سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آخرین قیمت گوشی موبایل
آخرین قیمت لپ تاپ
آخرین قیمت تبلت
تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 7:41 عصر | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani

امام صادق علیه السلام : شادابى در ده چیز است : ... و شستن سر با خطمى در حمام و غیر آن .
خضاب کردن
امام صادق علیه السلام : حنا کردن در پى نوره کشیدن ، مایه ى ایمنى از جذام و پیسى است .
آغاز کردن غذا با نمک
امام صادق علیه السلام : بر شما باد آن دو سفید: نان و نمک ... که ایمنى از جذام و پیسى و دیوانگى ، در نمک است .
نوشیدن سویق با روغن زیتون
امام صادق علیه السلام : نوشیدن (سویقى ) که با روغن زیتون فراهم آمده باشد، گوشت را مى رویاند، استخوان را استحکام مى بخشد، پوست را نازک مى کند و بر توان جنسى مى افزاید.
سنجد
امام صادق علیه السلام : سنجد، گوشتش گوشت مى رویاند، هسته اش استخوان را رشد مى دهد، پوستش پوست را مى پرورد... رگ جذام را به کلى از میان مى برد.
گیاه انیسون و گردو
امام صادق علیه السلام : چهار چیز چشم را جلا مى دهد، سودمند است و هیچ زیانى ندارد.
درباره آنها از امام پرسیدند. فرمود: ((آویشن و نمک ، وقتى باهم باشند، و انیسون و گردو، وقتى با هم باشند.))
به آن حضرت گفتند: این چهار چیز وقتى با هم باشند، به چه کار مى آیند؟ فرمود: ((نانخواه و گردو، بواسیر را مى سوزانند، باد را دور مى کنند و رنگ پوست را زیبا مى سازند...))
پیاز
امام صادق علیه السلام : پیاز، دهان را خوشبو مى کند، پشت را قوى مى سازد و پوست را نرمى مى دهد.
گیاه سنا
امام صادق علیه السلام : اگر مردم مى دانستند گیاه سنا چه خواصى دارد، ارزش ‍ هر مثقال آن را به اندازه دو مثقال طلا مى رساندند. هان ! بدانید که این گیاه ، مایه ایمنى یافتن از بَهَک ، پیسى ، جذام ، دیوانگى ، فلج و لقوه است . باید آن را با کشمش سرخ و بدون هسته ، همراه با مقدارى برابر از هلیله ى کابلى ، زرد و سیاه و به صورت ناشتا، به اندازه سه درهم ، مصرف کرد و هنگامى که به بستر خواب مى روى نیز، همین اندازه مصرف کن ، که این ، مهتر همه ى داروهاست .
مکارم الاخلاق :
از امام صادق (ع) روایت شده که مردى در حضور ایشان از خارش (کهیر)، اظهار ناراحتى کرد. امام (ع) فرمود: ((سه بار در هر دو پا، در فاصله ى میان پِى پا و استخوان قوزک ، حجامت کن )).
آن مرد، این کار را انجام داد و خارش بدن وى از میان رفت .
مردى دیگر نیز اظهار ناراحتى کرد.
امام (ع) فرمود: ((در پىِ پا (یکى از پاها یا هر دو پا ) سه بار حجامت کن که به خواست خداوند، بهبود یابى )).
تاءثیر برخى از ذکرها در بهداشت پوست
امام صادق علیه السلام : هر کس پیش از نماز صبح و پیش از آنکه با کسى سخن بگوید، هفت بار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم خداوند، هفتاد گونه بلا را از او دور کند، و هر کس این (ذکر) را پس از نماز مغرب و پیش از آنکه با کسى سخن بگوید، بر زبان آورد، هفتاد گونه بلا را که کمترین آنها جذام و پیسى است ، از او دور کند.
عوامل بیمارى هاى پوستى
به جوش آمدن خون
امام صادق علیه السلام : خون و جوش آمدنش سه نشانه دارد: جوشى که از اندام بر آید، خارش (کهیر) و حرکت جنبندگان (مورمور شدن بدن ).
عوامل ابتلا به جذام
خوردن تره تیزک به هنگام شب
امام صادق علیه السلام : هر کس شب هنگام ، تره تیزک بخورد، رگ جذام به بینى او حمله کند چون شب بخوابد، خون دماغ شود.
خوردن شلغم
امام صادق علیه السلام : هیچ کس نیست که در او ریشه اى از جذام نباشد. این ریشه را با (خوردن ) شلغم بسوزانید.
خوردن چغندر
امام صادق علیه السلام : خوردن چغندر در برابر جذام ایمنى مى دهد.
امام صادق علیه السلام : خداوند، جذام را از میان یهودیان برداشت ، بدان سبب که چغندر مى خوردند و رگ ها را بیرون کشیدند.
خوردن حَوک
امام صادق علیه السلام : حوک (بادروج ) سبزى پیامبران است ... و امان انسان از جذام است . چون در درون انسان جاى مى گیرد، همه ى بیمارى ها را فرو مى نشاند.
