سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آخرین قیمت گوشی موبایل
آخرین قیمت لپ تاپ
آخرین قیمت تبلت
تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 7:39 عصر | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani

حوک
امام صادق علیه السلام : حوک (/بادروج ) سبزى پیامبران است . بدان که در آن ، هشت ویژگى است : هضم کننده است ؛ گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشاید؛ آروغ را خوش بو مى سازد؛ دهان را بوى خوش مى بخشد؛ غذا را دوست داشتنى مى سازد؛ درد و بیمارى را از درون بدن ، بیرون مى کشد؛ و امانِ انسان از جذام است ؛ (و) چون در درون انسان جاى گیرد، همه ى بیمارى ها را فرو مى نشاند.
و - شام خوردن
امام صادق علیه السلام : شام را وامگذار، هر چند به سه لقمه ى نان و نمک باشد. هر کس یک شب شام را واگذارد، یک رگ در بدن وى مى میرد و این رگ هرگز زنده نمى شود.
مغز و اعصاب
اشاره به حکمت مغز و دستگاه عصبى
امام صادق (ع)- در پاسخ طبیبى فرومانده از پاسخ به این پرسش امام که : ((چرا کاسه ى سر، از چند استخوان و لایه تشکیل مى شود؟)) -: چون هر چیز درون تهى اگر یک پارچه باشد، شکستن زودتر به سراغش مى آید و چون چند تکه قرار داده شود، شکستگى از آن دورتر است .
امام صادق (ع)- خطاب به مفضل بن عمر - اگر جمجمه باز مى شد و مى توانستى مغز را ببینى ، مى دیدى که به حجاب هایى (لایه هایى ) که روى همدیگر قرار گرفته اند، در میان گرفته شده است تا هم آن را از عارضه مصون بدارد، و هم آن را استوار نگه دار، تا بدان ، لرزش راه نیابد؛ و مى دیدى که جمجمه ، به سان کُلَه خودى بر آن قرار گرفته است تا آن را از اثر ضربت هاى سختى که ممکن است به سر برسد، حفظ کند. سپس ، تاجى از مو بر روى جُمجُمه پوشانده شده و این پوشش ، همانند پوستینى براى سر است که آن را از شدت سرما و گرما، نگه مى دارد. پس چه کسى مغز را در چنین دِژى جاى داده است ، مگر همو که آن را آفرید و سرچشمه احساس ساخت و به واسطه ى منزلت والایى که در بدن دارد، و نیز به واسطه ى مرتبه بلند و جایگاه برجسته اش آن را سزامند این همه حفظ و مراقبت دانست ؟
اى مفضّل ! چه کسى قلب را در درون سینه ى انسان قرار داد و زِرِهى که پوشش استوار آن است ، بر آن قرار داد و آن را به دنده ها و گوشت و عصبى که بر آن است ، مصونیت داد تا جراحت و آزارى بدان نرسد؟
اى مفضّل ! نیک بیندیش که چرا مغز که جسمى رقیق است ، در لا به لاى استخوان ها حصار یافته است . آیا جز براى این است که از آن ، حفاظت کند و آن را مصون بدارد؟
عوامل استحکام و توانمندى عقل و مغز
الف - باقلا
امام صادق علیه السلام : خوردن باقلا، استخوان هاى ساق را تراکم درونى مى دهد، توان مغز را افزون مى سازد و خون تازه تولید مى کند.
روغن مالیدن
امام صادق علیه السلام : روغن بنفشه ، مغز را نیرو مى بخشد.
سرکه
امام صادق علیه السلام : ما با سرکه آغاز مى کنیم ، چنان که شما با نمک آغاز مى کنید؛ چرا که سرکه ، عقل را استحکام مى بخشد.
سرکه ى شراب
امام صادق علیه السلام : سرکه ى شراب ، لثه را تقویت مى کند، جنبندگان (انگل ها و باکترى هاى مضر) شکم را مى کُشد و عقل را استحکام مى بخشد.
گوشت
امام صادق علیه السلام : گوشت ، گوشت مى رویانَد و بر عقل مى افزاید؛ و هر کس آن را چند روز واگذارد، عقلش تباه شود.
