق و هلیله ها این عارضه برطرف می شود .
7- برخی اوقات در بن موهای سر احساس خارش می نماییم که علت آن نیز سوء مزاج است . این ناراحتی با صرف معجونهایی از انواع هلیله ، مقل ازرق و خاکشیر بهبود می یابد .
8- افرادی که بدنی لاغر و خشک و بدن رطوبت دارند و پوست آنها به خشکی و زبری می گراید با خوردن خاکشیر بهبود زیادی می یابند . مخوصا اگر مدت مدیدی استفاده نمایند پوست بدنشان نرم شده و قشری از چربی زیر پوست آنها جمع می شود . چنانچه هماهنگ با این دستور ، از معجونهای انواع هلیله نیز استفاده کنند این منظور بهتر حاصل می شود .
9-خاکشیر بهترین دارو برای ضعف معده به علت سوء مزاج سرد (سودا) می باشد .
نشانه های سوء مزاج سرد : خشکی دهان –کم میلی به آب –بدگواری طعام-بی میلی به خوراک-نفخ شکم –بروز برخی درد ها در معده –ضعف و لاغری .
10- خاکشیر یکی از بهترین داروهای درمان یبوست سوداوی و یبوست عصبی روده می باشد .
نشانه های این یبوست : تکه تکه خارج شدن مدفوع است . حتی با فشار نیز روده ها کاملا باز و تخلیه نمی شوند . و مقداری از مدفوع در روده باقی می ماند و در نتیجه سموم و عوارض مختلفی را موجب می شود . متاسفانه اغلب مردم این مشکل را دارند .
11- سالخوردگان بدنشان کم آب و خشک شده و به همین نسبت روده هایشان نیز خشک و کم آب می شود و در نتیجه کمتر ترشح میکند واین سببی برای یبوست آنان است . در این مورد بهترین داروی طبیعی خاکشیر است که بایدآانرا کوبیده داخل استکان قند داغ کرده بنوشند .
باید متذکر شوم که نزد این گونه کهنسالان ، استفاده از حبهای ملین و مسهل زیان آور است . زیرا مانده ی رطوبت آنان را کشیده و از میان برده و موجب خطر مرگ می شود . متاسفانه پزشکی امروزی هیچ اطلاعی در این زمینه ندارد .
12- در کودکانی که دچار یبوست و درد دل شده و جوشهایی در بدنشان پیدا می شود . اگر روزی یک قاشق چایی خوری خاکشیر را کوبیده و در قند داغ ریخته و به آنها بنوشانند رفته رفته لینتی در مزاج آنها پیدا شده و رفع دل درد و بر طرف شدن بثورات آنها خواهد شد .
13- خاکشیر ضعف قوای جنسی را در مردان و زنان چنانچه سبب آن از سودا باشد را برطرف کرده و توانایی و قوت می بخشد – به قول اساتید طب سنتی : خاکشیر بهار جوانی را طولانی تر می کند .
14- خاکشیر ترشحات رحمی (سیلان ابیض) که ناشی از سودا باشد به تدریج برطرف می کند .
15- از جمله عوارض سوداوی ، ضعف کبد و بروز بواسیر است . که گاه با خونریزی های پی در پی ظاهر می شود . به مرور شخص را ضعیف و ناتوان می کند . در این صورت ممکن است است مقعد هم ست شده و بیرون آید . در چنین حالتی بهترین دارو خاکشیر است که بدن را اصلاح نموده و کم کم مانع خونریزی می شود . البته هر چند ماه یکبار از بواسیر خون غلیظی که حاوی سموم بدن است دفع شده و پس از یکی دو روز به خودی خود خونریزی بند خواهد آمد و به تدریج رفع سستی و خروج مقعد نیز خواهد شد .
1. بهترین وقت خوابیدن هنگامی است که هضم معده انجام گرفته و غذا از فم معده عبور کرده باشد و خواب قبل از این زمان، موجب تمدد و نفخ و رویاهای ترسناک میشود.
2. بهترین ساعت خواب حدوداً از ساعت 10:30 شب تا 3:30 بامداد میباشد و بیدار ماندن در شب بسیار بد و سحرخیزی ممدوح و شایسته است. بنابراین بهترین وقت برای قیام شب و به اصطلاح فقهی شب زندهداری با آنچه طب سنتی در مورد زمان خواب توصیه کرده است منطبق میباشد. وقتی سحر میشود و به صبح نزدیک میشویم، خواب در آن اوقات خاصیت دم زا دارد و تولید دم میکند. لذا بیدار بودن در آن اوقات مورد تاکید است و فضیلت نماز شب نیز، نزدیک صبح بیشتر است. بنابراین بهترین زمان خواب بعد از پاسی از شب شروع میشود تا فجر اول، که این زمان را باید استراحت کنید و بخوابید و بعد از آن را میتوانید بیدار باشید.
3. خوابیدن در حال گرسنگی باعث ضعف حرارت غریزی و لاغری بدن میشود. به همین دلیل، خواب بامداد نیز که دیگر غذای شب هضم یافته و معده خالی شده است مناسب نمیباشد.
4. خوابیدن در زمان بین الطلوعین، هنگام اذان ظهر و هنگام غروب آفتاب مذموم بوده و نهی شده است.
5. خوابیدن در روز، خصوصاً در زمستان، باعث ایجاد بیماریهای رطوبتی و نزله میگردد. تباهی رنگ چهره، سستی بدن، احساس کسالت و کاهش اشتها از دیگر عوارض خواب روزانه هستند.
6. خواب کوتاه قبل از اذان ظهر، قیلوله نام دارد و خوب است. خواب عصر بلغم زاست و خوب نیست افراد را خستهتر میکند. افراد صفراوی فقط مجاز هستند قدری بعد از ناهار خوردن با فاصله بخوابند و با شکم خالی نخوابند تا رطوبت به بدنشان برگردد.
7. بیشترین ضرر خواب روز متوجه سرد مزاجان است.
8. خواب روز نمیتواند جایگزین خواب شب باشد و افرادی که به خواب روز عادت دارند باید به تدریج تغییر عادت دهند.
9. خوابیدن در آفتاب به علت تحریک اخلاط و صفرا سبب سنگینیِ دِماغ و سردرد میشود.
10. بیداری بیش از حد موجب از بین رفتن رطوبات اصلی بدن، اختلال هضم، خشکی مغز و احتراق اخلاط میشود.
11. خواب معتدل شش ساعت است و نباید از ده ساعت بیشتر باشد.
12. محل خواب هر شخص باید بر حسب مزاج هر شخص، از نظر حرارت و برودت در دمای مناسبی باشد.
13. لباس خواب هر شخص باید متناسب با مزاج شخص و فصل باشد.
14. خوابیدن در محل خیلی سفت موجب آسیب به عصب میشود.
15. خواب بر زمین سرد و نمناک میتواند زمینه ساز برخی بیماریها مثل استرخاء و درد پشت گردد.
16. مکان خواب باید در تاریکی مطلق باشد لذا استفاده از چراغ خواب در حالت طبیعی به هیچ وجه توصیه نمیشود.
17. در تابستان در زیر آسمان و فضای باز بخوابید و آسمان را نگاه کنید.
شیوه خوابیدن:
• بهتر است ابتدا برای مدتی به پهلوی راست و سپس به پهلوی چپ خوابید.
• شکل صحیح خوابیدن، حالت جنینی می باشد.
• خوابیدن رو به قبله باعث میگردد تا آهن در مغز نشست نکند و جلوی سکته مغزی را میگیرد.
• هنگام خوابیدن باید روی شکم را با روانداز مناسب پوشاند و گرم نگه داشت. این کار باعث تجمع حرارت و هضم بهتر غذا میشود.
• به پشت خوابیدن به علت تجمع ترشحات دِماغی بر منافذ مربوطه موجب عوارض متعدد مانند بیخوابی، کابوس، نزله، درد پشت و ... میشود.
• هیچ وقت طاقباز نخوابید چرا که تخلیه ترشحاتی که از مغز ما خارج میشود را مختل میکند و فرد را مستعد سکته میکند.
• هیچ وقت در معرض امواج الکترومغناطیسی گوشی موبایل و ... نخوابید. توصیه میشود گوشی تلفن همراه خود را در هنگام خواب، خاموش کرده یا از محل خواب دور نمایید.
تذکر:
1- توصیه میشود افرادی که خواب خوبی ندارند و مشکل بیخوابی دارند:
- قبل از خواب دم کرده گلگاوزبان و سنبلالطیب میل نمایند.
- قبل از خواب در جای شلوغ حضور داشته باشند و یک دفعه از آن مکان شلوغ خارج شوند و در مکانی تاریک و ساکت استراحت کنند.
- شنیدن صدای آب، صدای باد در برگ درختان یا صدای موسیقی سنتی بسته نگار، نیز به آنها کمک میکند.
- برای داشتن خواب آرام، نوشیدن دم کرده بهار نارنج بعد از خنک شدن، یکی دو ساعت قبل از خواب نیز نافع است. همچنین قرار دادن دستمال معطر با گلاب در کنار بینی توصیه شده است.
2- مشکل خواب زیاد ناشی از افزایش رطوبت مغز است و میتواند به علت افزایش بلغم یا افزایش خون حادث گردد.
- مشکل افزایش خون: اگر این خواب در فصل بهار افزایش مییابد و در طول روز خمیازه میکشید و بدن را کش و قوس میدهید، این مشکل ناشی از افزایش خون است که با حجامت برطرف میشود.
- مشکل افزایش بلغم: اما اگر گرم مزاج نیستید و در خواب آب دهانتان جاری میشود و سردیها باعث اذیت شما میشوند باید سردیهایی مثل ماست و دوغ و کاهو را ترک کنید و از ادویهجات مثل دارچین و زنجبیل استفاده کنید. هر روز 1-2 ساعت کندر بجوید (توجه کنید جویدن کندر در این مورد موثر است نه بلعیدن آن)
گوشت گاو دیر هضم میباشد و از آن خون کثیف تولید میشود.این گوشت سبب ایجاد انواع بیماری های سوداوی ( افسردگی- وسواس-بواسیر-سرطان-جذام-ورم طحال-واریس-لکه های تیره ی پوستی-خارش-پسوریازیس-وسواس-درد مفاصل-سیاتیک-قطع شدن خون قاعدگی-ولادت پیش از وقت و مرگ ناگهانی در اثر سکته ی قلب و مغزی میشود .
گوشت گاو را فقط افرادی باید مصرف کنند که کارهای سخت و سنگین انجام میدهند (کارگران ساختمان و...)
خوردن این گوشت در تمامی دوران نهی شده است .
گوشت گوسفندی : به بدن غذای کامل را می رساند .تن مردم را گرم میکند (انسان را گرم مزاج میکند ) . از گوشت گوسفند چربی قوی ایجاد نمی شود . معتدل ترین گوشت می باشد و مزاج انسان را متعادل میکند . در شهر های سرد و در فصل سرما بسیار موافق بدن است .
امام صادق (ع) : از خوردن زیاد آب بپرهیزید که ریشه ی همه ی بیماری هاست .
این مطلب یک از مطالب دروغین طب غربی می باشد که وارد زندگی مسلمانان شده است .آب دارای طبیعت سرد و تر می باشد . آب زیاد خوردن حرارت غریزی را ضعیف میکند (انسان را سرد مزاج میکند .) چون تمام قوتهای بدن وابسته به حرارت غریزی است ، با ضعیف شدن آن جذب غذا در بدن به درستی صورت نمی گیرد . در بدن هضم صالح ایجاد نشده و گرفتگی در بدن ایجاد میشود . خوردن زیاد آب باعث خستگی کلیه میشود(چروک شدن ، کک و مک پوست ) .افرادی که دارا ی طبع سرد (اکثر خانمها) هر قدر آب بیشتر بخورند چاقتر میشوند .
پس افرادی که قصد لاغری دارند به جای آب باید از ترکیب آب+عسل استفاده کنند .
افرادی که بیشتر آب مصرف میکنند ، سردی و تری (رطوبت ) در بدن آنها بیشتر میشود . و دچار بیماری های سرد میشوند (تحلیل قوای جنسی-استسقا(باد کردن بدن)- کم حافظه شدن-چاق شدن-ورم و نفخ معده-دست و پای سرد در فصل زمستان و تابستان-سفید شدن سریع مو –کم حوصلگی-خواب زیاد –بی حالی و...)
فقط در زمان تشنگی باید کمی آب نوشید .
1- زرشک پلو با مرغ و باقلا پلو با ماهی
هر دوی این غذاها، بسیار سرد هستند و به مرور زمان در صورت مصرف زیاد، غلظت خون ایجاد کرده و مقدار زیادی اخلاط نابجا و مضر بلغم و سودا در بدن تولید می کنند. ماهی، مرغ، برنج، زرشک، باقلا، روغن نباتی همگی سرد و بلغم زا هستند. حال اگر همراه این غذاها، سالاد، ماست یا ترشیجات هم مصرف گردد، مشکل چند برابر خواهد شد. در صورت مصرف چنین غذاهایی، حتما بایستی ادویه ها و مواد غذایی گرم مثل فلفل سیاه، زنجبیل، آویشن، سیاه دانه، عسل، کنجد و خرما مصرف نمایید.
2- خوردن ماست و دوغ همراه با غذاهای گوشتی
مصرف همزمان ماست و غذاهای گوشتی، یکی از ممنوعات طب اسلامی و سنتی به حساب می آید. طبق گفته حکما، مصرف همزمان ماست با غذاهای گوشتی علاوه بر اینکه تولید بلغم می کند، موجب فساد گوشت در معده
و در برخی موارد بروز لک و پیس می شود.
3- حذف سبزی از سفره و جایگزینی سالاد
طبق فرموده ائمه علیهم السلام، سبزی زینت و آرایش و برکت سفره است و سفره ای که در آن سبزی باشد، محل حضور فرشتگان است. طبع اغلب سبزی ها گرم است و به هضم غذا بسیار کمک می کنند. سبزی ها سرشار از مواد معدنی و ویتامین هستند؛ همچنین به علت دارا بودن فیبر، مانع یبوست می شود. اما سالاد بر خلاف سبزی، طبع سردی دارد و هضم غذا را (برخلاف تصور مردم) مختل می کند.
نکته: بهترین ماده جهت شستشو و ضدعفونی سبزی، سرکه و نمک دریا می باشد.
4- خوردن زیاد عدسی
عدس غذایی سودا زاست و مصرف زیاد آن موجب بروز و افزایش غلظت خون می شود. اما متاسفانه امروزه شاهد آن هستیم که به علت تبلیغات زیاد در رابطه با خون ساز بودن عدس، مردم سایر حبوبات را کنار گذاشته و عدس را بیش از سایر حبوبات مصرف می کنند. در طب اسلامی و سنتی بر مصرف نخود بسیار تاکید شده است. نخود دارای خاصیت سم زدایی، افزایش توان جنسی، افزایش حافظه، تقویت قلب، خون سازی، استخوان سازی، جلوگیری از سفید شدن موها و ده ها خاصیت دیگر ذکر شده است.
نکته ای در رابطه با مصرف نخود: جهت کاهش مشکل نفخ معده در زمان مصرف نخود، بهتر است آن را 12 ساعت قبل از طبخ خیس کرده و سپس آب آن را دور بریزید.
5- مصرف پنیر به تنهایی و در وعده صبحانه
مصرف پنیر به تنهایی همان طور که در دین اسلام نیز به آن اشاره شده است، بسیار مضر می باشد و بلغم زاست. خوردن پنیر به تنهایی و در وعده صبحانه، فرد را دچار رخوت، سستی و بی حالی و کندی در یادگیری و کاهش تمرکز ذهن می گردد.
غده پاراتیروئید، وظیفه تنظیم کلسیم و فسفر بدن و جذب آن ها را به عهده دارد. این غده کلسیم و فسفر را با یکدیگر و در کنار هم می شناسد، بنابراین در زمانی که ماده غذایی حاوی کلسیم را مصرف می کنیم، بایستی همراه آن نیز فسفر مصرف کنیم، در غیر اینصورت، غده پاراتیروئید، فسفر را از مغز برمی دارد که موجب کندذهنی می شود.
بهترین زمان مصرف پنیر، وعده شام و به همراه مصلاحات آن (گردو، زیره، سیاه دانه و آویشن) می باشد. زیرا بیشترین میزان ترشح توسط غده پاراتیروئید در هنگام شب صورت می گیرد.
نکته: گردو (و همچنین بادام) باید در زمان مصرف شکسته شود، زیرا در برخورد طولانی مدت با هوا، اکسید شده و خاصیت اولیه خود را ندارد.
نکته: بادام نباید با پنیر مصرف گردد. زیرا موجب فساد در معده شده و گوارش را با مشکل رو به رو می کند و به عنوان عامل مهمی در تشکیل سنگ کلیه و مثانه محسوب می شود.
6- حذف سرکه از غذا
حذف سرکه یکی از ظلم هایی است که توسط گروهی از پزشکان دامن زده شده است. تحت اینکه که سرکه برای اعصاب مضر و سبب زخم معده می شود. در صورتی که در روایات اسلامی می بینیم که سرکه جز ثابت خوراک و سفره ائمه (علیه السلام) بوده است. همچنین پیامبر(صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: در خانه ای که سرکه باشد، فقر وارد نمی شود. همچنین رازی، رساله ای تحت عنوان رساله سرکه دارد که هزار خاصیت برای سرکه بیان کرده است.