خوردن هزار اسپند
امام صادق علیه السلام : در پاسخ پرسشى درباره هزار اسپند و کُندر -: اما هزار اسپند، هیچ ریشه اى از آن در زمین فرو نمى رود و هیچ شاخه اى از آن به آسمان بلند نمى شود، مگر این - خداوند، فرشته اى را بر آن گمارد تا آن هنگام که خشک شود با به سرنوشتى دیگر در آید. شیطان نیز از خانه اى که در آن هزار اسپند است ، هفتاد خانه دور مى شود، و آن ، شفاى هفتاد بیمارى است که کمترین آنها جذام است . پس مبادا که آن را از دست بدهید.
تاءثیر زکام در پیشگیرى از جذام
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، زکام را درمان نمى کرد و مى فرمود: ((هیچ کس نیست که رگى از جذام در او نباشد؛ اما چون زکام به او رسد، این رگ را مى زداید)).
امام صادق علیه السلام : گرفتن سبیل و ناخن ها از جمعه تا جمعه ، مایه ایمنى از جذام است .
عوامل ابتلا به پیسى
مالیدن سفال بر بدن در حمام
امام صادق علیه السلام : در حمام ، تکیه نزن ؛ چرا که چربى کلیه ها را ذوب مى کند. در حمام ، شانه مزن ؛ چرا که مو را باریک مى کند. سفال (سنگ پا) را به تن ممال ؛ چرا که پیسى مى آورد. لُنگ را نیز بر خود مکش ؛ چرا که آب روى را مى برد.
پیشگیرى از پیسى
الف - استفاده از خطمى
امام صادق (ع): شستن سر با خَطمى در هر جمعه ، مایه ى ایمنى از پیسى و دیوانگى است .
ب - خوردن بادمجان
امام صادق علیه السلام : بر شما باد بادنجان (/بادنجان ) بورانى ؛ زیرا شفایى است که از پیسى ایمنى مى دهد. بادنجانى هم که به روغن زیتون سرخ شود، چنین است .
سودمند براى درمان پیسى
الف - خوردن گوشت گاو با چغندر
امام صادق علیه السلام : آب گوشت چغندر با گوشت گاو سفیدى را از میان مى برد.
ب - آب گوشت گاو
امام صادق علیه السلام : آب گوشت گاو، پیسى را از میان مى برد.
ج - سویق
امام صادق علیه السلام : سویق خشک (قاووت گندم و جو)، سفیدى و پیسى را از میان مى برد.
سودمند براى درمان ترک پوست
الکافى - به نقل از عمر بن اُذَینَه -: مردى از تَرَک پوست دست و پاى خود نزد امام صادق (ع) اظهار ناراحتى کرد. امام به او فرمود: ((پنبه اى بردار و یک گیاهِ بان در میان آن قرار ده و آن را در ناف خود کن )).
اسحاق بن عمار گفت : فدایت شوم ! گیاهِ بان را در میان پنبه اى بپیچد و آن را در ناف خود قرار دهد؟
فرمود: ((اما تو اى اسحاق ! بان را در ناف خود بریز، که بزرگ است (و گنجایش دارد) )).
ابن اذینه مى گوید: پس از آن ماجرا، آن مرد را دیدم و به من گفت که آن کار را یک بار انجام داده و ناراحتى او از میان رفته است .
سودمند براى درمان کک و مک صورت
امام صادق علیه السلام : هر کس بر نخستین لقمه ى غذاى خود نمک بپاشد، کَک و مک صورت او از میان مى رود.
مفید براى درمان سبوسه (شوره سر)
امام صادق علیه السلام : شستن سر با خطمى ، مایه ى ایمنى از سردرد، برکنار ماندن از فقر، و پاکیزگى سر از سبوسه است .
سودمند براى درمان بدبویى عرق
امام صادق علیه السلام : حنا، بوى بد عرق را از میان مى برد. بر طراوت صورت مى افزاید، دهان را خوش بو مى کند و فرزند را نیکو مى سازد.
اشاره به حکمت نهفته در مو
بحارالانوار - به نقل از محمد بن سنان ، از مفضل بن عمر، در گفتگو با امام صادق (ع) (در بیان نعمتهایى که خداوند متعال به انسان بخشیده است ): - امام صادق (ع) فرمود: ((در این بنگر و تامل کن که چه حسن تدبیرى در آفرینش ‍ موها و ناخن هاست . از آن رو که آنها از چیزهایى اند که بلند مى شوند و زیاد مى شوند، به گونه اى که نیاز هست پیوسته از آنها کاسته شود، فاقد حس ‍ آفریده شده اند، تا انسان از کوتاه کردن آنها احساس درد نکند؛ در حالى که اگر مو و ناخن از چیزهایى بودند که حس داشتند انسان در کوتاه کردن و چیدن آنها میان دو ناخوشایند مى ماند، یا این که آنها را واگذارد تا بلند شود و بر او سنگینى کنند و یا آن که با تحمل درد و رنجى که او را مى آزارد آنها را کوتاه کند.))