آنچه بر توان ذهن مى افزاید
امام صادق علیه السلام : انار را با پیه آن بخورید؛ چرا که معده را مى پالاید و ذهن را افزون مى کند.
سودمند براى پیشگیرى از فراموشى
امام صادق علیه السلام : سه چیز، فراموشى را از میان مى بَرَد و حافظه را بار مى آورد: قرائت قرآن ، مسواک زدن و روزه گرفتن .
آنچه اعصاب را استحکام مى بخشد
پیامبر خدا(ص) فرمود: به نام خدا طعام را بخورید، مویز چه نیکو خوراکى است که اعصاب را استحکام مى بخشد!...
خوردن گوشت گوسفند همراه با شیر
امام صادق علیه السلام : هر کس به ضعفى در قلب یا بدن خویش گرفتار آمد، گوشت گوسفند همراه با شیر بخورد؛ چرا که این خوراک ، هر درد و عارضه اى را از اندام وى بیرون مى بَرَد، تن او را تقویت مى کند و لثه هاى او را نیز استحکام مى دهد.
سودمند براى سردرد
شستن سر با خَطمى
امام صادق علیه السلام : شستن سر با خطمى ، مایه ى ایمنى از سردرد است .
نوشیدن آب نیم گرم (وِلَرم )
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا به هنگام افطار، با حلوایى آغاز مى کرد و بدان ، روزه مى گشود. اگر حلوا نمى یافت ، با شکرینه اى دیگر یا چند دانه خرما؛ و اگر نیز یافت نمى شد، با آب نیم گرم . آن گاه مى فرمود: این معده و جگر را پاک مى کند و... و سردرد را از میان مى بَرَد)).
مالیدن روغن بنفشه
امام صادق علیه السلام : چه خوب روغنى است روغن بنفشه ! درد را از سر و چشمان مى بَرَد. آن را به خود بمالید.
استعمال اَنفیه
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، چون سردرد مى کرد، به روغن کُنجد، انفیه مى کرد.
آنچه مانع دیوانگى مى شود
کوتاه کردن سبیل و ناخن در هر جمعه
امام صادق علیه السلام : در هر جمعه ، اندکى از سبیل و ناخن هاى خود را بگیر و اگر هم چیزى نداشته باشد، آن را (کمى ) بساى ، دیوانگى ، جذام و پیسى به تو نمى رسد.
آبى که از دهان کودک مى ریزد
امام صادق (ع)- در بیان نعمت هایى که خداوند متعال به انسان بخشیده است -: امّا آن آبى که از دهان کودکان مى ریزد، خود، موجب بیرون رفتن رطوبتى است که اگر در بدن هایشان مى مانْد، در آنان پدیده هایى گران رُخ مى داد. چنان که مى بینید برخى کسان رطوبت بر آنان غلبه یافته و آنان را به مرز پخمگى ، دیوانگى و آشفته عقلى و بیماریهاى مختلف دیگرى چون : سست اندامى و کَج دهانى و همانند آنها رانده است . از این روى خداوند، آن رطوبتى را که در خردسالى از دهان کودکان فرو مى ریزد، زمینه ى سلامت و تندرستى آنان در بزرگسالى قرار داده ، و بدین سان ، بر خلق خویش به آنچه از آن آگاهى نداشته اند، منت نهاده و بدانچه از شناختش فرو مانده اند، به ایشان لطف کرده است . اگر نعمت هاى خداوند بر خویش را مى شناختند، این شناخت ، ایشان را از فرو غلتیدن به نافرمانى او باز مى داشت . پس پاکا خدایى که چه نعمت هاى گرانى داده و بر سزاوران و ناسزاواران ، ارزانى داشته است . او از آنچه بى عقیدگان مى پندارند، بسیار والاتر و فراتر است !
آنچه مانع سست اندامى مى شود
خوردن خرما پس از خوردن ماهى
الکافى - به نقل از سعید بن جناح ، از یکى از وابسته هاى امام صادق (ع)-: (امام (ع) ) چند خرمایى خواست و خورد. سپس فرمود: ((اشتهایى نداشتم ؛ امّا ماهى خورده بودم )) .