سرکه در طب سنتی به عنوان یک حمل کننده (Carrier) محسوب می شود. حمل کننده ماده ای است که داروها را جهت مصرف به اعضای مورد نیاز می رساند. (نکته: عسل هم یک حمل کننده بسیار مهم به حساب می آید)
طبق تحقیقات، سرکه در کاهش کلسترول، چربی و قند خون، نقش به سزایی دارد. همچنین سرکه سبب گشاد شدن عروق و بهتر شدن جریان خون می شود؛ به هضم غذا کمک کرده و صفرا بُر است؛ ضدعفونی کننده و موجب از بین رفتن رسوبات و املاح مضر است.
نکته: طبیعت سرکه سرد است و افراد بلغمی و سوداوی باید در مصرف آن دقت نمایند. چنانچه افراد سرد مزاج در مصرف سرکه (بدون مصلحات) زیاده روی کنند، ممکن است موجب افت فشارخون و بی حالی گردند. بنابراین افراد سرد مزاج باید سرکه را با عسل و یا شیره خرما مصرف نمایند.
7- تنوع خواری و مصرف اقلام متعدد در یک وعده غذایی
چنین شیوه غذا خوردن، موجب به هم خوردن تنظیم گوارش شده و بسیار مضر است. زمانی که چند ماده غذایی متنوع را در یک وعده میل می کنید، آنزیم های هاضمه دچار سردرگمی و اختلال شده و هضم غذا ناقص خواهد شد. زیرا مواد غذایی متفاوت، زمان هضم متفاوتی با یکدیگر دارند. در نتیجه از ترکیب این مواد، اخلاط فاسد در بدن تولید می گردد.
8- وعده غذایی ظهر
از نظر طب اسلامی و سنتی وعده غذایی ظهر، مضر بوده و بلغم و سودا را در بدن زیاد می کند و سبب غلظت خون می گردد. ترک وعده نهار موجب تقویت ایمنی بدن، تناسب اندام، حفظ تعادل مزاج و رفع بیماری ها می شود.
در روایات اسلامی و همچنین قرآن به دو وعده صبح و شام به عنوان وعده های غذایی اشاره شده است. در سوره مریم آیه 62، می خوانیم که «و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا»؛ «روزی بهشتیان در بهشت دو وعده صبح و شام» است. همچنین همان طور که قبلا اشاره شد، گرم ترین زمان در طول روز، ظهر است که بهترین کار در آن ساعات، سرد کردن بدن است، نه خوردن غذا. در طب اسلامی توصیه شده که انرژی بدن در زمان ظهر از خواب قیلوله تامین شود.
9- عدم مصرف صحیح آجیل
آجیل برای کاهش چربی، غلظت خون، سلامت قلب، سلامت کبد و افزایش کارکرد مغز بی نهایت مفید و لازم است. طبق تحقیقات مصرف روزانه یک مشت آجیل، بین 5 تا 15 سال به طول عمر انسان می افزاید. مصرف حداقل 7 عدد بادام در روز (البته به شرطی که به صورت تازه از پوست در آید) در جهت پاکسازی کبد و تقویت استخوان ها، رشد قدی اطفال و افزایش ضریب هوشی و حافظه توصیه شده است.
بهترین نوع آجیل، 4 مغز گردو، بادام، فندق و پسته است که 4 برابر گوشت انرژی دارد و تمام 20 نوع پروتئین مورد نیاز بدن را تامین می کند. توصیه می شود 4 مغز را هفته ای یک بار درست کرده، به صورت پودر در آورده و در یک ظرف در بسته نگهداری نمایید. 4 مغز به عنوان یک غذای بسیار عالی برای کودکان در حال رشد می باشد.
افراد صفراوی بایستی در مصرف آجیل احتیاط کرده و زیاده روی نکنند.
10- عدم مصرف صحیح ادویه جات
باور غلط و مصطلح دیگری که از سوی پزشکان تقویت می شود، مضر بودن ادویه جات برای کبد است. تنها مورد احتیاط ادویه، افراد صفراوی می باشند.
مصرف ادویه با غذا موجب فعال شدن کبد و کارکرد منظم دستگاه گوارش خواهد شد. اکثر ادویه ها خاصیت دارویی و درمانی دارند. به طوری کلی ادویه جات باعث تعدیل بلغم اضافی معده و رطوبت های نابه جای دستگاه گوارش می شود. مصرف مداوم و بلند مدت ادویه ، بلغم و سوداری نا به جای بدن را کاهش داده و در تخفیف و درمان بیماری های ناشی از بلغم و سودا بسیار موثر است. بیماری هایی مثل آرتروز، درد مفاصل، نفخ معده، کاهش حافظه، صرع، شب ادراری، عفونت های زنانه، افسردگی و ...
11- مصرف میوه همراه با غذا
مصرف میوه با غذا سوء هاضمه و اخلاط فاسد تولید کرده و موجب تباه شدن معده می گردد. تنها دو میوه زیتون و انار، مجوز مصرف با غذا را دارند. جالب است که بدانیم مصرف آن ها به تنهایی از دیدگاه طب اسلامی و سنتی مناسب نیست و مضر شناخته شده است.
بهتر است میوه ها به تنهایی و در وعده جداگانه ای مصرف شوند. و در هر وعده غذایی تنها یک نوع میوه (به دلیل متفاوت بودن زمان هضم مواد غذایی مختلف) که البته باید به فصل و کاملا رسیده (کال نباشد) میل شود. به عنوان مثال در یک وعده نباید همزمان از سیب و پرتقال استفاده شود.
میوه ها دارای فیبر بوده و مانع از یبوست می شوند. همچنین موادی سرشار از ویتامین محسوب می شوند.
نکته : شیر هم یک غذا محسوب می شود، بنابراین مصرف میوه با آن ممنوع است و طبق روایات اسلامی، مصرف میوه با شیر، معده را تباه می کند. به عنوان مثال شیر و موز.
12- مصرف نکردن مصلحات غذایی
هر غذایی در طب اسلامی و سنتی دارای چندین مصلح می باشد. مصلح ماده غذایی است که در اصلاح و تعدیل عوارض جانبی احتمالی آن غذا موثر خواهد بود. مصلح هضم غذا را بهتر کرده و خواص و فوائد و میزان اثرگذاری غذا را در بدن و ارگان های مربوطه مضاعف می کند.
در تغذیه سنتی ایرانیان، مصرف مصلحات به طور کامل رعایت می شده است. کمتر غذا و میوه ای دیده می شده که بدون مصلح مصرف شود. متاسفانه امروزه اغلب این مصلحات کنار گذاشته شده و همین سبب کاهش کم و کیف در جذب و هضم غذا خواهد شد.
به کمک فایل زیر می توانید با مصلحات مواد غذایی مختلف آشنا شوید. مطالب این فایل شامل اسامی داروهای اساسی در طب اسلامی، چله های 14 گانه سلامت جسم و روان و لیست مصلحات غذاها می باشد.
13- استفاده از اقلام و غذاهای وارداتی
اکثر این غذاها یبوست زا هستند. و از نظر طب اسلامی، یبوست مادر تمام بیماری هاست. همچنین تمامی این غذاها توسط کارخانه ها تولید می گردند و کارخانه ها جهت افزایش زمان ماندگاری محصولات خود به این محصولات مواد نگهدارنده شیمیایی اضافه می کنند. از جمله ماکارونی، پیتزا، پفک، سوسیس، کالباس، بیسکویت ها، شکلات ها و ... . تمام این محصولات جای توضیح و بحث بسیار دارد که انشاالله در آینده مطالبی ارائه خواهد شد.
14- ایستاده غذا خوردن
ایستاده و در حال حرکت، غذا خوردن در اسلام بسیار نکوهش شده و از آن به غذا خوردن چهارپایان تعبیر شده است. خوردن غذا به صورت ایستاده موجب افزایش سودا در خون شده و ایجاد غلظت در خون میکند.
15- مصرف زیاد سالاد الویه
سالاد الویه جزء غذاهای بسیار سرد و بلغمزاست. لذا باید با ادویههای گرم نظیر فلفل و آویشن، مصرف شود. همچنین استفاده از سس مایونز در این غذا به علت دارا بودن مواد شیمیایی کُربات و سُربات، در خون ایجاد مسمومیت کرده و سرطانزا میباشد.
16- تندتند غذا خوردن
غذا باید کاملا جویده شده و به آرامی خورده شود. اهمیت این موضوع به حدی است که بر طبق فرمایش معصومین، مدت زمانی که سر سفره غذا حضور دارید، جزء عمر محسوب نمیشود. شاید حکمت این موضوع این باشد که انسان تشویق شود تا به آرامی و صرف زمان و حوصله بیشتری به خوردن غذا بپردازد. سریع خوردن غذا سبب ترشح ناقص آنزیمهای گوارشی شده و هضم را مختل میکند. فراموش نشود، در صورتی که هضم به هر دلیلی ناقص صورت گیرد، خلط فاسد و نابجا در بدن تولید میشود.
17- نگاه نکردن به غذا
«فلینظر الانسان الی طعامه»، پس انسان بایستی به غذای خود نگاه کند. البته نکتهای که از همه مهمتر است توجه به حلال بودن لقمه و غذا است و سپس توجه به نعمتهای پاکیزه، لذید و پر فایده خداوند متعال. در هنگام غذا خوردن باید سعی شود از کارهای جانبی دیگر پرهیز کرده و تمام حواس انسان به غذا معطوف گردد.
یکی از توطئههای که امروزه در مورد نوشیدن آب صورت گرفته است، تغییر ظروف مخصوص نوشیدن آب است. در گذشته، آب در کاسههای لعابی آبی رنگ ریخته میشد، فرد در زمان نوشیدن آب در این ظروف، احساس شادابی کرده و آب را مشاهده میکرد. اما در طی زمان، کاسه تبدیل به لیوان، سپس نی و در نهایت تبدیل به بطری شد. دیگر نه خبری از ظروفی از جنس خاک است و نه رنگ آبی آنها. دیگر آب در بطری قابل مشاهده نیست و هیچ کس بعد از خوردن آب از بطری، «سلام بر حسین(علیهالسلام)» نمیگوید.
18- مصرف غلط ماست با اسفناج
مصرف ماست با اسفناج به دلیل تشکیل اگزالات کلسیم، مولد تشکیل سنگ کلیه و مثانه است، اما امروزه به وفور مصرف میشود. مصلح ماست و اسفناج، زعفران و گردو میباشد.
الحدیث: قال الباقران علیهما السلام: سالته عن علامة لیلة القدر، فقال: علامتها ان یطیب ریحها، و ان کانت فى برد دفئت، و ان کانت فى حر بردت فطابت. (1) ترجمه: (محمد بن مسلم) از علامت لیلة القدر پرسید؟ پس امام (ع) فرمود: علامت لیلة القدر این است که بوى خوشى از آن پخش مىشود، اگر در سرماى (زمستان) باشد گرم و ملایم مىگردد، و اگر لیلة القدر در گرماى (تابستان) باشد خنگ و معتدل و نیکو مىگردد. توضیح: علامه طباطبائى در علایم شب قدر مىگوید: روایات در معنى و خصایص و فضایل شب قدر بسیار است، در بعضى از آن روایات علامتهایى براى شب قدر ذکر کرده از قبیل اینکه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مىکند و هواى آن روز معتدل است. (المیزان، ج 40، ص 332) الحدیث: قال ابو عبد الله علیه السلام: لیلة القدر فى کل سنة و یومها مثل لیلتها. (2) ترجمه: شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن مىباشد. الحدیث قال النبى (صلى الله علیه و آله): ان انا ادرکت لیلة القدر فما اسال ربى؟ قال (ص): «العافیة». (3) ترجمه: به پیامبر(ص) گفته شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزى را مسئلت کنم؟ فرمود: «عافیت را». الحدیث: قال موسى (علیه السلام): الهى ارید قربک، قال: قربى لمن استیقظ لیلة القدر، قال: الهى ارید رحمتک، قال: رحمتى لمن رحم المساکین لیلة القدر، قال: الهى ارید الجواز على الصراط، قال: ذلک لمن تصدق بصدقة فى لیلة القدر، قال: الهى ارید من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلک لمن سبح تسبیحه فى لیلة القدر، قال: الهى ارید النجاة من النار، قال: ذلک لمن استغفر فى لیلة القدر، قال: الهى ارید رضاک، قال: رضاى لمن صلى رکعتین فى لیة القدر. (4) ترجمه: خداوندا! مىخواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من از آن کسى است که شب قدر بیدار شود، گفت: خداوندا! رحمتت را مىخواهم، فرمود: رحمتم از آن کسى است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند: گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مىخواهم فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر صدقهاى بدهد. گفتخداوندا! از درختان بهشت و از میوههایش مىخواهم، فرمود: آنها از آن کسى است که در شب قدر تسبیحش را انجام دهد گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مىخواهم، فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر استغفار کند: گفتخداوندا خشنودى تو را مىخواهم، فرمود: خشنودى من از آن کسى است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد. توضیح: لیلة القدر شبى است که قرآن نازل شده است و ظاهرا مراد به قدر، تقدیر و اندازهگیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یکسال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مىنماید، زندگى و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایى از این قبیل را مقدر مىسازد. رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهیان نور) ص 95 جمعى از نویسندگان پى نوشتها: 1- وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 256. 2- وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 262. 3- مستدرک الوسائل، ج 7 صفحه 458. 4- مستدرک الوسائل، ج 7 صفحه 456.علائم و منزلت لیلة القدر
اعمال مشترک شبهاى قدر:
شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است :
یکى آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس آن چند چیز است:
اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صلى الله علیه وآله است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد «الخبر» سیّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ، وَفیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ،
خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت
وَاَسْمآؤُکَ الْحُسْنى ، وَما یُخافُ وَیُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقآئِکَ مِنَ النَّارِ،
و نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ
پس هر حاجت که دارد بخواهدچهارم آنکه مُصحَف شریف رابگیرد وبر سر بگذارد وبگوید:
اَللّهُمَّ بِحَقِ هذَا الْقُرْآنِ،وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ
خدایا به حق این قرآن و به حق آنکس که او را بدان فرستادى و به حق هر مؤمنى که در این قرآن مدحش کرده اى و به حقى که
عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
تو بر ایشان دارى زیرا کسى نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد
پس ده مرتبه بگوید بِکَ یا اَللَّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِعَلىٍّ و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ
و ده مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى و ده مرتبه بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍ و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ
پس هر حاجت که دارى طلب کن پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را. در خبر است که چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى کند از بُطنان عرش که حقّ تعالى آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده ششم احیا بدارد این شبها را همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدرراگناهان اوآمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوهها وکیل دریاها باشد هفتم صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند هشتم بخواند:
اَللَّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا
خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم
اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى ، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ
از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى
قُوَّتى ، وَقِلَّةِ حیلَتى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْجِزْ لى ما
خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا کن برایم بدانچه
وَعَدْتَنى ، وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ،
بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب
وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَیْتَنى فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، الضَّعیفُ
و تمام کن بر من آنچه را به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست
الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنى ، وَلا [غافِلاً]
خوار توام خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از
لِإِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى ، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى ،
احسانت در آنچه به من عطا کردى و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد
فى سَرَّآءَ اَوْ ضَرَّآءَ، اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخآءٍ، اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاءٍ، اَوْ بُؤْسٍ اَوْ
چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا
نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ *
در نعمت براستى تو شنواى دعایى
و این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها مى خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علاّمه مجلسى(ره) فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اَذْکار و صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاء جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روایت شده که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه وآله عرض شد که اگر من درک کنم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافیت را.
اعمال شب بیست و یکم
کفعمى از سید بن باقى نقل کرده که در شب بیست و یکم مى خوانى:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَ الْجَهْلِ، وَهُدىً
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و چنان بردباریى بهره ام کن که ببندد بر من دَرِ نادانى را و هدایتى
تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَةٍ، وَغِنىً تَسُدُّ بِهِ عَنّى بابَ کُلِّ فَقْرٍ، وَقُ وَّةً
به من ده که بر من منت نهد از رهانیدن از هر گمراهى و بى نیازیى به من بده که درهاى انواع فقر را به تمامى بر من ببندد و نیرویى
تَرُدُّ بِها عَنّى کُلَّ ضَعْفٍ، وَعِزّاً تُکْرِمُنى بِهِ عَنْ کُلِّ ذُلٍّ وَرِفْعَةً
به من ده که هرگونه سستى را از من بازگرداند و عزتى که از هر خوارى مرا گرامى دارى و رفعت مقامى که بدان وسیله مرا
تَرْفَعُنى بِها عَنْ کُلِّ ضَعَةٍ، وَاَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنّى کُلَّ خَوْفٍ، وَعافِیَةً
از هر پستى بلند کنى و امنیتى که بوسیله آن هر ترسى را از من دور کنى و تندرستى که بدان وسیله مرا از
تَسْتُرُنى بِها عَنْ کُلِّ بَلاءٍ، وَعِلْماً تَفْتَحُ لى بِهِ کُلَّ یَقینٍ، وَیَقیناً تُذْهِبُ
هر بلایى بپوشانى و دانشى که به آن هر یقینى را بر من مفتوح گردانى و یقینى که بدان وسیله
بِهِ عَنّى کُلَّ شَکٍّ، وَدُعآءً تَبْسُطُ لى بِهِ الْإِجابَةَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ، وَفى
هر شک و تردیدى را از من دور سازى و دعائى که اجابتش را بر من بگسترانى در همین امشب و در
هذِهِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ یا کَریمُ وَخَوْفاً تَنْشُرُ لى بِهِ
همین ساعت ... ... ... ... اى بزرگوار و ترسى به من بده که
کُلَّ رَحْمَةٍ، وَعِصْمَةً تَحُولُ بِها بَیْنى وَبَیْنَ الذُّنُوبِ، حَتّى اُفْلِحَ بِها
هر رحمتى را بدان وسیله بر من بگسترانى و مرا چنان خودنگهدار کن که همان حالت میان من و گناهان حائل شود
عِنْدَ الْمَعْصُومینَ عِنْدَکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
و بدان وسیله در پیشگاه معصومین (و خود نگهداران) درگاهت رستگار باشم اى مهربانترین مهربانان.