مفضل مى گوید: گفتم : چرا اصولا اینها به گونه اى آفریده نشده اند که زیاد و بلند نشوند تا انسان به کوتاه کردن آنها نیازمند نگردد؟
فرمود: ((خداوند را در این باره بر بنده نعمتهایى است که آنها را نمى شناسد تا او را بر آنها سپاس گوید. بدان که دردها و بیماریهاى بدن همراه با درآمدن موها از بستر خود و درآمدن ناخن ها از انگشتان ، از بدن بیرون مى روند. از همین رو انسان به نوره کشیدن ، سرتراشیدن و کوتاه کردن ناخن در هر هفته فرمان یافته تا موها رشد شتابان ترى یابند و با درآمدن آنها دردها و بیمارى ها از تن بیرون بروند. اما هنگامى که بلند شوند، سرگردان مى مانند و در آمدنشان کاهش مى یابد و بدین سبب ، مایه هاى دردها و بیمارى ها در بدن حبس شوند و دردها و بیمارى هایى را پدید آورند. افزون بر این ، موها از جاهایى که به انسان زیان مى رسانند و تباهى و ضرر براى او پیش ‍ مى آورد، باز داشته شده اند. اگر مو در چشم مى رویید، آیا دیده را نابینا نمى کرد؟! اگر در دهان مى رویید، آیا خوردنى ها و نوشیدنى ها را بر انسان ، ناگوار نمى ساخت ؟! اگر در کف دست مى رویید، آیا مانع لمس صحیح توسط انسان و مانع از برخى دیگر کارها نمى شد؟ ! و اگر در شرمگاه زن یا بر آلت مرد مى رویید، آیا لذت آمیزش را بر آنها تباه نمى کرد؟ ! پس بنگر که چگونه به واسطه ى مصلحتى که بوده ، مو بر این جاها نروییده است .
دیگر آن که این پدیده ، ویژه انسان نیست ، بلکه آن را در چارپایان ، درندگان و دیگر جانوران پستاندار نیز مى یابى . مى بینى که تن آنها به مو شکوهى یافته و جاهاى یاد شده ، عینا به همان علت ، تهى از موست . در آفرینش ، تامل کن که چگونه از نقطه هاى خطا و زیان دورى مى گزیند و درستى و سودمندى را مى آورد.
منانیه (مانویان ) و طوایف همانندشان ، آنگاه که کوشیده اند عیبى در کار آفرینش بیابند، بر موهاى عانه و زیر بغل ، خُرده گرفته اند و ندانسته اند که رویش این موها از رطوبتى است که بدین مواضع مى ریزد و در نتیجه ، آن سان که در هر نقطه آبگیر علف مى روید. مگر نمى بینى که این مواضع ، از دیگر جاها پوشیده تر و براى پذیرش این زیاده ، آماده تر است ؟
دیگر آن که این موى (موى عانه و زیربغل ) از هزینه ها و تکالیف این بدن است ، بدان واسطه که در میان آنها مصلحتى است ؛ زیرا اهتمام انسان به تمیز کردن بدن و گرفتن موهایى که بر آن مى روید، از چیزهایى است که غرور انسان را مى شکند، او را از ستم باز مى دارد، و وى را از بخشى از سرمستى و بطالتى که از بیکارى حاصل مى آید، مى رهاند.
حفظ گرماى بدن
امام صادق علیه السلام : در تبیین علت روئیدن مو بر روى سر-: مو بر بالاى سر قرار داده شده است تا با بن خود، روغن ها به مغز برساند و با سر خود (سر موها) بخار را از مغز خارج کند و گرما و سرمایى را که بدان مى رسد، دفع کند.
پیشگیرى از جذام
امام صادق (ع): ((گشادى گریبان و روئیدن مو در بینى مایه ى ایمنى از جذام است )).
سپس فرمود: ((مگر نشنیده اى سخن شاعر را که مى گوید: ((پیراهن مرا تنها گشاده گریبان و گشاده آستین مى بینى ؟))
بهداشت مو
الکافى - به نقل از ابوالعباس بقباق -: از امام صادق (ع) در این باره پرسیدم که اگر مردى موى فراوان داشته باشد، آیا میان موها فرق باز کند یا آنها را واگذارد؟
فرمود: ((فرق باز کند.))
خضاب کردن با و وَسمِه (کَتَم )
الکافى - به نقل از ابوشیبه ى اسدى -: از امام صادق (ع) درباره خضاب کردن موها پرسیدم .
فرمود: ((حسین و ابوجعفر (باقر) - که درود خدا بر آنها باد - به حنا و وسمه خضاب مى کردند)).
الکافى - به نقل از حلبى : از امام صادق (ع) درباره خضاب مو پرسیدم . فرمود: ((پیامبر خدا، حسین بن على و ابوجعفر، به وسمه ، خضاب مى کرده اند.))
شانه کردن مو
امام صادق علیه السلام : شانه کردن فراوان ، از بلغم مى کاهد.
مکارم الاخلاق :
امام صادق (ع) فرمود: (( شانه کردن سر، بلغم را از میان مى برد. شانه زدن ابروها، مایه ى ایمنى از جذام است ، و شانه کردن رُخساره ، دندان ها را استحکام مى بخشد.))
از ایشان ، درباره تراشیدن سر پرسیدند.
فرمود: ((خوب است .))
امام صادق علیه السلام : ((جامه ى پاکیزه ، دشمن را درهم مى شکند، چرب کردن پوست ، سختى را از میان مى برد و شانه کردن سر، وبا را دور مى کند.))
راوى گوید که پرسیدم : وبا چیست ؟
فرمود: ((تب . شانه کردن ریش ، دندان ها را استحکام مى بخشد.))
امام صادق علیه السلام : از شانه کردن در حمام بپرهیز، چرا که وباى مو مى آورد.