سپس فرمود : ((هر کس در حالى بخوابد که ماهى خورده و در پى آن ، چند خرما یا مقدارى عسل نخورده است ، تا صبح ، رگِ سستْ اندامى بر او غلبه خواهد داشت )).
مفید براى درمان ترس و وحشت
طب الائمه (علیهم السلام ) - به نقل از محمد بن مسکان حلبى -: امام صادق (ع) در پاسخ یکى از دوستدارانش که گفته بود: اى پسر پیامبر خدا! من دخترى دارم و پیوسته نگران و بیدارْخواب اویم و او، شب و روز، در بسیارى از اوقات ، آشفته خاطر است . اگر مصلحت مى دانى ، براى او از خداوند، عافیت مسئلت فرما، براى آن دختر، دعا کرد و سپس فرمود: ((به او بگو رگزنى کند؛ چرا که از این کار، سود خواهد برد)).
اشاره به حکمت نهفته در چشم
امام صادق (ع)- در مناظره با طبیب هندى -: پیشانى ، از مو تهى است ، از آن رو که محل رسیدن نور به چشمان است ؛ و در آن چین و چروک قرار داده شده است ، بدان سبب که عرق فرو ریخته شده از سر را در خود، محبوس سازد و مانع رسیدن آن به چشمان شود، تا بدان وقت که انسان ، عَرَق خویش را پاک کند، آن سان که نهرهاى زمین ، آب ها را در خود محبوس مى سازند.
ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را بدان اندازه که بسنده است از زیر آن به چشمان راه گشاید؟
بینى در میان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در میان دو چشم ، به دو بخش مساوى قسمت کند.
چشم ، همانند بادام است ، تا میل بتواند دارو را در داخل آن جریان دهد و بیمارى (عفونت ) از آن بیرون آید. اگر چشم ، مربّع شکل یا دایره اى بود، نه میل در داخل آن حرکت مى کرد، نه دارو به همه ى آن مى رسید، و نه بیمارى از درون آن خارج مى شد.
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! اکنون به این حواسى که خداوند از میان همه آفریدگان ، آنها را به انسان اختصاص داد و بدین واسطه ، او را بر دیگران گرامى داشته است ، بنگر. چگونه چشمان انسان به سان چراغ هایى که فراز مناره است ، در سر انسان قرار گرفته تا قادر به مطالعه ى اشیا باشد و در اندام هاى پایین تر (از قبیل دست و پا) قرار نگرفته است تا آفت ها بدان برسد و از پرداختن مستقیم به کار و حرکت ، چیزهایى بدانها برسد که ناتوانش سازد، در آن اثر گذارد و از آن بکاهد. چشم ها در اندام هاى میانى بدن (چون شکم و پشت ) نیز قرار نگرفته است تا چرخش آنها به سوى چیزها و نگاهشان به سوى اشیا، دشوار باشد. بدین سان ، از آن رو که جاى چشم ما هیچ کدام از این اندام ها نبوده ، عالى ترین جاى حواس ، همان سر است که خود، به صومعه حواس مى مانَد.
حواس نیز پنج چیز قرار داده شده که پنج چیز را درک مى کنند تا چیزى از این محسوسات ، از کف نرود. چشم آفریده شده است تا رنگ ها را درک کند. اگر رنگ ها وجود داشتند و در این حالت چشمى نبود که آنها را درک کند، هیچ سودى در آنها متصور نبود.
گوش آفریده شده تا صداها را درک کند. اگر صداها وجود داشتند و گوش ‍ نبود که آنها را ادراک کند، دیگر هیچ نیازى به آنها نبود و هیچ مقصودى را برآورده نمى ساختند. دیگر حواس نیز چنین اند.
از سویى دیگر نیز همین حقیقت ، صادق است . اگر چشم وجود داشت ، ولى رنگ ها وجود نمى داشتند، چشم را هیچ خاصّیتى نبود؛ یا اگر گوش ‍ وجود داشت ، ولى صداها وجود نمى داشتند گوش را هیچ جایگاهى نبود. پس ببین که چگونه این حواس و محسوس ها با همدیگر اندازه و همسان شده اند و هر حسى را محسوسى است که بر آن اثر مى گذارد و هر محسوسى را نیز حسى است که آن را درک مى کند. با وجود اینها چیزهایى همانند نور و هوا، واسطه ى میان حواس و محسوس ها آفریده شده اند که حواس ، جز به کمک آنها کامل نمى شوند؛ چه ، اگر نورى که رنگ را بر چشم آشکار سازد، نبود، چشم نمى توانست رنگ را درک کند و اگر هوایى که صدا را به گوش برساند، نبود، گوش نیز نمى توانست صدا را درک کند.