و روایت شده که در شب بیست و یکم حمّاد بن عثمان بر حضرت صادق علیه السلام وارد شد حضرت سؤال کرد که غسل کرده اى عرض کرد بلى فدایت شوم پس حضرت حصیرى طلبید و حمّاد را نزدیک خود طلبید و مشغول نماز شد و پیوسته آن حضرت نماز خواند و حمّاد نیز خود را به آن حضرت چسبانیده بود و نماز مى خواند تا از نمازهاى خویش فارغ شدند پس آن حضرت دعا کرد و حمّاد آمین گفت تا صبح طلوع کرد آن جناب اذان و اقامه گفت و بعض از غِلْمان خود را طلبید و پیش ایستاد و نماز صبح خواند در رکعت اوّل حمد و قدر و در دویّم حمد و توحید خواند و بعد از نماز مشغول به تسبیح و تحمید و تقدیس و ثناى بر خدا و صلوات بر پیغمبرصلى الله علیه وآله و دعا براى مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات شد پس سر به سجده نهاد و مقدار یک ساعت بجز نفس چیزى از آن جناب شنیده نشد پس از آن این دعا را خواند لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْاَبْصارِ تا آخر دعا که در اقبالست و شیخ کلینى روایت کرده که حضرت باقرعلیه السلام در شب بیست و یکم و بیست و سیّم دعا مى خواند تا نیمه شب و بعد از آن شروع مى نمود به نماز خواندن و بدانکه در هر شب از شبهاى این دهه غسل مستحب است و روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه وآله در هر شب این دهه غسل مى کرد و اعتکاف در این دهه مستحب است و فضیلت بسیار دارد و افضل اوقات اعتکاف است و روایت شده که مقابل دو حجّ و دو عمره است:
وَکانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ: اِذا کانَ الْعَشْرُ الْأَواخِرَ، اعْتَکَفَ فِى الْمَسْجِدِ، وَضُرِبَتْ لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ، وَشَمَّرَ الْمیزَرَ، وَطَوى فِراشَهُ.
رسم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله چنان بود که چون دهه آخر ماه رمضان مى شد در مسجد معتکف مى شد و چادرى موئین برایش مى زدند و کمر را محکم مى بست و بستر خواب را جمع مى کرد.
و بدانکه در این شب در سنه چهلم واقع شد شهادت مولاى ما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در این شب تجدید مى شود احزان آل محمّد علیهم السلام و اشیاع ایشان و روایت شده که در آن شب مانند شب شهادت امام حسین علیه السلام برداشته نشد سنگى از روى زمین مگر آنکه در زیر آن خون تازه بود شیخ مفید فرموده که در این شب صلوات بسیار بفرستد و سعى و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمدعلیهم السلام و لعن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام روز بیست و یکم روز قتل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و مناسبست زیارت آن جناب و کلمات حضرت خضرعلیه السلام که به منزله زیارت آن حضرتست در این روز.
- اماله کردن :
مـسـالـه 1654
اماله کردن با چیز روان اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد, روزه را باطل مى کند.
9- قى کردن :
مـسـالـه 1655
هـرگـاه روزه دار عـمـدا قى کند اگرچه بواسطه مرض و مانند آن ناچار باشد, روزه اش باطل مى شود, ولى اگر سهوا یا بى اختیارقى کند اشکال ندارد.
مـسـالـه 1656
اگر در شب چیزى بخورد که مى داند بواسطه خوردن آن , در روز بى اختیار قى مى کند, احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را قضا نماید.
مـسـالـه 1657
اگـر روزه دار بتواند از قى کردن خوددارى کند, چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد, باید خوددارى نماید.
مـسـالـه 1658
اگر مگس در گلوى روزه دار برود, چنانچه ممکن باشد, باید آن را بیرون آورد و روزه او بـاطـل نـمـى شود, ولى اگر بداند که بواسطه بیرون آوردن آن قى مى کند, واجب نیست بیرون آورد و روزه او صحیح است .
مـسـالـه 1659
اگر سهوا چیزى را فرو ببرد و پیش از رسیدن به شکم یادش بیاید که روزه است , بیرون آوردن آن لازم نیست و روزه اوصحیح است .
مـسـالـه 1660
اگـر یقین داشته باشد که بواسطه آروغ زدن , چیزى از گلو بیرون مى آید, بنابر احتیاط نباید عمدا آروغ بزند, ولى اگر یقین نداشته باشد اشکال ندارد.
مـسـالـه 1661
اگـر آروغ بـزند و چیزى در گلو یا دهانش بیاید, باید آن را بیرون بریزد, و اگر بى اختیار فرو رود, روزه اش صحیح است .
احکام چیزهائى که روزه را باطل مى کند
مـسـالـه 1662
اگر انسان عمدا و از روى اختیار کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد, روزه او بـاطل مى شود و چنانچه از روى عمدنباشد, اشکال ندارد, ولى جنب اگر بخوابد و به تفصیلى که در مساله ( 1639 ) گفته شد تا اذان صبح غسل نکند روزه او باطل است .
مـسـالـه 1663
اگر روزه دار سهوا یکى از کارهائى که روزه را باطل مى کند انجام دهد و به خیال اینکه روزه اش باطل شده , عمدا دوباره یکى از آنها را بجا آورد, روزه او باطل مى شود.
مـسـالـه 1664
اگر چیزى به زور در گلوى روزه دار بریزند, یا سر او را به زور در آب فرو برند, روزه او باطل نمى شود, ولى اگر مجبورش کنند که روزه خود را باطل کند مثلا به او بگویند اگر غذا نخورى ضرر مالى یا جانى به تو مى زنیم و خودش براى جلوگیرى از ضرر چیزى بخورد, روزه او باطل مى شود.
مـسـالـه 1665
روزه دار نـبـاید جائى برود که مى داند چیزى در گلویش مى ریزند یا مجبورش مـى کـنـند که خودش روزه خود را باطل کند, واگر برود و چیزى در گلویش بریزند, یا از روى نـاچارى خودش کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد, روزه او باطل مى شود, بلکه اگرقصد رفتن کند, اگرچه نرود روزه اش باطل است .
آنچه براى روزه دار مکروه است
مـسـالـه 1666
چند چیز براى روزه دار مکروه است و از آن جمله است :
( 1 ) دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن , در صورتى که مزه یا بوى آن به حلق برسد.
( 2 ) انجام دادن هر کارى مانند خون گرفتن و حمام رفتن که باعث ضعف مى شود.
( 3 ) انفیه کشیدن , اگر نداند که به حلق مى رسد, و اگر بداند به حلق مى رسد جایز نیست .
( 4 ) بو کردن گیاههاى معطر.
( 5 ) نشستن زن در آب .
( 6 ) استعمال شیاف .
( 7 ) تر کردن لباسى که در بدن است .
( 8 ) کشیدن دندان و هر کارى که بواسطه آن از دهان خون بیاید.
( 9 ) مسواک کردن با چوب تر.
( 10 ) بى جهت آب یا چیزى در دهان کردن .
و نـیـز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منى , زن خود را ببوسد یا کارى کند که شهوت خود را به حرکت آورد, و اگر به قصد بیرون آمدن منى باشد روزه او باطل مى شود.
جاهائى که قضا و کفاره واجب است
مـسـالـه 1667
اگر در روزه رمضان در شب جنب شود و به تفصیلى که در مساله ( 1639 ) گفته شـد بـیدار شود و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود, فقط باید قضاى آن روزه را بگیرد.
ولى اگـر کار دیگرى که روزه را باطل مى کند, عمدا انجام دهد در صورتى که مى دانسته آن کارروزه را باطل مى کند, قضا و کفاره بر او واجب مى شود.
مـسـالـه 1668
اگر بواسطه ندانستن مساله کارى انجام دهد که روزه را باطل مى کند, ظاهر این است که کفاره براى او واجب نیست , و بایدآن روز را امساک کرده و بعد قضا نماید, ولى اگر عمدا بـه خـدا و پیغمبر به دروغ نسبتى بدهد و بداند که حرام است کفاره نیز واجب است اگرچه نداند این عمل روزه را باطل مى کند.
کفاره روزه :
مـسـالـه 1669
در کفاره افطار روزه ماه رمضان , باید یک بنده آزاد کند, یا به دستورى که در مساله بـعد گفته مى شود دو ماه روزه بگیرد یاشصت فقیر را سیر کند یا به هر کدام یک مد که تقریبا ده سـیـر است , طعام یعنى گندم یا جو یا نان و مانند اینها بدهد, و چنانچه اینها برایش ممکن نباشد, بنابر احتیاط باید به قدر امکان تصدق و استغفار نماید, و احتیاط واجب آن است که هر وقت بتواند, کفاره را بدهد.
مـسـالـه 1670
کسى که مى خواهد دو ماه کفاره افطار روزه ماه رمضان را بگیرد,باید سى ویک روز آن را پى در پى بگیرد, و اگر بقیه آن پى در پى نباشد اشکال ندارد.
مـسـالـه 1671
کسى که مى خواهد دو ماه کفاره روزه رمضان را بگیرد, نباید موقعى شروع کند که در بین سى و یک روز, روزى باشد که مانند عید قربان , روزه آن صحیح نیست .
مـسـالـه 1672
کسى که باید پى در پى روزه بگیرد, اگر در بین آن بدون عذر یک روز روزه نگیرد, یـا وقـتى شروع کند که در بین آن به روزى برسد که روزه آن واجب است , مثلا به روزى برسد که نذر کرده آن روز را روزه بگیرد, باید روزه ها را از سر بگیرد.
مـسـالـه 1673
اگر در بین روزهائى که باید پى در پى روزه بگیرد عذرى مثل حیض یا نفاس یا سـفـرى کـه در رفـتـن آن مجبور است , براى اوپیش آید, بعد از برطرف شدن عذر, واجب نیست روزه ها را از سر بگیرد, بلکه بقیه را بعد از برطرف شدن عذر بجا مى آورد.
مـسـالـه 1674
اگر به چیز حرامى روزه خود را باطل کند, چه آن چیز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنـا, یـا بـه جهتى حرام شده باشد مثل خوردن غذاى حلالى که براى انسان ضرر دارد و نزدیکى کردن با عیال خود در حال حیض , بنابر احتیاط کفاره جمع بر او واجب مى شود,یعنى باید یک بنده آزاد کند و دو ماه روزه بگیرد و شصت فقیر را سیر کند, یا به هر کدام آنها یک مد که تقریبا ده سیر است , گندم یا جو یا نان ومانند اینها بدهد, و چنانچه هر سه برایش ممکن نباشد, هر کدام آنها که ممکن است باید انجام دهد.
مـسـالـه 1675
اگـر روزه دار دروغـى را به خدا و پیغمبر (ص ) عمدا نسبت دهد, بنابر احتیاط, کفاره جمع که تفصیل آن در مساله پیش گفته شد بر او واجب مى شود.
مـسـالـه 1676
اگر روزه دار در یک روز ماه رمضان چند مرتبه جماع کند, بنابر اظهر یک کفاره بر او واجب است .
و استمناء نیز حکم جماع را دارد.
مـسـالـه 1677
اگر روزه دار در یک روز ماه رمضان چند مرتبه غیر جماع و استمناء کار دیگرى که روزه را باطل مى کند انجام دهد, براى همه آنها یک کفاره کافى است .
مـسـالـه 1678
اگر روزه دار غیر از جماع و استمناء کار دیگرى که روزه را باطل مى کند انجام دهد و بعد با حلال خود جماع نماید, براى هر دویک کفاره واجب مى شود.
مـسـالـه 1679
اگر روزه دار غیر از جماع و استمناء کار دیگرى که روزه را باطل مى کند انجام دهد مـثـلا آب بـیاشامد, و بعد کار دیگرى که حرام است و روزه را باطل مى کند انجام دهد مثلا غذاى حرامى بخورد, یک کفاره کافى است .
مـسـالـه 1680
اگـر روزه دار آروغ بزند و چیزى در دهانش بیاید, چنانچه عمدا آن را فرو ببرد, روزه اش بـاطـل است , و باید قضاى آن رابگیرد و کفاره هم بر او واجب مى شود.
و اگر خوردن آن چـیـز حرام باشد, مثلا موقع آروغ زدن , خون به دهان او بیاید و عمدا آن را فرو برد,باید قضاى آن روزه را بگیرد و بنابر احتیاط کفاره جمع هم بر او واجب مى شود.
مـسـالـه 1681
اگر نذر کند که روز معینى را روزه بگیرد, چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل کند, باید کفاره بدهد و کفاره آن به نحوى است که در مساله ( 1669 ) ذکر شد.
مـسـالـه 1682
اگر روزه دار به گفته کسى که مى گوید مغرب شد و اعتماد به گفته او نیست افـطار کند و بعد بفهمد مغرب نبوده است یا شک کندکه مغرب بوده است یا نه , قضا و کفاره بر او واجب مى شود.
مـسـالـه 1683
کسى که عمدا روزه خود را باطل کرده , اگر بعد از ظهر مسافرت کند, یا پیش از ظـهـر بـراى فرار از کفاره سفر نماید, کفاره از اوساقط نمى شود, بلکه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پیش آمد کند نیز کفاره بر او واجب است .
مـسـالـه 1684
اگر عمدا روزه خود را باطل کند, و بعد عذرى مانند حیض یا نفاس یا مرض براى او پـیـدا شـود, احـتـیاط این است که کفاره رابدهد, و بعید نیست که در این صورت کفاره واجب نباشد.
مـسـالـه 1685
اگر یقین کند که روز اول ماه رمضان است و عمدا روزه خود را باطل کند, بعد معلوم شود که آخر شعبان بوده , کفاره بر اوواجب نیست .
مـسـالـه 1686
اگر انسان شک کند که آخر رمضان است یا اول شوال و عمدا روزه خود را باطل کند, بعد معلوم شود اول شوال بوده , کفاره بر او واجب نیست .
مـسـالـه 1687
اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود که روزه دار است جماع کند, چنانچه زن را اکراه کرده باشد, کفاره روزه خودش وروزه زن را باید بدهد, و اگر زن به جماع راضى بوده , بر هر کدام یک کفاره واجب مى شود.
مـسـالـه 1688
اگر زنى شوهر روزه دار خودرا اکراه کند که با او جماع نماید, واجب نیست کفاره روزه شوهر را بدهد.
مـسـالـه 1689
اگـر روزه دار در ماه رمضان , زن خود را اکراه به جماع کند و در بین جماع , زن راضى شود, بنابر احتیاط واجب باید مرد دوکفاره و زن یک کفاره بدهد.
مـسـالـه 1690
اگر روزه دار در ماه مبارک رمضان با زن روزه دار خود که خواب است جماع نماید, یک کفاره بر او واجب مى شود و روزه زن صحیح است و کفاره هم بر او واجب نیست .
مـسـالـه 1691
اگر مرد زن خود را یا زن شوهر خود را اکراه کند که غیر جماع کار دیگرى که روزه را باطل مى کند بجا آورد, بر هیچ یک ازآنها کفاره واجب نیست .
مـسـالـه 1692
کسى که بواسطه مسافرت یا مرض روزه نمى گیرد, نمى تواند زن روزه دار خود را اکراه به جماع کند, ولى اگر او را اکراه نماید,کفاره بر مرد نیز واجب نیست .
مـسـالـه 1693
انسان نباید در بجا آوردن کفاره کوتاهى کند, ولى لازم نیست فورا آن را انجام دهد.
مـسـالـه 1694
اگر کفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نیاورد, چیزى بر آن اضافه نمى شود.
مـسـالـه 1695
کسى که باید براى کفاره یک روز شصت فقیر را طعام بدهد, نمى تواند به هر کدام از آنـهـا بـیـشـتر از یک مد که تقریبا ده سیراست طعام بدهد, یا یک فقیر را بیشتر از یک مرتبه سیر نـمـاید, و زیادى را از کفاره حساب نماید, ولى مى تواند براى هر یک از عیالات فقیراگرچه صغیر باشند یک مد به آن فقیر بدهد.
مـسـالـه 1696
کسى که قضاى روزه رمضان را گرفته , اگر بعد از ظهر عمدا کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد, باید به ده فقیر هر کدام یک مد که تقریبا ده سیر است طعام بدهد, و اگر نمى تواند, سه روز روزه بگیرد.
جاهائى که فقط قضاى روزه واجب است
مـسـالـه 1697
در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست : اول آنـکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلى که در مساله ( 1639 ) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود.
دوم عـملى که روزه را باطل مى کند بجا نیاورد ولى نیت روزه نکند, یا ریا کند, یا قصد کند که روزه نباشد, یا قصد کند کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد.
سوم آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و به حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد.
چـهـارم آنـکـه در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه , کارى که روزه را باطل مـى کند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده , ونیز اگر بعد از تحقیق با اینکه گمان دارد صبح شـده , کـارى کـه روزه را بـاطـل مى کند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده , قضاى آن روز بر اوواجـب اسـت , بـلـکـه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه و کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده بایدقضاى روزه آن روز را بجا آورد.