کوتاه کردن مو
الکافى - به نقل از اسحاق بن عمار -: امام صادق (ع) به من فرمود: ((موى خود را از ته بزن تا آلودگى اش و جنبندگان و چرک آن ، کم شود، گردنت ستبر گردد و دیده ات جلا یابد.)) و در روایت دیگرى است : ((و تنت راحت شود.))
الکافى - به نقل از ابن سنان : به امام صادق (ع) گفتم : درباره بلند کردن موها چه مى فرمایى ؟
فرمود: ((یاران محمد، موهاى خود را مى زدند))، یعنى کوتاه مى کردند.
تراشیدن موها
الکافى - به نقل از اسحاق بن عمار، از امام صادق (ع)-: به امام صادق (ع) گفتم : فدایت شوم ! گاه موهاى پشت گردنم زیاد مى شود و به سختى مرا اندوهگین مى کند. مرا فرمود: ((اى اسحاق ! آیا نمى دانى که تراشیدن (موهاى ) پشت گردن اندوه را از میان مى برد؟))
امام صادق علیه السلام : در تفسیر آیه ى (واذ ابتلى ابراهیم ربه بکلمات )-: آن گاه که خداوند او را به رؤ یاى ذبح نیاى عرب ، اسماعیل ، آزمود و وى این آزمون را به درستى پشت سر نهاد و تسلیم فرمان خدا شد و آهنگ انجام دادن خواسته ى او کرد، چون خداوند به پاداش صدق و راستى و عمل او برایش چنین مقرر ساخت که ((من تو را براى مردم ، امام قرار مى دهم .)) آیین حنفى را که همان پاکى و طهارت است ، بر او فرستاد. این طهارت ده چیز است : پنج مورد از آن در سر، و پنج مورد دیگر در تن . اما آن پنج مورد که در سر است ، عبارتند از: گرفتن سبیل ، واگذاردن ریش ، کوتاه کردن موها، مسواک زدن و خلال کردن . آن پنج مورد که در تن است نیز عبارتند از: تراشیدن موهاى بدن ، ختنه کردن ، کوتاه کردن ناخن ها، غسل جنابت و طهارت گرفتن با آب ، این ، همان آیین حنیف پاکى است که ابراهیم آورد و نه نسخ شده است و نه تا روز قیامت ، نسخ خواهد شد. این معناى کلام خداوند است که فرمود: ((از آیین حنیف ابراهیم ، پیروى کن .))
کتاب من لا یحضره الفقیه :
امام صادق (ع) موى زیر بغل خود را در حمام نوره مى کشید و مى زدود. مى فرمود: ((از ریشه کندن موهاى زیر بغل ، شانه ها را ضعیف مى کند و بینایى را سست و کم قدرت مى سازد.))
الکافى - به نقل از عبدالله بن ابى یعفور: در مدینه بودیم که میان من و زُراره ، بر تراشیدن یا کندن موهاى زیر بغل ، بحث پیش آمد. من گفتم : تراشیدن آنها بهتر است . زُراره گفت : کندن آنها بهتر است . آنگاه از امام صادق (ع) اجازه دیدار خواستم . در حالى که در حمام ، موزدایى مى کرد و موهاى زیر بغل خود را زدوده بود، به ما اجازه دیدار داد. به زُراره گفتم : تو را بس ‍ است ؟
گفت : نه ، شاید این کار را به جهتى انجام داده است که انجام دادنش براى من از آن جهت ، درست نیست . پس امام (ع) پرسید: ((درباره چه گفتگو مى کنید؟))
گفتم : زُراره در مورد کندن یا تراشیدن موهاى زیر بغل ، با من مخالفت کرده است . من گفته ام که تراشیدن و زدودن آنها بهتر است و زُراره گفته است که کندن آنها بهتر است .
فرمود: ((تو به سنت راه یافته اى و زُراره بدان نرسیده است . تراشیدن آنها از کندن شان بهتر است و زدودن (به نوره و همانند آن )، از تراشیدن نیز بهتر)).
سپس به ما فرمود: ((موزدایى کنید.))
گفتیم : سه روز پیش این کار را انجام داده ایم .
فرمود: دوباره انجام دهید، چرا که موزدایى ، خود نوعى طهارت است .))
امام صادق علیه السلام : قطع کردن و کندن تار موهاى سفید، اشکال ندارد، اما قطع کردن آنها از کندن شان بهتر است .
گرفتن سبیل
الکافى - به نقل از ابن فضّال ، از راوى که خود از وى نام برده است -: (نزد امام صادق (ع) ) از کوتاه کردن سبیل سخن به میان آوردیم .
فرمود: ((این عمل ، نوعى پیشگیرى از بیمارى و عمل به سنت پیامبر(ص) است .))
به کار گرفتن نوره براى زدودن موهاى بدن
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا در هر جمعه ، موى زَهار و زیر سرین را نوره مى کشید.
امام صادق علیه السلام : زدودن موها با تیغ در هر هفت روز، و با نوره در هر پانزده روز پسندیده است .
امام صادق علیه السلام : سنّت در مورد نوره ، آن است که هر پانزده روز یک بار انجام شود. اگر بیست روز بر تو گذشت و این کار را انجام ندادى و هیچ چیز هم براى خرید آن نداشتى ، به حساب خداوند قرض کن .
الکافى - به نقل از عبدالرحمن بن ابى عبدالله -: روزى با امام صادق (ع) به حمام رفتم . به من فرمود: ((اى عبدالرحمن ! موزدایى کن .))