پس آیا بر هر کس که نگاهى درست بیفکند و فکر خویش را به کار گیرد، پوشیده مى ماند که پدیده اى چون فراهم بودن حواس و محسوس هاى همسان و همنواخت با یکدیگر، و نیز فراهم شدن چیزهاى دیگر به کمک آنها کامل مى شود و توصیف آنها را گفتم ، مى تواند از چیزى جز هدفدارى و اندازه گیرى از جانب خداى لطیفِ آگاه ، سرچشمه گرفته باشد؟
اى مفضّل ! در زندگى نابینایان و خللى که در کارشان روى مى دهد، اندیشه کن و ببین که چگونه چنین کسى ، نه جاى گام هاى خویش را مى بیند، نه پیش روى خود را مى بیند، نه میان رنگ ها تفاوت مى گذارد، نه چشم اندازهاى زیبا و زشت را از هم باز مى شناسد، نه اگر از سویى به او حمله ببرند، گودالى را که پیش پایش هست ، مى بیند، نه اگر ضربه ى شمشیرى به سویش فرود آید، دشمن و ضربت او را مى بیند، و نه به انجام دادن کارهایى چون : نوشتن ، داد و ستد و زرگرى راهى مى یابد، تا آن جا که اگر کارآیى ذهنى وى نبود، به پاره سنگى افتاده بر زمین مى مانست ...
اى مفضّل ! در پلک چشم ، تاءمل کن و بنگر که چگونه به سان پوشش ، بر آن قرار گرفته و چگونه مژه گاه ها به آویخته گاه هاى ریسمان مى مانند و چه سان خداوند، چشم را در درون غار خویش نشانده و پرده موهایى (که اطراف آن است )، بر آن افکنده است .
پیشگیرى از برخى بیماریهاى چشم
کتاب من لا یحضره الفقیه :
عبدالله بن ابى یعفور به امام صادق (ع) گفت : فدایت شوم ! گفته مى شود هیچ چیز به اندازه تعقیبات میان طلوع سپیده و طلوع خورشید، سبب نزول روزى نشده است .
فرمود: ((آرى ؛ امّا تو را از بهتر از این آگاه سازم : گرفتن سبیل و کوتاه کردن ناخن در روز جمعه . کوتاه کردن ناخن در روز پنج شنبه نیز چشمْدرد را دور مى کند)).
امام صادق علیه السلام : کوتاه کردن ناخن ها در روز جمعه ، از جذام و پیسى و کورى ، ایمن مى دهد اگر هم نیازى به کوتاه کردن نبود، آنها را بِساى .
امام صادق علیه السلام : سرمه کشیدن در هنگام خواب ، مایه ایمنى از آب (چشم ) است .
امام صادق علیه السلام : هرکس با سرمه ى اِثمِد آمیخته ناشده با مُشک بخوابد، براى همیشه ، تا زمانى که بر این حالت مى خوابد، از آب سیاه در امان مى مانَد.
امام صادق علیه السلام : مرد چون روزه بگیرد، چشمانش از جاى خویش ‍ مى رود و چون با شیرینى روزه بگشاید، دیگر بار، چشمانش به جاى خویش باز مى گردد.
مکارم الاخلاق - به نقل از ابوبصیر، از امام صادق (ع) -: فراوانى عطسه ، شخص را از پنج چیز، ایمن مى سازد: نخستین آن جذام است ؛ دوم ، بادهاى بدخیمى که در سر و صورت ، جاى مى گیرد؛ سوم آن که مایه ایمنى از جاى گرفتن آب در چشم مى شود؛ چهارم آن که از سختى حفره هاى بینى ، مصونیت مى دهد و پنجم آن که از بیرون آمدن مو از چشم ، ایمنى مى دهد. فرمود: ((اگر دوست داشتى که عطسه ات کم شود، با روغن مرزنجوش انفیه کن )).