پـنـجم آنکه کسى بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده است .
ششم آنکه کسى بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند, یا خیال کند شوخى مى کند و کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد, بعدمعلوم شود صبح بوده است .
هفتم آنکه کور و مانند آن به گفته کس دیگر افطار کنند, بعد معلوم شود مغرب نبوده است .
هـشـتـم آنکه در هواى صاف بواسطه تاریکى یقین کند که مغرب شده و افطار کند, بعد معلوم شـود مـغرب نبوده است .
ولى اگر در هواى ابر به گمان اینکه مغرب شده افطار کند, بعد معلوم شود مغرب نبوده , قضا لازم نیست .
نهم آنکه براى خنک شدن , یا بى جهت مضمضه کند, یعنى آب در دهان بگرداند, و بى اختیار فرو رود, و هـمـچـنین است بنابر احتیاط واجب اگر مضمضه براى وضوى غیر نماز واجب باشد, ولى اگـر فـرامـوش کـنـد کـه روزه اسـت وآب را فرو دهد, یابراى وضوى نماز واجب مضمضه کندو بى اختیار فرو رود, قضا بر او واجب نیست .
دهـم آنکه کسى از جهت اکراه یا اضطرار یا تقیه افطار کند, لازم است قضا نماید و کفاره واجب نیست .
مـسـالـه 1698
اگر غیر آب چیز دیگرى را در دهان ببرد و بى اختیار فرو رود یا آب داخل بینى کند و بى اختیار فرو رود, قضا بر او واجب نیست .
مـسـالـه 1699
مضمضه زیاد براى روزه دار مکروه است , و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد, بهتر آن است که سه مرتبه آب دهان را بیرون بریزد.
مـسـالـه 1700
اگـر انـسـان بـداند که بواسطه مضمضه , بى اختیار یا از روى فراموشى آب وارد گلویش مى شود, نباید مضمضه کند.
مـسـالـه 1701
اگر در ماه رمضان , بعد از نگاه به افق یقین کند که صبح نشده و کارى که روزه را بـاطل مى کند انجام دهد, بعد معلوم شودصبح بوده , قضا لازم نیست .
و همچنین اگر نگاه کند و احراز نکند که صبح شده , قضا لازم نیست .
مـسـالـه 1702
اگر انسان شک کند که مغرب شده یا نه , نمى تواند افطار کند, ولى اگر شک کند که صبح شده یا نه , پیش از تحقیق هم مى تواندکارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد.
احکام روزه قضا
مـسـالـه 1703
اگر دیوانه عاقل شود, واجب نیست روزه هاى وقتى را که دیوانه بوده قضا نماید.
مـسـالـه 1704
اگر کافر مسلمان شود, واجب نیست روزه هاى وقتى که کافر بوده قضا نماید.
ولى اگر مسلمانى کافر شود و دوباره مسلمان گردد, روزه هاى وقتى را که کافر بوده باید قضا نماید.
مـسـالـه 1705
روزه اى که از انسان بواسطه مستى فوت شده , باید قضا نماید, اگرچه چیزى را که بواسطه آن مست شده , براى معالجه خورده باشد.
مـسـالـه 1706
اگر براى عذرى چند روز روزه نگیرد و بعد شک کند که چه وقت عذر او برطرف شـده , واجـب نـیست مقدار بیشترى را که احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نماید, مثلا کسى که پیش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمى داند پنجم رمضان از سفر برگشته یا ششم , و یااینکه مثلا در آخـرهـاى مـاه رمـضان مسافرت کرده و بعد از رمضان برگشته و نمى داند که بیست و پنجم رمضان مسافرت کرده یا بیست وششم , در هر دو صورت مى تواند مقدار کمتر یعنى پنج روز را قضا کند اگرچه احتیاط مستحب آن است که مقدار بیشتر یعنى شش روز را قضانماید.
مـسـالـه 1707
اگـر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد, قضاى هر کدام را که اول بگیرد مـانعى ندارد, ولى اگر وقت قضاى رمضان آخرتنگ باشد, مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد, بهتر آن است که اول قضاى رمضان آخر رابگیرد.
مـسـالـه 1708
اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد و در نیت معین نکند روزه اى را که مى گیرد قضاى کدام ماه رمضان است ,قضاى سال آخرى حساب نمى شود.
مـسـالـه 1709
کـسـى که قضاى روزه رمضان را گرفته , اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد, مى تواند پیش از ظهر, روزه خود را باطل نماید.
مـسـالـه 1710
اگر قضاى روزه میتى را گرفته باشد, بهتر آن است که بعد از ظهر روزه را باطل نکند.
مـسـالـه 1711
اگـر بواسطه مرض یا حیض یا نفاس , روزه رمضان را نگیرد و پیش از تمام شدن رمضان بمیرد, لازم نیست روزه هائى را که نگرفته براى او قضا کنند.
مـسـالـه 1712
اگـر بـواسطه مرضى , روزه رمضان را نگیرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بکشد, قضاى روزه هائى را که نگرفته بر اوواجب نیست و باید براى هر روز یک مد که تقریبا ده سیر است طعام یعنى گندم یا جو یا نان و مانند اینها به فقیر بدهد, ولى اگر بواسطه عذردیگرى مثلا بـراى مـسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند, روزه هائى را که نگرفته باید قضا کند, و احتیاط واجب آن است که براى هر روز یک مد طعام هم به فقیر بدهد.
مـسـالـه 1713
اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگیرد وبعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر دیگرى پیدا کند که نتواند تارمضان بعد قضاى روزه را بگیرد, باید روزه هائى را که نگرفته قـضا نماید.
و نیز اگر در ماه رمضان غیر از مرض عذر دیگرى داشته باشد و بعداز رمضان آن عذر بـرطـرف شود و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگیرد, روزه هائى را که نگرفته باید قضا کند, و بنابر احتیاطواجب براى هر روز یک مد طعام نیز به فقیر بدهد.
مـسـالـه 1714
اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگیرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آینده عمدا قضاى روزه رانگیرد, باید روزه را قضا کند و براى هر روز یک مد طعام هم به فقیر بدهد.
مـسـالـه 1715
اگر در قضاى روزه کوتاهى کند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذر پیدا کند, بـایـد قضا را بگیرد و هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد, و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر بـعد از برطرف شدن عذر تصمیم داشته باشد که روزه هاى خود را قضا کند ولى پیش ازآنکه قضا نماید در تنگى وقت عذر پیدا کند.
مـسـالـه 1716
اگر مرض انسان چند سال طول بکشد, بعد از آنکه خوب شد, باید قضاى رمضان آخر را بگیرد و براى هر روز از سالهاى پیش یک مد طعام به فقیر بدهد.
مـسـالـه 1717
کسى که باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد, مى تواند کفاره چند روز را به یک فقیر بدهد.
مـسـالـه 1718
اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخیر بیندازد, باید قضا را بگیرد و از جهت تـاخـیـر در سال اول براى هر روز یک مدطعام به فقیر بدهد, و اما از جهت تاخیر چند سال بعدى چیزى واجب نیست .
مـسـالـه 1719
اگر روزه رمضان را عمدا نگیرد, باید قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بـگیرد یا به شصت فقیر طعام بدهد یایک بنده آزاد کند, و چنانچه تا رمضان آینده قضاى آن روزه را بجا نیاورد, براى هر روز یک مد نیز کفاره بدهد.
مـسـالـه 1720
اگر روزه رمضان را عمدا نگیرد و در روز مکرر جماع یا استمناء کند, کفاره مکرر نـمـى شود.
و اگر چند مرتبه کار دیگرى که روزه را باطل مى کند انجام دهد, مثلا چند مرتبه غذا بخورد یک کفاره کافى است .
مـسـالـه 1721
بعد از مرگ پدر, پسر بزرگتر باید قضاى روزه او را به تفصیلى که در نماز قضاى پدر در صفحه ( 230 ) گفته شدبجا آورد.
مـسـالـه 1722
اگر پدر غیر از روزه رمضان , روزه واجب دیگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد, احـتیاط واجب آن است که پسر بزرگترقضا نماید, ولى اگر براى روزه اجیر شده و نگرفته باشد, قـضاء آن بر پسر بزرگ لازم نیست .
و نیز اگر قضاء روزه جد بر پدر واجب بوده و پدرآنها را نگرفته , بر پسر قضاى آنها لازم نیست .
احکام روزه مسافر
مـسـالـه 1723
مـسافرى که باید نمازهاى چهار رکعتى را در سفر دو رکعت بخواند, نباید روزه بـگـیـرد, و مـسـافـرى کـه نمازش را تمام مى خواندمثل کسى که شغلش مسافرت یا سفر او سفر معصیت است , باید در سفر روزه بگیرد.
مـسـالـه 1724
مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد, ولى براى فرار از روزه مسافرت مکروه است , و همچنین است سفر قبل از روز بیست و چهارم در ماه رمضان مگر اینکه سفر براى حج یا عمره یا به جهت ضرورتى باشد.
مـسـالـه 1725
اگر غیر روزه رمضان روزه معین دیگرى بر انسان واجب باشد, مثلا نذر کرده باشد روز مـعینى را روزه بگیرد, بهتر آن است که تا ناچار نشود در آن روز مسافرت نکند.
و اگر در سفر بـاشد, چنانچه ممکن است قصد کند که ده روز در جائى بماند و آن روز را روزه بگیرد.
ولى ظاهر آن است که سفر جایز است و قصد اقامه واجب نیست , و در صورتى که روزه نگیرد لازم است روزه آن روز را قضاکند.
مـسـالـه 1726
اگر نذر کند روزه بگیرد و روز آن را معین نکند,نمى تواند آن را در سفر بجا آورد.
ولـى چنانچه نذر کند که روز معینى را در سفرروزه بگیرد, باید آن را در سفر بجا آورد.
و نیز اگر نـذر کـنـد روز مـعینى را چه مسافر باشد یا نباشد, روزه بگیرد, باید آن روز را اگرچه مسافرباشد روزه بگیرد.
مـسـالـه 1727
مسافر مى تواند براى خواستن حاجت سه روز در مدینه طیبه روزه مستحبى بگیرد, و احوط این است که آن سه روزروزهاى چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه باشد.
مـسـالـه 1728
کسى که نمى داند روزه مسافر باطل است , اگر در سفر روزه بگیرد و در بین روز مساله را بفهمد, روزه اش باطل مى شود, و اگرتا مغرب نفهمد, روزه اش صحیح است .
مـسـالـه 1729
اگر فراموش کند که مسافر است , یا فراموش کند که روزه مسافر باطل مى باشد و در سفر روزه بگیرد, روزه او باطل است .
مـسـالـه 1730
اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نماید, باید روزه خود را تمام کند.
و اگر پیش از ظـهـر مـسـافـرت کـنـد, وقتى به حد ترخص برسد, در صورتى که از شب نیت سفر داشته باشد, روزه اش بـاطـل مـى شود و الا بنابر احتیاط واجب روزه را تمام کند و بعدا قضا لازم نیست .
واگر پیش از رسیدن به حد ترخص روزه را باطل کند کفاره بر او واجب است .
مـسـالـه 1731
اگـر مـسـافـر در ماه رمضان پیش از ظهر به وطنش برسد یا به جائى برسد که مـى خـواهد ده روز در آنجا بماند, چنانچه کارى که روزه را باطل مى کند انجام نداده , باید آن روز روزه را بگیرد, و اگر انجام داده , روزه آن روز بر او واجب نیست .
مـسـالـه 1732
اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد, یا به جائى برسد که مى خواهد ده روز در آن جا بماند, نباید آن روز را روزه بگیرد.
مـسـالـه 1733
مسافر و کسى که از روزه گرفتن عذر دارد, مکروه است در روزه ماه رمضان جماع نماید و در خوردن و آشامیدن کاملا خودرا سیر کند.
کسانى که روزه بر آنها واجب نیست
مـسـالـه 1734
کـسى که بواسطه پیرى نمى تواند روزه بگیرد یا براى او مشقت دارد, روزه بر او واجب نیست , ولى در صورت دوم باید براى هر روز یک مد طعام – گندم یا جو یا نان و مانند اینها – به فقیر بدهد.
مـسـالـه 1735
کسى که بواسطه پیرى روزه نگرفته , اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگیرد, لازم نیست روزه را قضا نماید.
مـسـالـه 1736
اگر انسان مرضى دارد که زیاد تشنه مى شود و نمى تواند تشنگى را تحمل کند یا براى او مشقت دارد, روزه بر او واجب نیست ولى در صورت دوم باید براى هر روز یک مد طعام به فـقیر بدهد, و احتیاط مستحب آن است که بیشتر از مقدارى که ناچار است آب نیاشامد, و چنانچه بعد بتواند روزه بگیرد, بنابر احتیاط روزه هائى را که نگرفته قضا نماید.
مـسـالـه 1737
زنى که زائیدن او نزدیک است و روزه براى حملش ضرر دارد, روزه بر او واجب نـیـسـت , و بـاید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.
و نیز اگر روزه براى خودش ضرر دارد, روزه بـر او واجـب نیست , و بنابر احتیاط مستحب براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهدو در دو صورت روزه هائى را که نگرفته باید قضا نماید.
مـسـالـه 1738
زنـى کـه بـچـه شیر مى دهد و شیر او کم است , چه مادر بچه , یا دایه او باشد, یا بـى اجـرت شیر دهد, اگر روزه براى بچه اى که شیر مى دهد ضرر دارد, روزه بر او واجب نیست و بـایـد براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد, و نیز اگر براى خودش ضرر دارد, روزه بر اوواجب نـیـسـت , و بـنـابـر احتیاط مستحب براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد, و در هر دو صورت روزه هـائى را کـه نـگرفته باید قضا نماید,ولى اگر کسى پیدا شود که بى اجرت بچه را شیر دهد یا بـراى شـیر دادن بچه از پدر یا مادر بچه یا از کس دیگرى که اجرت او را بدهد اجرت بگیرد, واجب اسـت که بچه را به او بدهد و روزه بگیرد.
و همچنین است بنابر احتیاط اگر مادر بتواند بچه خود را از شیر خشک معمولى غذادهد.
راه ثابت شدن اول ماه
مـسـالـه 1739
اول ماه به چند چیز ثابت مى شود: اول – آنکه خود انسان ماه را ببیند.
دوم – عـده اى کـه از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا مى شود, بگویند ماه را دیده ایم .
و همچنین است هر چیزى که بواسطه آن یقین یا اطمینان پیدا شود.
سـوم – دو مـرد عـادل بـگـویند که در شب ماه را دیده ایم , ولى اگرصفت ماه را بر خلاف یکدیگر بگویند, اول ماه ثابت نمى شود.
چهارم – سى روز از اول ماه شعبان بگذرد که بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت مى شود, و سى روز از اول رمضان بگذرد که بواسطه آن , اول ماه شوال ثابت مى شود.
مـسـالـه 1740
اول ماه به حکم حاکم شرع ثابت مى شود مگر آنکه بداند که در حکم اشتباه شده , و چنانچه حاکم شرع بگوید دو عادل نزدمن به رؤیت هلال شهادت داده اند کافى است .
مـسـالـه 1741
اول ماه با پیشگوئى منجمین ثابت نمى شود, ولى اگر انسان از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا کند, باید به آن عمل نماید.
مـسـالـه 1742
بلند بودن ماه یا دیر غروب کردن آن , دلیل نمى شود که شب پیش , شب اول ماه بوده است , بلى اگر پیش از ظهر ماه دیده شود,آن روز اول ماه محسوب مى شود, و همچنین اگر ماه طوق داشته باشد معلوم مى شود که ماه در شب سابق بوده است .
مـسـالـه 1743
اگر اول ماه رمضان براى کسى ثابت نشود و روزه نگیرد, چنانچه بعد ثابت شود که شـب پـیش اول ماه بوده , باید روزه آن روز را قضا نماید, و چنانچه در اثناء روز ثابت شود باید بقیه روز را امساک کند و بعد از رمضان قضا نماید.
مـسـالـه 1744
اگر در شهرى اول ماه ثابت شود, در شهرهاى دیگر چه دور باشند چه نزدیک چه در افـق مـتحد باشند یا نه نیز ثابت مى شود در صورتى که در شب مشترک باشند ولو به اینکه اول شب یکى آخر شب دیگرى باشد.
مـسـالـه 1745
اول ماه به تلگراف ثابت نمى شود, مگر انسان بداند که تلگراف از روى شهادت دو مرد عادل یا از راه دیگرى بوده که شرعامعتبر است .
مـسـالـه 1746
روزى را که انسان نمى داند آخر رمضان است یا اول شوال , باید روزه بگیرد, ولى اگر در اثناء روز بفهمد که اول شوال است باید افطار کند.
مـسـالـه 1747
اگر زندانى نتواند به ماه رمضان یقین کند, باید به گمان عمل نماید.
و اگر آن هـم مـمـکن نباشد, هر ماهى را که روزه بگیرد صحیح است , ولى باید بعد از گذشتن یازده ماه از ماهى که روزه گرفته , دوباره یک ماه روزه بگیرد.
روزه هاى حرام و مکروه
مـسـالـه 1748
روزه عید فطر و قربان , صحیح نیست .
و نیز روزى را که انسان نمى داند آخر شعبان است یا اول رمضان , اگر به نیت اول رمضان روزه بگیرد صحیح نیست .