گفتم : چند روز پیش موهاى خود را زدوده ام .
فرمود: ((موزدایى کن ، چرا که این یک طهارت است )).
امام صادق علیه السلام : یک بار نوره کشیدن در تابستان ، از ده بار در زمستان بهتر است .
سودمند براى درمان کم مویى
امام صادق علیه السلام : سرمه ، مو بر مى رویاند، دیده را تیزى مى بخشد و انسان را بر طولانى ساختن سجده یارى مى رساند.
امام صادق علیه السلام : سرمه ى اِثمِد، چشم را جلا مى دهد، مو مى رویاند و اشک را مى بَرد.
ناخن
امام صادق علیه السلام : خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل ! در این بیندیش ‍ که چرا ناخن ها در سر انگشت ها واقع شده اند. جز براى آن که از انگشت محافظت کنند و در انجام دادن کارها یارى دهند.
کوتاه کردن ناخن
امام صادق علیه السلام : پوشیده ترین و پنهان ترین جایى که شیطان براى چیره شدن بر آدمیزاد مى یابد، این است که در زیر ناخن ها جاى گیرد.
امام صادق علیه السلام : کوتاه کردن ناخن ها از سنت است .
امام صادق علیه السلام : کوتاه کردن ناخن ها، گرفتن سبیل و تراشیدن (موى ) عانه در احرام ، از سنت است .
کوتاه کردن ناخن در روز جمعه
امام صادق علیه السلام : گرفتن سبیل و ناخن ها از جمعه تا جمعه ، مایه ى ایمنى از جذام است .
امام صادق علیه السلام : در هر جمعه ، اندکى از سبیل و ناخن هاى خود را بگیر، و اگر هم چیزى وجود نداشته باشد، جاى آن را بساى ، تا دیوانگى و جذام و پیسى به تو نرسد.
دفن ناخن هاى گرفته شده
امام صادق علیه السلام : در تفسیر آیه ى (مگر زمین را محل اجتماع نگردانیدیم ، چه براى زندگان ، چه براى مردگان ؟) -: مقصود به خاک سپردن مو و ناخن است .
امام صادق علیه السلام : مرد، چون ناخن و موى خود را مى گیرد، آنچه را گرفته است ، به خاک بسپارد، و این کار، سنت (مستحب ) است .
استخوان ها - اشاره به حکمت نهفته در استخوان ها
امام صادق (ع) - خطاب به طبیب هندى -: تا خوردنِ زانو، به سمت عقب قرار داده شده است ، چرا که انسان به سمت جلو راه مى رود و حرکات او با تعادل همراه است ، امّا اگر این نبود، انسان در هنگام راه رفتن (بر زمین ) مى افتاد.
در کف پا، گودى اى قرار داده شده است ؛ زیرا هر چیز، چون به تمامى سطح بر زمین قرار گیرد، به اندازه سنگ آسیاب سنگین مى شود. اگر بر لبه اش بر روى زمین باشد، یک کودک هم مى تواند آن را (از جاى خویش ) برانَد. اگر هم که چیزى به روى بر زمین قرار گیرد، جابه جا کردن آن ، حتى بر یک مرد، سنگین مى آید.
امام صادق علیه السلام : خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! بنگر که چگونه انسان در خلقتش ویژگى هایى یافته است تا بر چارپایان ، برترى و مِهترى داده شود. او به گونه اى آفریده شده است که راست مى ایستد و راست مى نشیند تا با دستان و اندام ها، رویاروى چیزها قرار گیرد و بتواند با آنها در آویزد و کارى انجام دهد. اگر او به سانِ چارپایان ، صورت به سوى زمین داشت ، نمى توانست هیچ یک از کارها را انجام دهد... .
چرا انسان بر ران و سرین خود، این گوشت را حمل مى کند، جز براى آن که او را از (درشتى ) زمین نگه دارد تا از نشستن بر آن ، احساس درد نکند، آن سان که چون انسان نحیف و کم گوشت بنشیند و میان او و زمین حائلى نباشد که او را از درشتى زمین ، نگه دارد، احساس درد کند؟...
در ساختار بدن جانوران و سامان یافتن آنان بر وضعى که دارند، اندیشه کن . آنها نه به سانِ سنگ ، سخت آفریده شده اند؛ و اگر چنین بودند، نه خم مى شدند و نه مى توانستند به انجام دادن کارى دست بزنند. همچنین ، آنها بسیار نرم و سست آفریده نشده اند که نتوانند سنگینى خود را حمل کنند و نه به خویش اتّکا ورزند. آنها از گوشتى نرم آفریده شده اند که خم مى شود و در درون آن نیز استخوانهایى سخت است و عصب و رگ آن را نگه مى دارد و اینها همه را به یکدیگر پیوند مى زند و در کنار هم نگه مى دارد. بر روى همه ى اینها غلافى از پوست قرار گرفته است که همه ى بدن را در بر مى گیرد.