پرسیدم : چه مقدار؟
فرمود: ((به اندازه یک دانگ ))
راوى مى گوید: این کار را پنج روز انجام دادم و (عارضه ام ) از میان رفت .
مفید براى درمان برخى بیمارى هاى چشم
الکافى - به نقل از جمیل بن صالح -: به امام صادق (ع) گفتم : دختر جوانى داریم که ستاره را به سانِ کهکشان مى بیند.
فرمود: ((خوب ! و گاه نیز آن را به سان یک دانه مى بیند)).
گفتم : چشمش ضعیف شده است .
فرمود: ((آن را به گیاه صبر زرد و تلخه (توتیا) و کافور، به سهم هاى برابر، سرمه کن )).
وى را بدان چیزها سرمه کردیم و برایش سودمند افتاد.
الکافى - به نقل از ابن محبوب ، از راوى دیگرى -: مردى که چشم درد داشت ، بر امام صادق (ع) وارد شد. امام (ع) به او فرمود: ((چرا از این سه چیز: گیاه صبر زرد، کافور و توتیا، غافلى ؟)).
مرد، آن کار را انجام داد و چشم دردِ او از میان رفت .
طب الائمه (علیهم السلام ):
از عُمر بن توبه ، از پدرش ، درباره ى امام صادق (ع) نقل شد که مردى نزد آن حضرت از سفیدى اى در چشمش ، دردى در دندانش و بادى در مفصل هایش اظهار ناراحتى کرد. امام (ع) به او فرمود که قدرى فُلفُل سفید و قدرى دار فلفل ، از هر کدام به وزن یک درهم ، و نیز به وزن یک درهم ، نشادر بردارد (سپس فرمود: ) ((همه ى اینها را بساب و غربال کن و در هر چشمى از این مخلوط، سه میل سرمه کن و دمى آن را نگه دار که اذن خداوند (عزوجل ) سفیدى چشم را ریشه کن مى کند، گوشت چشم را تمیز مى کند و درد را تسکین مى دهد. پس چشمانت را با آب سرد بشوى و در پِى آن ، با سرمه ى سیاه ، سرمه کن )).
امام صادق علیه السلام : بنفشه ، چه نیکو روغنى است ! درد را از سر و از چشمان مى بَرَد. آن را به خود بمالید.
سرمه کشیدن با سنگ سرمه ى ((اِثْمِد))
امام صادق علیه السلام : عربى بادیه نشین که او را ((قُلَیْبْ)) مى گفتند و آبریزش چشم داشت ، نزد پیامبر (ص) آمد. به او فرمود: ((اى قلیب ! مى بینم چشمانت آبریزش دارد. بر تو باد سرمه ى اِثمِد، که روشنایى چشم است )).
امام صادق علیه السلام : سرمه ى اِثمِد، چشم را جلا مى دهد، موى بر مى رویاند و اشک ریزش را مى برد.
امام صادق علیه السلام : سرمه ، مو بر مى رویاند، اشک ریزش را مى خشکانَد، آب دهان را گوارا مى سازد و دیده را جلا مى دهد.
امام صادق علیه السلام : سرمه ، مو بر مى رویاند، دیده را تیزى مى بخشد، و انسان را بر طولانى ساختن سجده یارى مى رساند.
مسواک زدن
امام صادق علیه السلام : بر شما باد مسواک زدن ؛ چرا که دیده را جلا مى دهد.
امام صادق علیه السلام : مسواک زدن ، اشک ریزش را مى برد و دیده را جلا مى دهد.
پوشیدن کفش
امام صادق علیه السلام : کفش ، مایه ى سلامت دیده است .
امام صادق علیه السلام : به پا کردن کفش ، قدرت بینایى را افزون مى کند.
نگریستن به قرآن
امام صادق علیه السلام : هر کس قرآن را از رو بخواند، از بهره بینایى برخوردار است و از گناه پدر و مادرش کاسته مى شود، هر چند کافر باشند.