مـسـالـه 1749
اگر زن بواسطه گرفتن روزه مستحبى حق شوهرش از بین برود, روزه او باطل است ,واحتیاط واجب آن است که اگر حق شوهر هم از بین نرود,بدون اجازه او روزه مستحبى نگیرد.
مـسـالـه 1750
روزه مستحبى اولاد, اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد شود حرام است .
مـسـالـه 1751
اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبى بگیرد, و در بین روز پدر او را نهى کند, چنانچه مخالفت او موجب اذیتش باشد بایدافطار نماید.
مـسـالـه 1752
کسى که مى داند روزه براى او ضرر ندارد, اگرچه دکتر بگوید ضرر دارد, باید روزه بـگیرد, و کسى که یقین یا گمان دارد که روزه برایش ضرر دارد, اگرچه دکتر بگوید ضرر ندارد, بـایـد روزه نـگیرد, و اگر روزه بگیرد صحیح نیست , و اگر شک کند روزه براى اوضرر دارد یا نه دکتر حاذق موثق بگوید ضرر دارد یا ندارد لازم است از قول او تبعیت کند.
مـسـالـه 1753
اگر انسان احتمال بدهد که روزه برایش ضرر دارد, و از آن احتمال , ترس براى او پیدا شود,چنانچه احتمال او در نظر مردم بجاباشد,نباید روزه بگیرد,واگر روزه بگیرد صحیح نیست .
مـسـالـه 1754
کسى که عقیده اش این است که روزه براى او ضرر ندارد, اگر روزه بگیرد و بعد از مغرب بفهمد روزه براى او ضرر داشته ,بنابر احتیاط واجب باید قضاى آن را بجا آورد.
مـسـالـه 1755
غیر از روزه هائى که گفته شد, روزه هاى حرام دیگرى هم هست که در کتابهاى مفصل گفته شده است .
مـسـالـه 1756
روزه روز عاشورا و روزى که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان مکروه است .
روزه هاى مستحب
مـسـالـه 1757
روزه تـمام روزهاى سال , غیر از روزهاى حرام و مکروه که گفته شد, مستحب است , و براى بعضى از روزها بیشتر سفارش شده است که از آن جمله است :
1- پـنـجـشنبه اول و پنجشنبه آخر هر ماه و چهارشنبه اولى که بعد از روز دهم ماه است , و اگر کسى آنها را بجا نیاورد, مستحب است قضا نماید,و چنانچه اصلا نتواند روزه بگیرد, مستحب است براى هر روز یک مد طعام یا 6/12 نخود نقره سکه دار به فقیر دهد.
2- سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه .
3- تمام ماه رجب و شعبان و بعضى از این دو ماه اگرچه یک روز باشد.
4- روز عید نوروز.
5- روز چهارم تا نهم شوال .
6- روز بیست و پنجم و بیست ونهم ذى قعده .
7- روز اول تـا روز نـهم ذى حجه ( روز عرفه ), ولى اگر بواسطه ضعف روزه نتواند دعاهاى روز عرفه را بخواند روزه آن روز مکروه است .
8- روز عید سعید غدیر ( 18 ذى حجه ).
9- روز مباهله (24 ذى حجه ).
10- روز اول و سوم و هفتم محرم .
11- روز میلاد مسعود پیغمبر اکرم (ص ) ( 17 ربیع الاول ).
12- روز پـانـزدهم جمادى الاولى , و نیز مستحب است روز مبعث حضرت رسول اکرم (ص ) ( 27 رجـب ) را روزه بـگیرد, و اگر کسى روزه مستحبى بگیرد واجب نیست آن را به آخر برساند, بلکه اگـر بـرادر مـؤمـنـش او را به غذا دعوت کند مستحب است دعوت او را قبول کند, و دربین روز اگرچه بعد از ظهر باشد افطار نماید.
مواردى که مستحب است انسان از کارهائى که روزه را باطل مى کند خوددارى نماید
مـسـالـه 1758
براى پنج نفر مستحب است در ماه رمضان – اگرچه روزه نیستند – از کارى که روزه را باطل مى کند خوددارى نمایند: اول مـسـافـرى کـه در سفر کارى که روزه را باطل مى کند انجام داده باشد و پیش از ظهر به وطنش یا به جائى که مى خواهد ده روز بماندبرسد.
دوم مسافرى که بعد از ظهر به وطنش یا به جائى که مى خواهد ده روز در آنجا بماند برسد.
سوم مریضى که پیش از ظهر خوب شود و کارى که روزه را باطل مى کند, انجام داده باشد.
چهارم مریضى که بعد از ظهر خوب شود.
پنجم زنى که در بین روز از خون حیض یا نفاس پاک شود.
مـسـالـه 1759
مستحب است روزه دار نماز مغرب و عشا را پیش از افطار کردن بخواند.
ولى اگر کـسـى منتظر او است یا میل زیادى به غذادارد که نمى تواند با حضور قلب نماز بخواند, بهتر است اول افطار کند, ولى به قدرى که ممکن است نماز را در وقت فضیلت آن بجا آورد
برگرفته از توضیح المسائل استاد الفقهاء والمجتهدین
میرزا جواد تبریزی (ره)
روزه آن اسـت که انسان براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از نه چیزى که بعدا گفته مى شود خوددارى نماید
نیت
مـسـالـه 1559
لازم نـیـسـت انسان نیت روزه را از قلب خود بگذراند یا مثلا بگوید فردا را روزه مى گیرم , بلکه همین قدر که بنا داشته باشدبراى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کـارى کـه روزه را بـاطـل مى کند انجام ندهد کافى است .
و براى آنکه یقین کند تمام این مدت را روزه بـوده , بـاید مقدارى پیش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام کارى که روزه را باطل مى کند خوددارى نماید.
مـسـالـه 1560
انسان مى تواند در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن نیت کند, و بهتر آن است که شب اول ماه هم نیت روزه همه ماه را بنماید.
مـسـالـه 1561
وقت نیت روزه ماه رمضان از اول شب است تا اذان صبح .
مـسـالـه 1562
وقـت نـیت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى که به اندازه نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد که اگر تا این وقت کارى که روزه را باطل مى کند انجام نداده باشد و نیت روزه مستحبى کند روزه او صحیح است .
مـسـالـه 1563
کسى که پیش از اذان صبح در غیر روزه ماه رمضان بدون نیت روزه خوابیده است , اگر پیش از ظهر بیدار شود و نیت کندروزه او صحیح است , چه روزه واجب باشد چه مستحب , و اگـر بـعـد از ظـهـر بیدار شود, نمى تواند نیت روزه واجب نماید.
و اما در ماه رمضان اگربى نیت خـوابـیـده باشد اگرچه پیش از ظهر بیدار شود و نیت کند, صحت روزه اش محل اشکال است , و لازم است آن روز را امساک کرده بعدقضا نماید.
مـسـالـه 1564
اگر بخواهد غیر روزه رمضان روزه دیگرى بگیرد باید آن را معین نماید, مثلا نیت کـنـد کـه روزه قـضا یا روزه نذر مى گیرم , ولى در ماه رمضان لازم نیست نیت کند که روزه ماه رمـضـان مـى گـیـرم , بـلـکه اگر نداند ماه رمضان است یا فراموش نماید و روزه دیگرى را نیت کند,روزه ماه رمضان حساب مى شود.
مـسـالـه 1565
اگر بداند ماه رمضان است و عمدا نیت روزه غیر رمضان کند, بنابر احتیاط واجب نه روزه رمضان حساب مى شود و نه روزه اى که قصد کرده است .
مـسـالـه 1566
اگـر مثلا به نیت روز اول ماه روزه بگیرد, بعد بفهمد دوم یا سوم بوده , روزه او صحیح است .
مـسـالـه 1567
اگر پیش از اذان صبح نیت کند و بیهوش شود و در بین روز به هوش آید, بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام نماید,و اگر تمام نکرد قضاى آن را بجا آورد.
مـسـالـه 1568
اگر پیش از اذان صبح نیت کند و مست شود و در بین روز به هوش آید, احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را تمام کند وقضاى آن را هم بجا آورد.
مـسـالـه 1569
اگـر پـیش از اذان صبح نیت کند و بخوابد و بعد از مغرب بیدار شود, روزه اش صحیح است .
مـسـالـه 1570
اگر نداند یا فراموش کند که ماه رمضان است و پیش از ظهر ملتفت شود, چنانچه کـارى کـه روزه را باطل مى کند انجام داده باشد, یا بعد از ظهر ملتفت شود که ماه رمضان است , روزه او بـاطـل مـى بـاشـد, ولـى باید تا مغرب کارى که روزه را باطل مى کند انجام ندهد و بعداز رمـضـان هـم آن روزه را قـضا نماید.
و همچنین است حکم بنابر احتیاط واجب اگر پیش از ظهر ملتفت شود, و کارى که روزه را باطل مى کندانجام نداده باشد.
مـسـالـه 1571
اگر بچه پیش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود, باید روزه بگیرد, و اگر بعد از اذان بالغ شود, روزه آن روز بر او واجب نیست .
مـسـالـه 1572
کسى که براى بجا آوردن روزه میتى اجیر شده , اگر روزه مستحبى بگیرد اشکال نـدارد, ولـى کـسـى کـه روزه قضا یا روزه واجب دیگرى دارد, نمى تواند روزه مستحبى بگیرد, و چـنـانـچـه فـرامـوش کـنـد و روزه مـسـتـحـب بگیرد در صورتى که پیش از ظهر یادش بیاید, روزه مستحبى او بهم مى خورد و مى تواند نیت خود را به روزه واجب برگرداند, و اگر بعد از ظهر ملتفت شود, روزه او باطل است , و اگر بعد ازمغرب یادش بیاید, روزه اش صحیح است .
مـسـالـه 1573
اگـر غیر از روزه ماه رمضان روزه معین دیگرى بر انسان واجب باشد, مثلا نذر کرده باشد که روز معینى را روزه بگیرد,چنانچه عمدا تا اذان صبح نیت نکند, روزه اش باطل است , و اگـر نداند که روزه آن روز بر او واجب است , یا فراموش کند وپیش از ظهر یادش بیاید, چنانچه کـارى کـه روزه را بـاطـل مـى کـنـد انجام نداده باشد ونیت کند, روزه او صحیح , و گرنه باطل مى باشد.
مـسـالـه 1574
اگر براى روزه واجب غیر معینى مثل روزه کفاره عمدا تا نزدیک ظهر نیت نکند اشـکـال نـدارد, بلکه اگر پیش از نیت تصمیم داشته باشد که روزه نگیرد یا تردید داشته باشد که بگیرد یا نه , چنانچه کارى که روزه را باطل مى کند انجام نداده باشد و پیش از ظهر نیت کند, روزه او صحیح است .
مـسـالـه 1575
اگر در ماه رمضان پیش از ظهر, کافر مسلمان شود, بنابر احتیاط واجب باید نیت روزه کند و روزه را تمام نماید, و اگر آن روزرا روزه نگیرد, قضاى آن را بجا آورد.
مـسـالـه 1576
اگر در وسط روز ماه رمضان پیش از ظهر یا بعد از آن مریض خوب شود, روزه آن روز واجب نیست هر چند تا آن وقت کارى که روزه را باطل مى کند انجام نداده باشد.
مـسـالـه 1577
روزى را که انسان شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان , واجب نیست روزه بـگـیـرد.
و اگر بخواهد روزه بگیرد, نمى تواندنیت روزه رمضان کند, یا نیت کند که اگر رمضان است روزه رمضان و اگر رمضان نیست روزه قضا یا مانند آن باشد, بلکه باید نیت روزه قضاو مانند آن بـنـمـاید, وچنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده , از رمضان حساب مى شود.
ولى در صورتى که قـصد کند آنچه را که فعلا خدا از اوخواسته است انجام دهد بعد معلوم شود رمضان بوده نیز کافى است .
مـسـالـه 1578
اگـر روزى را که شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان , به نیت روزه قضا یا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگیرد و دربین روز بفهمد که ماه رمضان است , باید نیت روزه ماه رمضان کند.
مـسـالـه 1579
اگر در روزه واجب معینى مثل روزه رمضان مردد شود که روزه خود را باطل کند یـا نـه , یا قصد کند که روزه را باطل کند,روزه اش باطل مى شود, اگرچه از قصدى که کرده توبه نماید و کارى هم که روزه را باطل مى کند انجام ندهد.
مـسـالـه 1580
در روزه مستحب و روزه واجبى که وقت آن معین نیست مثل روزه کفاره , اگر قـصـد کـند کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد یا مردد شود که بجا آورد یا نه , چنانچه بجا نیاورد و پیش از ظهر دوباره نیت روزه کند, روزه او صحیح است .
چیزهائى که روزه را باطل مى کند
مـسـالـه 1581
نه چیز روزه را باطل مى کند:
اول : خوردن و آشامیدن .
دوم : جماع .
سـوم : استمناء, و استمناء آن است که انسان با خود یا دیگرى غیر از جماع , کارى کند که منى از او بیرون آید.
چهارم : دروغ بستن به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر (ع ).
پنجم : رساندن غبار به حلق .
ششم : فرو بردن تمام سر در آب .
هفتم : باقى ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح .
هشتم : اماله کردن با چیزهاى روان .
نهم : قى کردن .
و احکام اینها در مسائل آینده گفته مى شود:
1- خوردن و آشامیدن :
مـسـالـه 1582
اگر روزه دار با التفات به اینکه روزه دارد عمدا چیزى بخورد یا بیاشامد, روزه او بـاطل مى شود, چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب , چه معمول نباشد مثل خاک و شیره درخت , و چه کم باشد یا زیاد.
مـسـالـه 1583
اگر موقعى که مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده , باید لقمه را از دهان بیرون آورد, و چنانچه عمدا فرو ببردروزه اش باطل است و به دستورى که بعدا گفته خواهد شد کفاره هم بر او واجب مى شود.
مـسـالـه 1584
اگر روزه دار سهوا چیزى بخورد یا بیاشامد, روزه اش باطل نمى شود.
مـسـالـه 1585
آمپولى که عضو را بى حس مى کند یا به جهت دیگر استعمال مى شود, براى روزه دار اشـکـال ندارد.
و بهتر آن است که ازاستعمال آمپولى که به جاى دوا و غذا بکار مى برند خوددارى کند.
مـسـالـه 1586
اگر روزه دار چیزى را که لاى دندان مانده است عمدا فرو ببرد, روزه اش باطل مى شود.
مـسـالـه 1587
کـسـى که میخواهد روزه بگیرد,لازم نیست پیش از اذان دندانهایش را خلال کند, ولى اگربداندغذائى که لاى دندان مانده درروزفرومى رود, چنانچه خلال نکند روزه اش باطل میشود.
مـسـالـه 1588
فرو بردن آب دهان , اگرچه بواسطه خیال کردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد, روزه را باطل نمى کند.
مـسـالـه 1589
فرو بردن اخلاط سر و سینه , تا به فضاى دهان نرسیده اشکال ندارد, ولى اگر داخل فضاى دهان شود, احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرند.
مـسـالـه 1590
اگر روزه دار به قدرى تشنه شود که بترسد از تشنگى بمیرد یا به مرض مبتلا شود, مى تواند به اندازه اى که از خوف نجات پیداکند آب بیاشامد ولى روزه او باطل مى شود, و اگر ماه رمضان باشد, باید در بقیه روز از بجا آوردن کارى که روزه را باطل مى کند خوددارى نماید.
مـسـالـه 1591
جـویـدن غـذا بـراى بچه یا پرنده و چشیدن غذا و مانند اینها که معمولا به حلق نـمـى رسد, اگرچه اتفاقا به حلق برسد, روزه راباطل نمى کند, ولى اگر انسان از اول بداند که به حلق مى رسد, روزه اش باطل مى شود و باید قضاى آن را بگیرد و کفاره هم بر او واجب است .
مـسـالـه 1592
انسان نمى تواند براى ضعف , روزه را بخورد, ولى اگر ضعف او به قدرى است که معمولا نمى شود آن را تحمل کرد, خوردن روزه اشکال ندارد.
2- جماع :
مـسـالـه 1593
جماع روزه را باطل مى کند, اگرچه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بیرون نیاید.
مـسـالـه 1594
اگر کمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بیرون نیاید,روزه باطل نمى شود.
مـسـالـه 1595
اگر عمدا جماع نماید و شک کند که به اندازه ختنه گاه داخل شده یا نه , روزه او باطل است و لازم است قضا نماید ولى کفاره واجب نیست .
مـسـالـه 1596
اگر فراموش کند که روزه است وجماع نماید, روزه او باطل نمى شود, ولى چنانچه در بین جماع یادش بیاید باید فورا از حال جماع خارج شود, و اگر خارج نشود روزه او باطل است .
3- استمناء:
مـسـالـه 1597
اگر روزه دار استمناء کند ( معناى استمناء در مساله 1581 گذشت ), روزه اش باطل مى شود.
مـسـالـه 1598
اگر بى اختیار منى از انسان بیرون آید, روزه اش باطل نیست .
مـسـالـه 1599
هرگاه روزه دار بداند که اگر در روز بخوابد محتلم مى شود, یعنى در خواب منى از او بـیـرون مـى آید, جایز است بخوابد هرچندبه سبب نخوابیدن به زحمت نیفتد, و اگر محتلم شود روزه اش باطل نمى شود.
مـسـالـه 1600
اگر روزه دار در حال بیرون آمدن منى از خواب بیدار شود, واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیرى کند.
مـسـالـه 1601
روزه دارى که محتلم شده , مى تواند بول کند اگرچه بداند بواسطه بول کردن باقى مانده منى از مجرى بیرون مى آید.