حکایت بدن ، حکایت این تندیس هاست که از چوب ساخته و در آن ها پارچه اى بر اطراف چوب پیچیده و به کمک نخ ، به هم بسته مى شود و آن گاه لایه اى از صَمغ نیز آنها را مى پوشاند. چوب ها به منزله ى استخوان ، پارچه ها به منزله گوشت ، و نخ ‌ها به منزله عصب و رگ و آن لایه نیز به منزله ى پوست است . اگر این احتمال روا باشد که جانوران متحرّک ، به خودى خود و بدون آفریدگار، پدید آمده باشند، چنین چیزى درباره این تندیس هاى بى جان نیز روا خواهد بود؛ امّا اگر این احتمال درباره تندیس ‍ روا نباشد، سزامندتر آن است که درباره جانوران نیز روا نیست ...
انسان ها چون توانسته اند صاحب ذهن و زیرکى و توان دست یازیدن به حرفه هایى چون : بنا ساختن ، تجارت ، رنگرزى و جز آن باشند، برایشان کفِ دستانى بزرگ و برخوردار از انگشتان درشت ، قرار داده شده است تا بتوانند چیزها را در دست گیرند و لازم ترین آنها همین حرفه هاست .
مناقب آل اءبى طالب - به نقل از سالم ضریر -: مردى مسیحى از امام صادق (ع) درباره تشریح بدن پرسید.
فرمود: ((خداوند متعال ، انسان را بر دوازده اندام اصلى ، بر 246 استخوان و بر سیصد و شصت رگ آفرید. رگ ها همه بدن را آبیارى مى کنند، استخوان ها اندام ها را نگه مى دارند، گوشت ، استخوان ها را نگه مى دارد و عصب ، گوشت را نگه مى دارد.
در دستان انسان ، 82 استخوان قرار دارد: در هر دست ، 41 استخوان از این تعداد، 35 استخوان در کف ، دو استخوان در فاصله ى میان مچ و آرنج ، یکى در بازو و سه تا در شانه ى اوست ؛ و به همین اندازه نیز در دست دیگر.




تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 7:41 عصر | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani

ریه ، دو پاره قرار داده شده است تا قلب ، در لابه لاى فشارگاه هاى آن قرار گیرد و با حرکت آن ، خُنک شود.
امام صادق علیه السلام : عقل از قلب است ، اندوه از جگر، نَفَس از ریه .
سودمند براى درمان برخى بیمارى هاى بینى و حنجره
امام صادق علیه السلام : براى گلودرد، چیزى همانند شورباى شیر نیافته ایم .
فواید زکام
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، زکام را درمان نمى کرد و مى فرمود: ((هیچ کس نیست که رگى از جذام در او نباشد؛ و چون زکام به شخص برسد، این رگ را در هم مى کوبد)).
سودمند براى درمان زکام
امام صادق علیه السلام : پنبه اى را به روغن بنفشه آغشته مى کنى و به هنگام خفتن در نشیمنگاهت مى گذارى . به خواست خداوند، براى زکام ، سودمند است .
طب الائمه (علیهم السلام)-به نقل از ابراهیم بن ابى یحیى ، از امام صادق (ع) -: از زکام نزد امام (ع) اظهار ناراحتى کردم . فرمود: ((پدیده اى از پدیده هاى خداوند، و سربازى از سربازان خداست که خداوند، آن را به پیکار با بیمارانى در تن تو برانگیخته ، تا آن را از جاى برکَنَد. پس چون آن را از میان برکَند، بر تو باد.
پیاز
الکافى - به نقل از محمد بن عبدالله بن محمد جعفى -: امام صادق (ع) از پیاز یاد کرد و فرمود: (( بوى دهان را خوش مى سازد، بلغم را مى برد و بر توان جنسى مى افزاید.))
حوک
امام صادق علیه السلام :
حَوْک (بادروج )، سبزى پیامبران است . بدانید که در آن هشت ویژگى است : گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشاید؛ آروغ را خوشبو مى سازد؛ دهان را بوى خوش مى بخشد؛ اشتها آور است ....
تره
الکافى - به نقل از فرات بن احنف -: از امام صادق (ع) درباره ى تَره پرسیدند. فرمود: ((بخور؛ چرا که در آن چهار ویژگى است : بوى دهان را خوش ‍ مى سازد...))
مشکک
امام صادق علیه السلام : مُشکک را لا به لاى دندان هاى خویش کنید؛ چرا که دهان را خوش بو مى کند و بر توان همبسترى مى افزاید.
آویشن و نمک
مکارم الاخلاق :
امام صادق (ع) فرمود: ((چهار چیز است که دیده را جلا مى دهد و سود دارد و زیانى نمى آورد.
درباره آنها از او پرسیدند.
فرمود: ((آویشن و نمک که چون در کنار هم قرار گیرند (مخلوط شوند) بادها را از دل برون مى رانند، انسداد را مى گشایند، بلغم را مى سوزانند، آب را (در بدن ) به جریان در مى آورند، بوى دهان را خوش مى سازند: معده را نرمى مى دهند، بوهاى بد را از دهان ببرند و آلت را سفتى مى بخشند)).
سرمه کشیدن
امام صادق علیه السلام : سرمه کشیدن ، دهان را تَر و تازه مى کند.
امام صادق علیه السلام : سرمه کشیدن در هنگام شب ، دهان را خوش بو مى کند و منفعت آن تا چهل روز، استمرار مى یابد.
مکارم الاخلاق :
امام صادق (ع) فرمود: ((بر شما باد سرمه ، که دهان را خوش بو مى کند؛ و بر شما باد مسواک ، که دیده را جلا مى دهد)).