نگریستن به آسمان آبى و سبزه ها
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: در رنگ آسمان و درستى تدبیرى که در آن است ، بیندیش . این رنگ ، سازگارترین رنگ با چشم و تقویت کننده ترین رنگ براى آن است ، تا جایى که یکى از سفارش هاى طبیبان به کسانى که عارضه اى بدانان رسیده و به بینایى ایشان ضرر رسانده ، این است که پیوسته به رنگ سبز و سبزى که مایل به سیاه است ، بنگرند. طبیبان چیره دست ، براى کسانى که چشمشان خسته است نیز این نسخه را تجویز کرده اند که : ((در ظرف سبزى که پر آب است ، بنگرید)).
نماز شب
امام صادق علیه السلام : نماز شب ، روى را نکو مى سازد، اندوه و غم را مى بَرَد و دیده را جلا مى دهد.
فایده هاى گریه براى کودکان
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! از سودى که در گریه براى کودکان هست ، آگاه شو و بدان که در مغز کودکان ، رطوبتى است که اگر بماند، براى آنان ، رخدادهایى سخت و بیمارى هایى گران (اعم از نابینایى و جز آن ) پدید مى آورد. از این رو، گریه آن رطوبت را از سرِ آنان روان مى سازد و این خود تندرستى و سلامتِ چشم را برایشان در پى مى آورد. اکنون ، آیا این احتمال وجود ندارد که کودک ، از گریه سود ببرد و پدر و مادرش ، این را ندانند و در تلاش پیگیر باشند که او را ساکت کنند و خواسته هاى وى را بر آورند تا گریه نکند، در حالى که نمى دانند گریه ، برایش کارآمدتر و خوشْ فرجام است ؟
گوش اشاره به حکمت نهفته در آن
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر- : اى مفضل ! بیندیش ... که چرا درونِ گوش ، به سان یک زندان پیچ در پیچ است ؟ مگر جز براى آن است که صدا در آن ، پیاپى روان شود و سرانجام ، به شنوایى برسد، و نیز براى آن که شتاب باد را در هم شکند و به گوش ، صدمه نرساند.
حکمت موجود در مایع گوش
امام صادق علیه السلام : خداوند تبارک و تعالى -... گوش ها را تلخ قرار داد؛ و اگر این نبود، جنبندگان بر آن هجوم مى بردند و مغز وى را مى خوردند.
امام صادق علیه السلام : خداوند، از سر منت ، بر آدمى در گوش وى ، تلخى قرار داد؛ و اگر این نبود، جنبندگان بدان در مى آمدند و مغز وى را مى خوردند.
امام صادق علیه السلام : خداوند (عزوجل ) گوش ها را تلخ قرار داد تا هر چه بدان در مى آید، بمیرد؛ و اگر این نبود، حشراتِ(خزنده ) آدمى زاده را مى کشتند.
اشاره به حکمت نهفته در بینى
امام صادق علیه السلام : سوراخ بینى ، در پایین آن قرار داده شده است تا بیمارى (عفونت )هایى که از مغز فرود مى آید، از آن پایین بیاید و بوها از آن بالا برود و به مشام برسد، در حالى که اگر این سوراخ در بالاى بینى بود، نه بیمارى اى از آن به زیر مى آمد و نه بویى را حس مى کرد.
امام صادق علیه السلام : خداوند - تبارک و تعالى - در سوراخ ‌هاى بینى ، آب (مخاط) قرار داد تا به کمک آن ، نفس ، بالا و پایین برود و شخص ، بوى خوش را از بد، باز شناسد.
امام صادق علیه السلام : خداوند (عزوجل ) بینى را سرد و مخاطى قرار داد تا هیچ دردى را در سر، فرو مگذارد، مگر این که بیرونش آورد؛ و اگر این نبود، مغز سنگین ، مى شد و کِرم مى افتاد.