مـسـالـه 1602
روزه دارى که محتلم شده اگر بداند منى در مجرى مانده ودر صورتى که پیش از غسل بول نکند بعد از غسل منى از او بیرون مى آید, بنابر احتیاط واجب باید پیش از غسل بول کند.
مـسـالـه 1603
کسى که به قصد بیرون آمدن منى بازى و شوخى کند, اگرچه منى از او بیرون نیاید, باید روزه را تمام کند و قضا هم بنماید.
مـسـالـه 1604
اگـر روزه دار بـدون قصد بیرون آمدن منى مثلا با زن خود بازى و شوخى کند, چـنـانچه اطمینان دارد که منى از او خارج نمى شود اگرچه اتفاقا منى بیرون آید, روزه او صحیح است , ولى اگر اطمینان ندارد, در صورتى که منى از او بیرون آید, روزه اش باطل است .
4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر:
مـسـالـه 1605
اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبران و جـانـشـیـنـان پیغمبران عمدا نسبتى را بدهد که دروغ است – اگرچه فورا بگوید دروغ گفتم یا تـوبـه کـنـد – روزه او بـاطـل اسـت , و احـتـیـاط واجـب آن است که به حضرت زهرا (س ) هم به دروغ نسبتى ندهد.
مـسـالـه 1606
اگر بخواهد خبرى را که نمى داند راست است یا دروغ نقل کند, بنابر احتیاط واجب باید از کسى که آن خبر را گفته , یا از کتابى که آن خبر در آن نوشته شده نقل نماید.
مـسـالـه 1607
اگر چیزى را به اعتقاد اینکه راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده , روزه اش باطل نمى شود.
مـسـالـه 1608
اگـر چیزى را که مى داند دروغ است , به خدا و پیغمبر نسبت دهد و بعدا بفهمد آنچه را که گفته راست بوده , باید روزه را تمام کند و قضاى آن را هم بجا آورد.
مـسـالـه 1609
اگر دروغى را که دیگرى ساخته عمدا به خدا وپیغمبر وجانشینان پیغمبر نسبت دهد روزه اش باطل مى شود, ولى اگر از قول کسى که آن دروغ را ساخته نقل کند اشکال ندارد.
مـسـالـه 1610
اگر از روزه دار بپرسند که آیا پیغمبر (ص ) چنین مطلبى فرموده اند و او جائى که در جـواب باید بگوید نه , عمدا بگوید بلى , یاجائى که باید بگوید بلى عمدا بگوید نه , روزه اش باطل مى شود.
مـسـالـه 1611
اگر از قول خدا یا پیغمبر حرف راستى را بگوید بعد بگوید دروغ گفتم , یا در شب به دروغ بـه آنـان نـسبتى بدهد و فرداى آن که روزه مى باشد بگوید آنچه دیشب گفتم راست است , روزه اش باطل مى شود.
5- رساندن غبار به حلق :
مـسـالـه 1612
غبار غلیظ را روزه دار به حلق برساند روزه را باطل مى کند, چه غبار از چیزى باشد که خوردن آن حلال است مثل آرد, یاغبار چیزى باشد که خوردن آن حرام است مثل خاک .
مـسـالـه 1613
اگر بواسطه باد غبارى غلیظ پیدا شود و انسان با اینکه متوجه است مواظبت نکند و به حلق برسد, بنابر احتیاط واجب روزه اش باطل مى شود.
مـسـالـه 1614
احتیاط واجب آن است که روزه دار بخار غلیظ و دود سیگار و تنباکو و مانند اینها را هم به حلق نرساند.
مـسـالـه 1615
اگر مواظبت نکند و غبار یا بخار یا دود و مانند اینها داخل حلق شود, چنانچه یقین یا اطمینان داشته که به حلق نمى رسدروزه اش صحیح است , و همچنین اگر گمان مى کرده که به حلق نمى رسد.
مـسـالـه 1616
اگر فراموش کند که روزه است و مواظبت نکند, یا بى اختیار غبار و مانند آن به حلق او برسد روزه اش باطل نمى شود.
6- فرو بردن سر در آب :
مـسـالـه 1617
اگـر روزه دار عمدا تمام سر را در آب فرو برد, اگرچه باقى بدن او از آب بیرون باشد, بنابر احتیاط روزه اش باطل مى شود.
ولى اگر تمام بدن را آب بگیرد و مقدارى از سر بیرون باشد, روزه باطل نمى شود.
مـسـالـه 1618
اگر نصف سر را یک دفعه و نصف دیگر آن را دفعه دیگر در آب فرو برد, روزه اش باطل نمى شود.
مـسـالـه 1619
اگر به قصد اینکه تمام سر را زیر آب ببرد, در آب فرو رود و شک کند که تمام سر زیر آب رفته یا نه , روزه اش باطل است ولى کفاره ندارد.
مـسـالـه 1620
اگر تمام سر زیر آب برود اگرچه مقدارى از موها بیرون بماند, روزه باطل مى شود.
مـسـالـه 1621
سر فرو بردن در غیر آب از چیزهاى روان مانند شیر به روزه ضررى ندارد بلکه اظهر این است که فرو بردن سر در آب مضاف نیز روزه را باطل نمى کند اگرچه احوط ترک است .
مـسـالـه 1622
اگر روزه دار بى اختیار در آب بیفتد و آب تمام سر او را بگیرد, یا فراموش کند که روزه است و سر در آب فرو برد, روزه اوباطل نمى شود.
مـسـالـه 1623
اگر به خیال اینکه آب سر او را نمى گیرد خود را در آب بیندازد و آب تمام سر او را بگیرد, روزه اش اشکال ندارد.
مـسـالـه 1624
اگر فراموش کند که روزه است و سر را در آب فرو برد, یا دیگرى به زور سر او را در آب فـرو برد, چنانچه در زیر آب یادش بیاید که روزه است , یا آن کس دست بردارد, باید فورا سر را بیرون آورد, و چنانچه بیرون نیاورد, روزه اش باطل مى شود.
مـسـالـه 1625
اگر فراموش کند که روزه است و به نیت غسل سر را در آب فرو برد, روزه و غسل او هر دو صحیح است .
مـسـالـه 1626
اگر بداند که روزه است و عمدا براى غسل سر را در آب فرو برد, چنانچه روزه او مـثل روزه رمضان واجب معین باشد, روزه و غسل او هر دو باطل است , و اگر روزه مستحب باشد یا روزه واجبى باشد که مثل روزه کفاره وقت معینى ندارد و افطار آن جایز است غسل او صحیح و روزه اش باطل مى باشد.
مـسـالـه 1627
اگـر براى آنکه کسى را از غرق شدن نجات دهد, سر را در آب فرو برد, اگرچه نجات دادن او واجب باشد روزه اش باطل مى شود.
7- باقیماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح :
مـسـالـه 1628
اگر جنب عمدا در ماه رمضان تا اذان صبح غسل نکند روزه اش باطل است , و کسى که وظیفه اش تیمم است و عمدا تیمم ننماید روزه اش نیز باطل است .
و حکم قضاء ماه رمضان بعدا خواهد آمد.
مـسـالـه 1629
اگر در روزه غیرماه رمضان وقضاءآن از روزه هاى واجبى که مثل روزه ماه رمضان وقت آن معین است , جنب عمدا تا اذان صبح غسل نکند اظهر این است که روزه اش صحیح است .
مـسـالـه 1630
کسى که در شب ماه رمضان جنب است چنانچه عمدا غسل نکند تا وقت تنگ شود, باید تیمم کند و روزه بگیرد.
مـسـالـه 1631
اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش کند و بعد از یک روز یادش بیاید, باید روزه آن روز را قـضا نماید, و اگر بعد از چندروز یادش بیاید, باید روزه هر چند روزى را که یقین دارد جنب بوده قضا نماید, مثلا اگر نمى داند سه روز جنب بوده یا چهار روز, باید روزه سه روز را قضا کند.
مـسـالـه 1632
کسى که در شب ماه رمضان براى هیچ کدام از غسل و تیمم وقت ندارد, اگر خود را جنب کند, روزه اش باطل است و قضا وکفاره بر او واجب مى شود.
مـسـالـه 1633
اگر براى آنکه بفهمد وقت دارد یا نه , جستجو نماید, گمان کند که به اندازه غسل وقـت دارد و خـود را جنب کند و بعد بفهمدوقت تنگ بوده و تیمم کند, روزه اش صحیح است , و نیز بدون جستجو گمان کند که وقت دارد و خود را جنب نماید و بعد بفهمد وقت تنگ بوده , و با تیمم روزه بگیرد صحیح است .
مـسـالـه 1634
کـسى که در شب ماه رمضان جنب است ومى داند که اگر بخوابد تا صبح بیدار نـمى شود, نباید غسل نکرده بخوابد, و چنانچه پیش از غسل بخوابد و تا صبح بیدار نشود, روزه اش باطل است و قضا و کفاره بر او واجب مى شود.
مـسـالـه 1635
هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود, احتیاط واجب آن است که پـیـش از غـسل در صورتى که عادتش به بیدارشدن نباشد نخوابد اگرچه احتمال بدهد که اگر دوباره بخوابد پیش از اذان صبح بیدار مى شود.
مـسـالـه 1636
کسى که در شب ماه رمضان جنب است و یقین دارد که اگر بخوابد پیش از اذان صـبـح بیدار مى شود, چنانچه تصمیم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند و با این تصمیم بـخـوابد و تا اذان خواب بماند, روزه اش صحیح است .
و همچنین است کسى که عادت بیدارشدن قبل از اذان صبح را داشته و احتمال بیدار شدن را نیز بدهد.
مـسـالـه 1637
کـسـى کـه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند یا احتمال مى دهد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار مى شود, چنانچه غفلت داشته باشد که بعد از بیدار شدن باید غسل کند, در صورتى که بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند, بنابر احتیاط قضا بر او واجب مى شود.
مـسـالـه 1638
کسى که در شب ماه رمضان جنب است ویقین دارد یااحتمال مى دهد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار مى شود, چنانچه نخواهد بعد از بیدار شدن غسل کند یا تردید داشته باشد که غسل کند یا نه , در صورتى که بخوابد و بیدار نشود, روزه اش باطل و قضا و کفاره لازم است .
مـسـالـه 1639
اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود و یقین کند یا احتمال دهد که اگر دوباره بخوابد پیش از اذان صبح بیدارمى شود و تصمیم هم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غـسـل کـنـد, چـنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بیدار نشود, باید روزه آن روز را قضا کند, واگر از خـواب دوم بـیـدار شـود و براى مرتبه سوم بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود, قضاى روزه واجب مى شود و بنابر احتیاط استحبابى کفاره نیز بدهد.
مـسـالـه 1640
مـراد از خـواب اول و دوم و سوم – در صورتى که انسان در خواب محتلم شود – خـوابـى اسـت کـه بـعـد از بـیدار شدن بخوابد, واماخوابى که در آن محتلم شده خواب اول حساب نمى شود.
مـسـالـه 1641
اگرروزه دار در روز محتلم شود, واجب نیست فورا غسل کند.
مـسـالـه 1642
هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده , اگرچه بداند پیش از اذان محتلم شده , روزه او صحیح است .
مـسـالـه 1643
کسى که مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگیرد, هرگاه تا اذان صبح جنب بماند, اگرچه از روى عمد نباشد روزه او باطل است .
مـسـالـه 1644
کسى که مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگیرد, اگر بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده و بداند پیش از اذان محتلم شده است , مى تواند آن روز را روزه بگیرد, ولى اگر در شب بفهمد جنب شده و تا اذان صبح غسل نکند, آن روز را نمى تواند روزه قضابگیرد.
مـسـالـه 1645
اگر در روزه واجبى غیر قضاى روزه رمضان از روزه هائى که مثل روزه کفاره وقت مـعینى ندارد عمدا تا اذان صبح جنب بماند,اظهر این است که روزه اش صحیح است ولى بهتر آن است که غیر از آن روز, روز دیگرى را روزه بگیرد.
مـسـالـه 1646
اگر زن پیش از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و عمدا غسل نکند, در روزه مـاه رمضان , روزه اش باطل است , و درغیر آن باطل نیست اگرچه احوط غسل کردن است .
و زنى کـه وظـیـفه اش نسبت به حیض یا نفاس , تیمم است , در روزه ماه رمضان اگر عمداپیش از اذان صبح تیمم نکند روزه اش باطل است .
مـسـالـه 1647
اگر زن پیش از اذان صبح در ماه رمضان از حیض یا نفاس پاک شود و براى غسل وقت نداشته باشد, باید تیمم نماید و بنابراحتیاط واجب باید تا اذان صبح بیدار بماند.
مـسـالـه 1648
اگر زن نزدیک اذان صبح در ماه مبارک رمضان از حیض یا نفاس پاک شود و براى هیچ کدام از غسل و تیمم وقت نداشته باشد, روزه اش صحیح است .
مـسـالـه 1649
اگـر زن بعد از اذان صبح از خون حیض یا نفاس پاک باشد, یا در بین روز خون حیض یا نفاس ببیند, اگرچه نزدیک مغرب باشد, روزه او باطل است .
مـسـالـه 1650
اگـر زن غسل حیض یا نفاس را فراموش کند و بعد از یک روز یا چند روز یادش بیاید, روزه هائى که گرفته صحیح است .
مـسـالـه 1651
اگـر زن پیش از اذان صبح در ماه رمضان از حیض یا نفاس پاک شود و در غسل کردن کوتاهى کند و تا اذان غسل نکند,روزه اش باطل است , ولى چنانچه کوتاهى نکند مثلا منتظر باشد که حمام زنانه شود, اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نکند روزه اوصحیح است .
مـسـالـه 1652
اگـر زنـى که در حال استحاضه کثیره است , غسلهاى خود را به تفصیلى که در احـکام استحاضه در مساله ( 407 ) گفته شدبجا آورد, روزه او صحیح است , و اظهر این است که در استحاضه متوسطه اگرچه غسل نکند روزه اش صحیح است .
مـسـالـه 1653
کسى که مس میت کرده ( یعنى جائى از بدن خود را به بدن میت رسانده ) مى تواند بـدون غـسـل مـس مـیـت روزه بگیرد, و اگر درحال روزه هم میت را مس نماید, روزه او باطل نمیشود.
برگرفته از توضیح المسائل استاد الفقهاء والمجتهدین
میرزا جواد تبریزی (ره)
خواندن این تسبیحات، که در کتب معتبر آمده است:
سُبْحـانَ مَنْ یَعْلَمُ جَوارِحَ الْقُلُوبِ، سُبْحانَ مَنْ یُحْصى عَدَدَ الذُّنُوبِ،
منزه است آن که مصیبات و تأثرات دلها را داند منزه است آن که شماره گناهان را دارد
سُبْحانَ مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ خافِیَةٌ فِى السَّماواتِ وَالاَْرَضینَ، سُبْحـانَ
منزه است آن که چیزى در آسمانها و زمینها بر او پنهان نماند منزه است
الرَّبِّ الْوَدُودِ، سُبْحـانَ الْفَرْدِ الْوِتْرِ، سُبْحانَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ، سُبْحـانَ
پروردگار مهرپیشه منزه است یکتاى یگانه منزه است خداى بزرگ و بزرگتر منزه است
مَنْ لا یَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا یُؤاخِذُ اَهْلَ الاَْرْضِ
آن که ستم بر اهل کشور خود نکند منزه است آن که نگیرد زمینیان را
بِاَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحـانَ الْحَنّانِ الْمَنّانِ، سُبْحـانَ الرَّؤوفِ الرَّحیمِ،
به عذاب رنگارنگ منزه است احسان بخش پرنعمت منزه است خداى رؤوف مهربان
سُبْحـانَ الْجَبّارِ الْجَوادِ، سُبْحـانَ الْکَریمِ الْحَلیمِ، سُبْحـانَ الْبَصیرِ
منزه است خداى مقتدر بخشنده منزه است (خداى) بزرگوار بردبار منزه است (خداى) بیناى
الْعَلیمِ، سُبْحـانَ الْبَصیرِ الْواسِعِ، سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِقْبالِ النَّهارِ،
دانا منزه است بیناى وسعت بخش منزه است خدا هنگام آمدن روز
سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِدْبارِ النَّهارِ، سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِدْبارِ اللَّیْلِ وَاِقْبالِ
منزه است خدا هنگام رفتن روز منزه است خدا در وقت رفتن شب و آمدن
النَّهارِ(18)، وَلَهُ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَالْعَظَمةُ وَالْکِبرِیآءُ، مَعَ کُلِّ نَفَس وَکُلِّ طَرْفَةِ
روز و از آن اوست ستایش و شوکت و بزرگى و کبریا با هر نفس کشیدن و هر
عَیْن، وَکُلِّ لَمْحَة سَبَقَ فى عِلْمِهِ، سُبْحانَکَ مِلاَْ ما اَحْصى کِتابُکَ،
چشم به هم زدن و هر اشاره اى که در علم او گذشته است منزهى تو به پُرى آنچه کتاب تو احصا کند
سُبْحانَکَ زِنَةَ عَرْشِکَ، سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ.(19)
منزهى تو هموزن عرشت منزهى تو، منزهى تو، منزهى تو.