(راوى ) پرسید: چگونه ؟
فرمود: ((زیرا چون مسواک زند، بلغم فرو نشیند و در پى آن ، دیده ، جلا یابد؛ و چون سرمه کشد، بلغم برود و دهان ، خوش بو شود)).
امام صادق علیه السلام : سرمه ، مو را مى رویاند، اشک ریزش را مى خشکاند، آب دهان را گوارا مى سازد و دیده را جلا مى دهد.
خضاب کردن
امام صادق علیه السلام : حنا کردن ، بدبویى عَرَق را از میان مى بَرَد، و بر طراوت و تازگى چهره مى افزاید، بوى دهان را خوش مى سازد و فرزند را نکو مى کند.
آب نیم گرم (وِلَِرم )
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا به هنگام افطار با حلوایى آغاز مى کرد و بدان روزه مى گشود. اگر حلوا نمى یافت با شکرینه اى دیگر یا چند دانه خرما و اگر این نیز یافت نمى شد با آب نیم گرم . آن گاه مى فرمود: و ((معده و جگر را پاک مى کند، دهان را خوش بو مى سازد و دندان ها را تقویت مى کند...)).
آنچه دهان و لثه را استحکام مى بخشد
سرکه ى شراب
امام صادق (ع)- هنگامى که نزد ایشان از سرکه ى شراب یاد شد -: آن ، جنبندگان شکم را مى کُشد و دهان را استحکام مى دهد.
امام صادق علیه السلام : سرکه ى شراب ، لثه را تقویت مى کند، جنبندگان شکم را مى کُشد و عقل را نیز نیرو مى بخشد.
پیاز
امام صادق علیه السلام : پیاز بخورید، چرا که سه ویژگى دارد: بوى دهان را خوش مى سازد، لثه را نیرو مى بخشد، و آب و توان آمیزش را افزون مى کند.
آنچه دندان ها را تقویت مى کند
شانه زدن
امام صادق علیه السلام : شانه زدن ریش ، دندان ها را استحکام مى بخشد.
امام صادق علیه السلام : شانه کردن موى سر، بلغم را از میان مى بَرَد، شانه زدن ابروها، ایمنى از جذام است و شانه زدن موى گونه ها، دندان ها را استحکام مى دهد.
برخى از عوامل بیمارى هاى دهان و دندان
امام صادق علیه السلام : از مسواک زدن در حمام ، حذر کن ؛ چرا که وباى دندان ها را در پى مى آورد.
آنچه براى درمان دندان درد سودمند است
طب الائمه (علیهم السلام ) - به نقل از محمد بن ابى نصر، از پدرش ، از امام صادق (ع) -: نزد امام (ع) از ناآرامى سر و دندان هایم و از دردى شدید در چشم هایم - تا جایى که صورتم در اثر آن ورم کرده بود - اظهار ناراحتى کردم .
فرمود: ((بر تو باد این کاسنى . آن را بِفشُر و آبش را بگیر و از این شکر طَبَرزَد، به مقدار فراوان ، بر آن بریز، چرا که درد را تسکین مى دهد و ضرر آن را دفع مى کند))
من به خانه ى خود رفتم و همان شب ، پیش از آنکه بخوابم ، این دارو را ساختم و خوردم و بر آن خوابیدم . صبح که شد، به حمد و منت الهى بهبود یافته بودم .
سودمند براى درمان و رفع بوى بد دهان
امام صادق علیه السلام :: مسواک زدن ، دیده را جلا مى دهد و سرمه ، بوى بد دهان را مى برد.
دستگاه گوارش - اشاره به حکمت نهفته در دستگاه گوارش
امام صادق (ع)- خطاب به طبیب هندى -: کبد، قوسدار است تا معده را سنگینى کند و به تمامى بر روى آن قرار گیرد و آن را بفشُرد و در نتیجه ، بخارى که در آن هست ، بیرون رود.
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر-: اى مفضّل ! در همه ى اندام هاى بدن و در این حقیقت بیندیش که چگونه هر کدام از آنها براى هدفى سامان یافته اند:... دهان را براى غذا خوردن ، معده را براى هضم کردن ، جگر را براى افشُره ساختن ، گذرها براى برون شدِ پس مانده ها، و روده ها براى انتقال آنها...
چه کسى معده را درشت و سخت قرار داده و آن را بر گوارش غذاهاى دیرْهضم ، توانمند ساخته است ؟ و چه کسى جگر را نازک و نرم قرار داده است تا غذاى ناب و نرم را پذیرا شود و گوارشى که دقیق تر و حساس تر از کار معده است ، انجام دهد؟ آیا به گمان تو در هیچ کدام از اینها، اهمال و به خود واگذاشتگى پذیرفته است ؟ نه ، هرگز! بلکه اینها همه تدبیرى است از سوى مدبرى حکیم ، توانا و آگاه به چیزها، پیش از این که آنها را بیافریند، هیچ چیز او را ناتوان نسازد، و همو لطیف و خبیر است ...
خداوند، مخرج انسان را در پوشیده ترین جاى بدن او قرار داده ، نه برآمده شسته از جلو، و نه برجسته از عقب ؛ بلکه نهفته در جایى بسته پوشیده و پنهان از بدن جایى که در آن دو سر ران به هم مى رسند؛ و سرین ها با گوشتى که در آن هاست بر آن پرده افکنده و آن را مى پوشاند و چون انسان را به قضاى حاجت نیاز افتد و آن سان بنشیند، آن مخرج براى بیرون دادن فضولات آماده مى شود. آفرین بر خدایى که منت هایش پى در پى رسیده و نعمت هایش از شمار بیرون است !...