اشاره به حکمت نهفته در حنجره
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! در صدا و کلام فراهم بودن ابزارهاى آن در انسان ، فراوان اندیشه کن . حنجره ، همانند لوله اى براى بیرون آمدن صداست و زبان ، لب ها و دندان ها، براى شکل گرفتن حروف و آواها. مگر نمى بینى هر کس دندان هایش بیفتد، نمى تواند ((سین )) را درست ادا کند و هر کس داراى لب نباشد نمى تواند ((راء)) را به فصاحت ، ادا کند؟
همانندترین چیز به این پدیده ، یک سر سُرناى بزرگ است . حنجره به نىِ آن مى ماند. ریه ، همانند آن انبانى است که دمیدن را انجام مى دهد تا هوا به نِى در آید، اندام هایى هم که بر ریه فشار مى آورند تا صدا (از حنجره ) بیرون آید، همانند آن انگشت هایى است که انبان را مى فِشُرد تا هوا در نِى درآید و لب ها و دندان هایى هم که صدا را به حروف و آواها بدل کنند، به انگشت هایى مى مانند که در دهانه ى نِى حرکت مى کنند تا از ناى نى ، آهنگ بسازند. البته ، هر چند در دلالت و تعریف ، مخرج صدا را به این سُرنا تشبیه کنند، امّا در حقیقت ، این سُرناست که باید به مخرج صدا تشبیه شود.
اکنون تو را از آواهایى که براى ساخت کلام و ایجاد حروف در اندام هست ، آگاه ساختم ؛ امّا در این اندام ها، افزون بر آنچه یادآور شدم ، منافعى دیگر نیز هست :
حنجره ، جایى است که این نسیم ، از آن به سوى ریه راه مى گشاید تا با تنفّس ‍ دایمى - که اگر اندکى متوقف شود، انسان مى میرد - قلب را باد بزند و خُنَکش گردانَد.
با زبان ، مزه ها احساس مى شود و انسان ، مى تواند آنها را از هم باز شناسد و هر یک را به تنهایى تشخیص دهد: شیرین را از تلخ ، تُرش را از مَلَس ، شور را از گوارا، و خوش مزه را از بدمزه ؛ افزون بر این که همین اندام ، بر فرو بردن آسان خوردنى ها و نوشیدنى ها یارى مى رساند.
دندان ها، غذا را مى جَوَند تا نرم شود و گوارش آن آسان گردد. دندان ها با وجود این ، تکیه گاهى براى لب هایند که از درون دهان ، آنها را نگه مى دارد و تقویت مى کند. گواه ، آن که مى بینى کسى که دندان هایش ریخته لب هایش ‍ نیز افتاده و حرکت آنها نا به سامان است .
با لب ها نوشیدنى مکیده مى شود تا آنچه از نوشیدنى ها به درون مى رسد، به اندازه و سنجیده باشد؛ نه یک باره به درون فرو ریزد و شخص از آن گلوگیر گردد یا درون را بیازارد. دو لب ، افزون بر این ، به دو لنگه ى درِ هماهنگ مى مانند که بر روى دهان ، بسته مى شوند و انسان ، هرگاه بخواهد، آنها را باز مى کند و هر گاه بخواهد، مى بندد.
در آنچه از این حقایق وصف کردیم ، این نکته روشن مى شود که هر یک از این اندام ها، به گونه اى ویژه عمل مى کنند و هر یک ، منافعى چند دارند، آن سان که یک ابزار، به چند کار مى آید؛ همانند تیشه که هم در نجارى از آن استفاده شود، هم در کندن و هم در دیگر کارها....
اى مفضّل ! چه کسى در حلق ، دو روزن قرار داده است : یکى براى خروج صدا - و این ، همان حلقوم (ناى ) است که به ریه مى پیوندد - و دیگرى براى گذر غذا - و این مِرى است که به معده مى پیوندد و غذا را بدان مى رساند -، و (چه کسى ) بر حلقوم ، سرپوشى قرار داده است (زبان کوچک )، تا نگذارد غذا به ریه برسد و (شخص را) بکشد؟
چه کسى ریه را خُنک کننده ى سستى ناپذیر و بى توقف قلب ، قرار داده است تا نگذارد حرارت در قلب ، جاى گیرد و به نابودى بینجامد؟
اشاره به حکمت نهفته در شُش ها
امام صادق (ع)- به طبیب هندى -: قلب به شکل میوه ى صنوبر است ؛ زیرا وارونه است . یک سرِ قلب ، باریک قرار داده شده است تا لابه لاى ریه برود و با سردى آن خُنک شود، مبادا که مغز از گرماى آن بسوزد.




  • فارسی بوک | ماه موزیک | راه بلاگ