یادآورى: البتّه اگر نیّت روزه را بعد از خوردن سحرى کند بهتر است، و از اوّل شب تا به آخر نیز مى توان نیّت کرد; بلکه همین مقدار که مى داند و قصد دارد فردا از براى خدا روزه بگیرد کافى است و همان طور که قبلاً گفتیم بسیار شایسته است که در سحرها نماز شب را ترک نکند
در اعمال سحرهاى ماه مبارک رمضان امورى مستحب است:
1ـ خوردن سحرى; که در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است که خوردن سحرى را ترک نکنید; هرچند یک عدد خرما باشد.(1)
در روایت دیگرى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: فرشتگان براى کسانى که در سحرها، طلب آمرزش مى کنند و سحرى مى خورند، استغفار مى کنند.(2)
2ـ خواندن سوره «إنّا أنزلناه» به هنگام خوردن سحرى; در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که هر مؤمنى، در وقت افطار و خوردن سحرى، این سوره را بخواند، در میان این دو وقت ثواب شهیدان را دارد.(3)
3ـ خواندن دعاى سحر
این دعا که داراى مضامین ارزشمند و بیانگر عظمت اوصاف الهى است، انسان را در مسیر کمال معنوى و سیر و سلوک الى اللّه بسیار کمک مى کند و توجّه به معانى آن، معارف توحیدى ناب و خالص را به ما مى آموزد.
درباره این دعاى باعظمت، از امام رضا(علیه السلام) نقل شده که فرمود: این دعا را امام باقر(علیه السلام) در سحرهاى ماه مبارک رمضان مى خواند و مى فرمود: اسم اعظم الهى در آن است و در سرعت اجابت دعا بسیار مؤثّر است. دعا این است:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ بَهآئِکَ بِاَبْهاهُ، وَکُلُّ بَهآئِکَ بَهِىٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
خدایا از تو خواهم به درخشنده ترین مراتب درخشندگیت با این که تمام مراتب آن درخشنده است خدایا درخواست کنم به همه
بِبَهآئِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِاَجْمَلِهِ، وَکُلُّ جَمالِکَ
مراتب درخشندگیت خدایا از تو خواهم به زیباترین مراتب جمالت با این که تمام
جَمیلٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَمالِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ
مراتب جمالت زیباست خدایا از تو خواهم به همه مراتب جمالت خدایا از تو خواهم به باشکوهترین مراتب جلالت
بِاَجَلِّهِ، وَکُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ
با این که تمام مراتب جلال تو باشکوه است خدایا از تو خواهم به همه مراتب جلالت خدایا
اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِاَعْظَمِها، وَکُلُّ عَظَمَتِکَ عَظَیمَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى
از تو خواهم به بزرگترین مرتبه عظمتت با این که تمام مراتب عظمتت بزرگ است خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِعَظَمَتِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِاَنْوَرِهِ، وَکُلُّ نُورِکَ
خواهم به همه مراتب عظمتت خدایا از تو خواهم به نورانى ترین مراتب روشنیت با این که تمام مراتب
نَیِّرٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ
روشنیت نورانى است خدایا از تو خواهم به همه مراتب نورت خدایا از تو خواهم به وسیعترین مراتب
بِاَوْسَعِها، وَکُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها، اَللّـهُمَّ
رحمتت با این که تمام مراتب رحمتت وسیع است خدایا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدایا
اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِاَتَمِّها، وَکُلُّ کَلِماتِکَ تآمَّةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
از تو خواهم به تمامترین کلمات (و سخنانت) با این که همه سخنانت تمام است خدایا از تو خواهم
بِکَلِماتِکَ کُلِّهَا، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ، وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ،
به همه سخنانت خدایا از تو خواهم به کاملترین مرتبه کمالت با این که تمام مراتب کمالت کامل است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ اَسمآئِکَ بِاَکْبَرِها،
خدایا از تو خواهم به همه مراتب کمالت خدایا از تو خواهم به بزرگترین نامهایت
وَکُلُّ اَسْمآئِکَ کَبیرَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاَسْمآئِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
با این که تمام نامهایت بزرگ است خدایا از تو خواهم به همه نامهایت خدایا از تو خواهم
مِنْ عِزَّتِکَ باَعَزِّها، وَکُلُّ عِزَّتِکَ عَزیزَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ کُلِّها،
به عزیزترین مقام عزتت گرچه همه مراتب عزتت عزیز است خدایا از تو خواهم به همه مراتب عزتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَشِیَّتِکَ بِاَمْضاها، وَکُلُّ مَشِیَّتِکَ ماضِیَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى
خدایا از تو خواهم به حق گذراترین مشیتت گرچه تمام مراتب مشیتت گذراست خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِمَشِیَّتِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ قُدْرَتِکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِى
خواهم تمام مراتب مشیتت خدایا از تو خواهم به حق آن قدرتت که احاطه پیدا کردى
اسْتَطَلْتَ بِها عَلى کُلِّ شَىْء، وَکُلُّ قُدْرَتِکَ مُسْتَطیلَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
بدان بر هر چیز گرچه تمام مراتب قدرتت چنین است خدایا از تو خواهم
بِقُدْرَتِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ، وَکُلُّ عِلْمِکَ نافِذٌ،
به همه مراتب قدرتت خدایا از تو خواهم به حق نافذترین مراتب دانشت گرچه تمام مراتب دانشت نافذ است
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعِلْمِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ قَوْلِکَ بِاَرْضاهُ،
خدایا از تو خواهم به تمام مراتب دانشت خدایا از تو خواهم به حق پسندیده ترین سخنانت
وَکُلُّ قَوْلِکَ رَضِىٌّ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِقَوْلِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ
با این که همه سخنانت پسندیده است خدایا از تو خواهم به حق همه سخنانت خدایا از تو خواهم به حق
مَسآئِلِکَ بِاَحَبِّها اِلَیْکَ، وَکُلُّ مَسآئِلِکَ اِلَیْکَ حَبیبَةٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
محبوبترین خواسته هایت پیش تو گرچه همه خواسته هایت پیش تو محبوب است خدایا از تو خواهم
بِمَسآئِلِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ، وَکُلُّ شَرَفِکَ
به حق همه خواسته هایت خدایا از تو خواهم به حق شریفترین مراتب شرفت با این که تمام مراتب آن
شَریفٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِشَرَفِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ سُلْطانِکَ
شریف است خدایا از تو خواهم به همه مراتب شرفت خدایا از تو خواهم به حق ابدى ترین مراتب سلطنت
بِاَدْوَمِهِ، وَکُلُّ سُلطانِکَ دآئِمٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِسُلْطانِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ
گرچه تمام مراتب سلطنتت جاویدان است خدایا از تو خواهم به حق تمام مراتب سلطنتت خدایا
اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مُلْکِکَ بِاَفْخَرِهِ، وَکُلُّ مُلْکِکَ فاخِرٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
از تو خواهم به حق گرانمایه ترین مراتب فرمانرواییت گرچه تمام مراتب فرمانرواییت گرانمایه است خدایا از تو خواهم
بِمُلْکِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عُلُوِّکَ بِاَعْلاهُ، وَکُلُّ عُلُوِّکَ عال،
به همه مراتب فرمانرواییت خدایا از تو خواهم به والاترین مقام بلندت گرچه همه مراتب آن والاست
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعُلُوِّکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَنِّکَ بِاَقْدَمِهِ، وَکُلُّ
خدایا از تو خواهم به همه مراتب بلندیت خدایا از تو خواهم به حق قدیمترین نعمتت گرچه
مَنِّکَ قَدیمٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَنِّکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ آیاتِکَ
همه نعمتهایت قدیم است خدایا از تو خواهم به حق نعمتهایت خدایا از تو خواهم به حق
بِاَکْرَمِها، وَکُلُّ آیاتِکَ کَریمَةٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِآیاتِکَ کُلِّها، اَللّـهُمَّ اِنّى
گرامى ترین آیاتت گرچه همه آیات تو گرامى است خدایا از توخواهم به حق همه آیاتت خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشَّاْنِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ شَاْن وَحْدَهُ
خواهم بدانچه در آنى از شأن و مقام و بزرگى و از تو خواهم به هر شأن و مقامى جدا
وَجَبَرُوت وَحْدَها، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِما تُجیبُنى [بِه] حینَ اَسْئَلُکَ،
و به هر بزرگى جداگانه خدایا از تو خواهم به آنچه اجابت کنى دعایم را هنگامى که از تو خواهم
فَاَجِبْنى یا اَللهُ.
که اجابت کنى اى خدا.
آنگاه هر حاجت که دارى از خدا طلب کن که برآورده مى شود، ان شاءاللّه تعالى.(4)
در مورد اعمالى که مخصوص شب ها یا روزهاى معیّنى از این ماه شریف است، امورى ذکر شده است.
شب اوّل ماه
براى شب اوّل ماه چند عمل ذکر شده است:
1ـ به سراغ رؤیت هلال برود که بعضى آن را واجب (کفایى) دانسته اند.
2ـ وقتى هلال را رؤیت کرد، طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) رو به قبله نماید و دست ها را به آسمان بلند کند و خطاب به هلال کند و بگوید:
رَبّـى وَرَبُّـکَ اللهُ رَبُّ الْعـالَمینَ، اَللّـهُمَّ اَهِلَّـهُ عَلَیْنا بِـالاَْمْـنِ
پروردگار من و پروردگار تو خدا پروردگار جهانیان است خدایا این ماه را بر ما نو کن با امنیّت
وَالاِْیمانِ، وَالسَّلامَةِ وَالاِْسْلامِ، وَالْمُسارَعَةِ اِلى ما تُحِبُّ وَتَرْضى،
و ایمان و سلامتى و اسلام و پیشى گرفتن بدانچه تو دوست دارى و خشنود شوى
اَللّـهُمَّ بارِکْ لَنا فى شَهْرِنا هذا، وَارْزُقْنا خَیْرَهُ وَعَوْنَهُ، وَاصْرِفْ عَنّا ضُرَّهُ
خدایا برکت ده به ما در این ماه و خیر و خوبى و کمک آن را روزى ما کن و بگردان از ما زیان این ماه
وَشَرَّهُ، وَبَلائَهُ وَفِتْنَتَهُ.(1)
و شر و بلا و فتنه اش را.
روایت شده که حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) وقتى که هلال ماه رمضان را رؤیت مى کرد، روى شریف را به جانب قبله مى فرمود و مى گفت:
اَللّـهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَیْنا بِالاَْمْنِ والاِْیمانِ، وَالسَّلامَةِ وَالاِْسْلامِ، وَالْعافِیَةِ
خدایا این ماه را بر ما نو کن به امنیّت و ایمان و تندرستى و اسلام و عافیت کامل
الْمُجَلَّلَةِ، وَدِفاعِ الاَْسْقامِ، وَ الرِّزْقِ الْواسِعِ، وَالْعَوْنِ عَلَى الصَّلاةِ
و دفاع از دردها و روزى وسیع و کمک بر نماز
وَالصِّیامِ وَ الْقِیامِ، وَ تِلاوَةِ الْقُرْآنِ، اَللّـهُمَّ سَلِّمْنا لِشَهْرِ رَمَضانَ، وَ تَسَلَّمْهُ
و روزه و شب زنده دارى و تلاوت قرآن خدایا سالم کن ما را براى ماه رمضان و سالم
مِنّا، وَسَلِّمْنا فیهِ حَتّى یَنْقَضِىَ عَنّا شَهْرُ رَمَضانَ، وَ قَدْ عَفَوْتَ عَنّا،
از ما دریافتش کن وما را در آن سالم بدار تا بگذرد از ما ماه رمضان و تو از ما گذشته باشى
وَغَفَرْتَ لَنا وَرَحِمْتَنا.(2)
و ما را آمرزیده و مورد مهر خویش قرار داده باشى.
و از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده است که چون رؤیت هلال کردى بگو:
اَللّـهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضانَ، وَقَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنا صِیامَهُ، وَاَنْزَلْتَ
خدایا ماه رمضان آمد و تو واجب کرده اى بر ما روزه این ماه را و فرو فرستادى در آن
فیهِ الْقُرْآنُ، هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّنات مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ، اَللّهُمَّ اَعِنّا عَلى
قرآن را که راهنماى مردم است و حجتهایى از هدایت و تمیز حق و باطل است خدایا کمک بده ما را بر
صِیامِهِ، وَتَقَبَّلْهُ مِنّا، وَسَلِّمْنا فیهِ، وَسَلِّمْنا مِنْهُ، وَسَلِّمْهُ لَنا فى یُسْر
روزه آن و آن را از ما بپذیر و سالم بدار ما را در این ماه و از این ماه و آن را نیز براى ما سالم گردان در آسانى
مِنْکَ وَعافِیَة، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، یا رَحْمنُ یا رَحیمُ.(3)
و تندرستى که براستى تو بر هر چیز قادرى اى بخشاینده اى مهربان.
3ـ «سیّد بن طاووس»(رحمه الله) روایت کرده که روزى حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) عبور مى کرد که نظرش به هلال ماه رمضان افتاد، ایستاد و گفت:
اَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ الدّائِبُ السَّریعُ، اَلْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ التَّقْدیرِ،
اى مخلوق فرمانبردار پیوسته (در حرکت) و شتابان و رفت و آمد کننده در منزلهاى معیّن
اَلْمُتَصَرِّفُ فى فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ،
و گردش کننده در مدار تدبیر ایمان دارم به آن خدایى که تاریکیها را به تو روشن کرد و راههاى ناپیدا و مبهم را به تو آشکار کرده
وجَعَلَکَ ایَةً مِنْ ایاتِ مُلْکِهِ، وَعَلامَةً مِنْ عَلاماتِ سُلْطانِهِ، فَحَدَّ بِکَ
و تو را نشانه اى از نشانه هاى فرمانرواییش و علامتى از علامات سلطنتش قرار داده و زمان را به تو
الزَّمانَ، وَامْتَهَنَکَ بِالْکَمالِ وَالنُّقْصانِ، وَالطُّلُوعِ والاُْفُولِ، وَالاِْنارَةِ
محدود ساخت و تو را واداشت به کمال و نقصان و طلوع و غروب و پرتوافکنى
وَالْکُسُوفِ، فى کُلِّ ذلِکَ اَنْتَ لَهُ مُطیعٌ، وَاِلى اِرادَتِهِ سَریعٌ، سُبْحانَهُ ما
و گرفتن و در تمام آنها تو در تحت فرمان او فرمانبردارى و بسوى اراده اش شتابان منزه است خدا که
اَعْجَبَ ما دَبَّرَ فى اَمْرِکَ، وَاَلْطَفَ ما صَنَعَ فى شَاْنِکَ، جَعَلَک مِفْتاحَ شَهْر
چه شگفت انگیز تدبیرى در امر تو بکار برد و چه دقیق است صنعتى که در کار تو انجام داده تو را کلید ماه
حادِث، لاَِمْر حادِث، فَاَسْئَلُ اللهَ رَبِّى وَرَبَّکَ، وَخالِقى وَخالِقَکَ،
نوى قرار داده براى کارى نو از خدا پروردگار خود و پروردگار تو و آفریدگار خود و آفریدگار تو
وَمُقَدِّرى وَمُقَدِّرَکَ، وَمُصَوِّرى وَمُصَوِّرَکَ، اَنْ یُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
و تقدیر کننده خود و تقدیرکننده تو و صورت بخش خودو صورت گر تو خواهم که درود فرستد بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَاَنْ یَجْعَلَکَ هِلالَ بَرَکة لا تَمْحَقُهَا الاَْیّامُ، وَطَهارَة لا تُدَنِّسُهَا
محمّد و قرار دهد تو را ماه برکتى که روزگار از بینَش نبرد و ماه پاکیزه اى که آلوده اش نکند
الاْثامُ، هِلالَ اَمْن مِنَ الأفاتِ، وَسَلامَة مِنَ السَّیِّئاتِ، هِلالَ سَعْد لا
گناهان ماه امنیّت از آفات و سلامتى از بدیها ماه خجسته و مسعودى
نَحْسَ فیهِ، وَیُمْن لا نَکَدَ مَعَهُ، وَیُسْر لا یُمازِجُهُ عُسْرٌ، وَخَیْر لا یَشُوبُهُ
که نحسى در آن نباشد و ماه میمونى که ملالى با آن نباشد و ماه آسانى که با دشوارى مخلوط نشود و ماه خیرى که
شَرٌّ، هِلالَ اَمْن وَایمان، وَنِعْمَة وَاِحْسان، وَسَلامَة وَاِسْلام، اَللّـهُمَّ صَلِّ
به شرّى آلوده نگردد ماه امنیّت و ایمان و نعمت و احسان و سلامتى و اسلام خدایا درود فرست بر
عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاجْعَلْنا مِنْ اَرْضى مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ، وَاَزْکى مَنْ
محمّد و آل محمّد و قرار ده ما را از خشنودترین مردمى که این ماه بر او طلوع کرده و پاکیزه ترین کسانى
نَظَرَ اِلَیْهِ، وَاَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فیهِ، وَوَفِّقْنَا اللّـهُمَّ فیهِ لِلطّاعَةِ وَالتَّوْبَةِ،
که بدان نگاه کرده و سعادتمندترین کسى که پرستش تو را در آن کرده و موفق دار ما را خدایا در این ماه به فرمانبردارى و توبه
وَاعْصِمْنا فیهِ مِنَ الاْثامِ وَالْحَوْبَةِ، وَاَوْزِعْنا فیهِ شُکْرَ النِّعْمَةِ، وَاَلْبِسْنا فیهِ
و نگاهمان دار در آن از گناهان و خطا و الهام کن به ما در این ماه شکر نعمتت را و بپوشان به مادر
جُنَنَ الْعافِیَةِ، وَاَتْمِمْ عَلَیْنا بِاسْتِکْمالِ طاعَتِکَ فیهِ الْمِنَّةَ، اِنَّکَ اَنْتَ الْمَنّانُ
این ماه سپرهاى تندرستى و منّت خود را بوسیله انجام کامل اطاعتت بر ما تمام کن که براستى تویى پر نمعت
الْحَمیدُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد و آلِهِ الطَّیِّبینَ، وَاجْعَلْ لَنا فیهِ عَوْناً مِنْکَ
ستوده و درود خدا بر محمّد و آل پاکش و مقرر دار براى ما در این ماه کمکى از جانب خود
عَلى ما نَدَبْتَنا اِلَیْهِ مِنْ مُفْتَرَضِ طاعَتِکَ، وَتَقَبَّلْها، اِنَّکَ الاَْکْرَمُ مِنْ کُلِّ
براى انجام آنچه ما را بدان خواندى و طاعت واجب خود و بپذیر آن را که تو کریم ترین همه
کَریم، وَالاَْرْحَمُ مِنْ کُلِّ رَحیم، امینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ.(4)
کریمانى و مهربانتر از هر مهربانى آمین آمین اى پروردگار جهانیان.
4ـ غسل شب اوّل ماه طبق بعضى از روایات مستحب است.(5)
5ـ در شب اوّل ماه امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند، تا گناهانش بخشوده شود.(6)
6ـ از شب اوّل ماه، شروع به خواندن هزار رکعت نماز ماه رمضان نماید، که شرح آن قبلاً گذشت.
7ـ دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت سوره حمد و سوره انعام را بخواند و از خدا بخواهد تا امور وى را کفایت کند و از آنچه که مى ترسد و از بیماریها او را حفظ نماید.(7)
8ـ این دعا را بخواند که در اعمال شب آخر ماه شعبان نیز آمده است: اَللّهُمَّ إِنَّ هذَا الشَّهْرُ الْمُبارَکُ… .
9ـ بعد از نماز مغرب دست ها را بلند کند و این دعا را که از امام جواد(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:
اَللّهُمَّ یا مَنْ یَمْلِکُ التَّدْبیرَ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، یا مَنْ یَعْلَمُ خائِنَةَ
خدایا اى که تدبیر امور بدست اوست و او بر هر چیز قادر است اى که مى داند خیانت
الاَْعْیُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ، وَتُجِنُّ الضَّمیرُ، وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ، اَللّهُمَّ
چشمها را و آنچه را سینه ها پنهان کنند و دلها در خویش مستور دارند و اوست دقیق آگاه خدایا
اجْعَلْنا مِمَّنْ نَوى فَعَمِلَ، وَلاتَجْعَلْنا مِمَّنْ شَقِىَ فَکَسِلَ، وَلا مِمَّنْ هُوَ
قرار ده ما را از کسانى که نیّت کنند و بدنبالش عمل کنند و قرارمان مده از کسانى که بدبخت شده و تنبلى کرد و نه از کسانى که
عَلى غَیْرِ عَمَل یَتَّکِلُ، اَللّهُمَّ صَحِّحْ اَبْدانَنا مِنَ الْعِلَلِ، وَاَعِنّا عَلى مَا
بر غیر کار و کوشش اعتماد کنند خدایا سالم گردان بدنهامان را از بیماریها و کمکمان ده بر آنچه
افْتَرَضْتَ عَلَیْنا مِنَ الْعَمَلِ، حَتّى یَنْقَضِىَ عَنّا شَهْرُکَ هذا، وَقَدْ اَدَّیْنا
واجب کرده اى بر ما از عمل تا بگذرد از ما این ماه تو در حالیکه آنچه را بر ما
مَفْرُوضَکَ فیهِ عَلَیْنا، اَللّـهُمَّ اَعِنّا عَلى صِیامِهِ، وَوَفِّقْنا لِقِیامِهِ، وَنَشِّطْنا
واجب فرموده بودى انجام داده باشیم خدایا ما را بر روزه این ماه کمک ده و به شب زنده داریش موفقمان دار و براى خواندن نماز در این ماه
فیهِ لِلصَّلاةِ، وَلا تَحْجُبْنا مِنَ الْقِرآئَةِ، وَسَهِّلْ لَنا فیهِ ایتآءَ الزَّکاةِ، اَللّـهُمَّ لا
نشاطى بما بده و از قرائت قرآن محروممان مدار و آسان گردان بر ما پرداختن زکات را خدایا
تُسَلِّطْ عَلَیْنا وَصَباً وَلا تَعَباً، وَلا سَقَماً وَلا عَطَباً، اَللّـهُمَّ ارْزُقْنا الاِْفْطارَ
چیره مگردان بر ما خستگى و سستى و نه رنج و نه بیمارىو نه هلاکت را خدایا روزى ما کن افطار کردن
مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ، اَللّهُمَّ سَهِّلْ لَنا فیهِ ما قَسَمْتَهُ مِنْ رِزْقِکَ، وَیَسِّرْ ما
از روزى حلال خدایا سهل کن بر ما در این ماه آن سهمى را که از روزیت نصیب ما کرده اى و آسان گردان آنچه را
قَدَّرْتَهُ مِنْ اَمْرِکَ، وَاجْعَلْهُ حَلالاً طَیِّباً، نَقِیّاً مِنَ الاْثامِ، خالِصاً مِنَ
طبق فرمانت مقرّر داشته اى و قرارش ده حلال و پاک و پاکیزه از گناهان و خالص از
الاْصارِ وَالاَْجْرامِ، اَللّـهُمَّ لا تُطْعِمْنا اِلاَّ طَیِّباً غَیْرَ خَبیث وَلا حَرام،
معاصى و جنایات خدایا بر ما مخوران جز خوراکى پاک که نه پلید باشد و نه حرام
وَاجْعَلْ رِزْقَکَ لَنا حَلاَلاً لا یَشُوبُهُ دَنَسٌ وَلا اَسْقامٌ، یا مَنْ عِلْمُهُ بِالسِّرِّ
و قرار ده روزیت را براى ما حلال که آلوده به چرکى و بیماریها نباشد اى که داناییش به نهان
کَعِلْمِهِ باِلاَْعْلانِ، یا مُتَفَضِّلاً عَلى عِبادِهِ بِالاِْحْسانِ، یا مَنْ هُوَ عَلى کُلِّ
همانند داناییش به آشکار است اى که بر بندگانش به احسان تفضل فرمود اى که او بر هر
شَىْء قَدیرٌ، وَ بِکُلِّ شَىْء عَلیمٌ خَبیرٌ، اَلْهِمْنا ذِکْرَکَ، وَجَنِّبْنا عُسْرَکَ،
چیز تواناست و به هر چیز دانا و آگاه است ذکر خود را به ما الهام کن واز دشواریت ما را برکنار دار و به
وَاَنِلْنا یُسْرَکَ، وَ اهْدِنا لِلرَّشادِ، وَ وَفِّقْنا لِلسَّدادِ، وَ اعْصِمْنا مِنَ الْبَلایا،
دستورات آسانت برسانمان و به کارهاى صواب راهنماییمان کن و به کارهاى محکم و درست موفقمان بدار و از بلاها محفوظمان دار
وَصُنّا مِنَ الاَْوْزارِ وَالْخَطایا، یا مَنْ لا یَغْفِرُ عَظیمَ الذُّنُوبِ غَیْرُهُ، وَلا
و از گناهان و خطاها نگاهمان دار اى که نیامرزد گناهان بزرگ را جز او
یَکْشِفُ السُّوءَ اِلاَّ هُوَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَاَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ، صَلِّ عَلى
و برطرف نکند بدیها را جز او اى مهربانترین مهربانان و کریمترین کریمان درود فرست بر
مُحَمَّد وَاَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبینَ، وَاجْعَلْ صِیامَنا مَقْبُولاً، وَبِالْبِرِّ وَالتَّقْوى
محمّد و خاندان پاکش و روزه ما را مقبول درگاهت فرما و به نیکى و پرهیزکارى
مَوْصُولاً، وَ کَذلِکَ فَاجْعَلْ سَعْیَنا مَشْکُوراً، ]وَ حَوْبَنا مَغْفُوراً[ وَ قِیامَنا
پیوندش ده و هم چنین کوشش ما را مورد تقدیر و گناهان ما را مورد بخشش قرار ده و شب زنده داریمان را
مَبْرُوراً، وَ قُرْانَنا مَرْفُوعاً، وَدُعآئَنا مَسْمُوعاً، وَاهْدِنا لِلْحُسْنى، وَجَنِّبْنَا
نیک پذیرفته و قرآن ما را (که خوانده ایم) بالا رفته و دعامان را مقرون به اجابت فرما و ما را به کار نیک هدایت فرما
الْعُسْرى، وَیَسِّرْنا لِلْیُسْرى، وَ اَعْلِ لَنَا الدَّرَجاتِ، وَ ضاعِفْ لَنا
و از دشواریها برکنارمان دار و مهیامان بدار براى آسانها و درجات ما را بالابر و حسنات ما را دو
الْحَسَناتِ، وَاقْبَلْ مِنَّا الصَّوْمَ وَالصَّلاةَ، وَاسْمَعْ مِنَّا الدَّعَواتِ، وَاغْفِرْ لَنَا
چندان کن و روزه و نماز ما را بپذیر و دعاهاى ما را بشنو و خطاهاى ما را بیامرز
الْخَطیئاتِ، وَتَجاوَزْ عَنَّا السَّیِّئاتِ، وَاجْعَلْنا مِنَ الْعامِلینَ الْفائِزینَ،
و از گناهان ما درگذرو قرار ده ما را از عمل کنندگان کامیاب
وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّآلّینَ، حَتّى یَنْقَضِىَ شَهْرُ
و قرارمان مده از غضب شدگان و نه ازگمراهان تا بگذرد از ما ماه
رَمَضانَ عَنّا، وَ قَدْ قَبِلْتَ فیهِ صِیامَنا وَ قِیامَنا، وَ زَکَّیْتَ فیهِ اَعْمالَنا،
رمضان و تو روزه و شب زنده داریمان را پذیرفته باشى و اعمال ما را پاک و پاکیزه کرده
وَغَفَرْتَ فیهِ ذُنُوبَنا، وَ اَجْزَلْتَ فیهِ مِنْ کُلِّ خَیْر نَصیبَنا، فَاِنَّکَ الاِْلهُ
و گناهانمان را آمرزیده باشى و بهره ما را در این ماه از هر خیر و نیکى به حد کامل داده باشى که براستى تویى معبود
الْمُجیبُ، وَالرَّبُّ الْقَریبُ، وَاَنْتَ بِکُلِّ شَىْء مُحیطٌ.(8)
اجابت کننده و پروردگار نزدیک و تو بر هر چیز احاطه دارى.
10ـ در شب اوّل، این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است بخواند:
اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، مُنَزِّلَ الْقُرْآنِ، هذا شَهْرُ رَمَضانَ، اَلَّذى
خدایا اى پروردگار ماه رمضان و فرو فرستنده قرآن این ماه رمضان است که
اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ، وَاَنْزَلْتَ فیهِ آیات بَیِّنات مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ، اَللّـهُمَّ
در آن قرآن را نازل فرموده اى و در آن آیه هایى است که آنها حجتهاى هدایت و تمیز حق و باطل است خدایا
ارْزُقْنا صِیامَهُ، وَاَعِنّا عَلى قِیامِهِ، اَللّهُمَّ سَلِّمْهُ لَنا وَسَلِّمْنا فیهِ، وَسَلِّمْهُ مِنّا
روزه اش را روزى ما گردان و بر شب زنده داریش به ما کمک کن خدایا این ماه را براى ما سالم بدار و ما را در آن به سلامت دار
فى یُسْر مِنْکَ وَمُعافاة، وَاجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ،
و آن را در آسانى و تندرستى کاملى از جانب خود از ما دریافتش کن و قرار ده در آن قضا و قدر حتمى خود
وَفیـما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الْحَکیمِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ
و در آن دستور حکیمانه که جدا کنى در شب قدر از آن قضا و قدر حتمى و مسلّمى که برگشت ندارد
وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،
و تغییرپذیر نیست که نام ما را بنویسى در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) آنان که حجشان پذیرفته
اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَ اجْعَلْ
و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و بدیهاشان جبران شده است و قرار ده
فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلىَّ مِنَ الـرِّزْقِ الْحَلالِ.(9)
در آنچه مقدر فرمایى که عمرم را طولانى فرموده و از روزى حلال خود بر من توسعه دهى.
11ـ دعاى بسیار نورانى چهل و چهارم «صحیفه سجّادیّه» نیز مربوط به این شب است.
12ـ از امور مهمّه در این ماه، تلاوت قرآن مجید است که با شروع ماه رمضان، سزاوار است قرآن بسیار تلاوت شود. روایت شده است که حضرت امام صادق(علیه السلام) در وقت تلاوت قرآن قبل از قرائت، این دعاى بسیار پرمعنا را مى خواندند:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّ هذا کِتابُکَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِکَ عَلى رَسُولِکَ، مُحَمَّدِ
خدایا من گواهى دهم که این کتابى است که نازل شده از نزد تو بر فرستاده ات محمّد
بْنِ عَبْدِاللهِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَکَلامُکَ النّاطِقُ عَلى لِسانِ نَبِیِّکَ،
بن عبداللّه صلى الله علیه و آله و کلام گویاى توست که بر زبان پیغمبرت جارى گشته
جَعَلْتَهُ هادِیاً مِنْکَ اِلى خَلْقِکَ، وَحَبْلاً مُتَّصِلاً فیـما بَیْنَکَ وَبَیْنَ عِبادِکَ،
و آن را راهنماى خود بر خلق خویش قرار دادى و رشته پیوسته اى در مابین خود و مابین بندگانت گردانیدى
اَللّـهُمَّ اِنّى نَشَرْتُ عَهْدَکَ وَکِتابَکَ، اَللّـهُمَّ فَاجْعَلْ نَظَرى فیهِ عِبادَةً،
خدایا من باز کردم (پیش رویم) عهد و کتاب تو را خدایا پس قرار ده نظر مرا در آن عبادت
وَقِرآئَتى فیهِ فِکْراً، وَفِکْرى فیهِ اعْتِباراً، وَاجْعَلْنى مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَیانِ
و قرائتم را در آن از روى اندیشه و فکرم را در آن عبرت آور و بگردانم از کسانى که پند گیرد به بیان
مَواعِظِکَ فیهِ، وَاجْتَنَبَ مَعاصیکَ، وَلا تَطْبَعْ عِنْدَ قِرائَتى عَلى سَمْعى،
پندهاى تو در آن و از معصیتهایت دورى کند و مُهر مَزَن هنگام خواندنم بر گوش من
وَلا تَجْعَلْ عَلى بَصَرى غِشاوَةً، وَلا تَجْعَلْ قِرائَتى قِرائَةً لا تَدَبُّرَ فیها،
و مینداز بر دیده ام پرده و مگردان خواندنم را خواندنى که تدبر در آن نباشد
بَلِ اجْعَلْنى اَتَدَبَّرُ ایاتِهِ وَ اَحْکامَهُ، آخِذاً بِشَرایِـعِ دینِکَ، وَ لا تَجْعَلْ
بلکه چنانم کن که تدبر کنم در آیات و احکامش و در برگیرم دستورات دین تو را و قرار مده
نَظَرى فیهِ غَفْلَةً، وَ لا قِرائَتى هَذَراً، اِنَّکَ اَنْتَ الرَّؤُوفُ الرَّحیمُ.
نظر مرا در آن نظر بى خبرى و نه قرائتم را بیهوده که براستى تو رؤوف و مهربانى.
و بعد از قرائت قرآن مجید این دعا را مى خواندند:
اَللّهُمَّ اِنّى قَدْ قَرَأْتُ ما قَضَیْتَ مِنْ کِتابِکَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَهُ عَلى نَبِیِّکَ
خدایا من خواندم آنچه را حکم کرده بودى از کتابت همان کتابى که نازل فرمودى بر پیامبر
الصّادِقِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ رَبَّنا، اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ یُحِلُّ
راستگویت درود تو بر او و آلش پس حمد خاص توست اى پروردگار ما خدایا بگردانم از کسانى که حلال مى شمرد
حَلالَهُ، وَیُحَرِّمُ حَرامَهُ، وَیُؤْمِنُ بِمُحْکَمِهِ وَمُتَشابِهِهِ، وَاجْعَلْهُ لى اُنْساً فى
حلالش را و حرام داند حرامش را و ایمان دارد به محکم و متشابه آن و آن را همدم من در
قَبْرى، وَاُنْساً فى حَشْرى، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ تُرْقیهِ بِکُلِّ ایَة قَرَأَها دَرَجَةً
قبرم و همدمم در روز محشرم قرار ده و قرار ده مرا از کسانى که بالا برى او را به هر آیه از آن که بخواند به درجه اى
فى اَعْلى عِلِّیّینَ، امینَ رَبَّ الْعالَمینَ.(10)
در بالاترین جایگاههاى بهشت اجابت فرما اى پروردگار جهانیان.
————————————————————-
1? اقبال، صفحه 18?
2? اقبال، صفحه 17?
3? همان مدرک، صفحه 18?
4? اقبال، صفحه 17?
5? زاد المعاد، صفحه 99?
6? همان مدرک.
7? اقبال، صفحه 22?
8? اقبال، صفحه 22?
9? اقبال، صفحه 23?
10? بحارالانوار، جلد 89، صفحه 206، حدیث 2
.: Weblog Themes By Pichak :.