در آب دهان و سودى که در آن است ، تاءمل کن . آن به گونه اى آفریده شده که پیوسته در دهان جریان داشته باشد تا حلق و زبان کوچک را تَر بدارد و نگذارد خشک شوند؛ چه این جاى هاى اگر بدین (گونه ) واگذاشته شوند، نابودى انسان را در بر دارند، افزون بر این که اگر در دهان ، رطوبتى نبود که در غذاها نفوذ کند، انسان نمى توانست هیچ غذایى را مزه کند و گواراتر را بیابد. تجربه ، بر این حقیقت ، گواهى مى دهد...
بدان که رطوبت ، مَرکب رَهوار غذاست و قدرى از این تَرى در جایى دیگر از صفرا نیز جریان مى یابد و این خود تندرستى کامل انسان را میسّر مى سازد، در حالى که اگر صفرا خشک شود، انسان نابود مى شود...
بدان که در بدن انسان ، چهار نیرو وجود دارد: نیروى جذب کننده که غذا را مى پذیرد و به معده مى رساند؛ نیروى نگه دارنده که غذا را حبس مى کند تا طبیعت ، اثر خود را در آن بگذارد؛ نیروى گوارش که غذا را مى پرورد و افشره ى آن را بیرون مى کشد و در بدن مى پراکند؛ و نیروى دفع کننده که فضولات پس مانده را پس از این که نیروى گوارش کننده ، نیاز خود را از آنها بر مى گیرد، بیرون مى راند.
در سامان یافتگى این نیروهاى چهار گانه در بدن ، در عملکرد آنها و به اندازه بودن آنها با نیازى که بدانها هست و هدفى که از وجود شان هست و سرانجام ، در تدبیر و حکمتى که در این همه هست ، بیندیش ، اگر آن نیروى جذب کننده نبود، چگونه انسان در جستجوى غذایى که مایه ى برپایى جسم است . به راه مى افتاد؟ اگر نیروى نگهدارنده نبود، چگونه غذا در درون مى ماند تا معده آن را هضم کند؟ اگر نیروى گوارش نبود، چگونه غذا پخته مى شد تا افشره اى که خوراک بدن را تاءمین مى کند و رخنه گاه هاى آن را پُر مى کند، از آن بیرون کشیده شود؟ و اگر آن نیروى دفع کننده نبود، چگونه فضولات که هاضمه بر جاى مى گذارَد، یک به یک ، از بدن رانده و بیرون فرستاده مى شد؟
اکنون مگر نمى بینى که چگونه خداوند به صُنع دقیق خود و حُسن تقدیر خویش ، این نیروها را به خدمت بدن انسان و انجام دادن آنچه درستى اش ‍ در آن است گمارد؟ در این باره ، برایت مثالى مى آورم . جسم انسان ، سراى پادشاهى را مى مانَد که در آن ، خدمتگزاران ، غلامانِ سبک پاى و سرگماشتگانى هستند و کار سراى را بر عهده دارند: یکى ، نیازمندیهاى خدمتگزاران را فراهم مى آورد و در اختیارشان مى نهد، یکى آنچه را آمده است ، تحویل مى گیرد و براى فراورده شدن و آماده شدن به انبار مى سپرد، دیگرى آن را آماده و پرورده مى سازد و مى پراکند؛ و دیگرى ، آلودگى را از خانه مى پالاید و بیرون مى برد. در این جا نیز، آفریدگار حکیم و پروردگار جهان و جهانیان ، همان پادشاه است . پیکر انسان ، آن سراى است خدمتگزاران ، اندام هاى بدن اند، و سرگماشتگان نیز همان چهار نیرو هستند.
شاید گمان کنى آنچه درباره ى این چهار نیرو و عملکرد آنها پس از بیان کلى درباره شان آورده ام ، زیادت و افزونى است ؛ امّا نه آنچه گفتم ، بر سیاق آن چیزى است که در کتاب هاى پزشکان آمده ، و نه سخن ما در این باره به سان سخن آنان است ؛ چه آنها این آگاهى را به عنوان چیزهایى که در فن طبابت و تندرستى بدان نیاز است ، یادآور شده اند و ما آنها را به عنوان آنچه در درستى دین و شفاى دل ها از گمراهى بدان نیاز مى افتد، یادآور شده ایم همانند آن تدبیر و حکمتى که در کار بدن است و آن را به توصیفى فراگیر و حکایتى آشنا، باز گفتم ...
اى مفضّل ! در طلوع و غروب خورشید، بیندیش که جا به جایى روز و شب را سامان مى دهد...؛ چه اگر غروب نبود، مردم آرام و قرار نداشتند، در حالى که آنان را به آرامش و راحتى ، نیازى فراوان است تا بدن هایشان بیاساید، حواسشان جمع شود، دستگاه گوارش ، به کار گوارش غذا برانگیخته گردد، و غذا به اندام ها راه بگشاید.
امام صادق (ع)- در روایتى از ایشان - : سپس در آدم ، نور، آتش ، باد و آب را به جریان انداخت . انسان ، به نور دید و اندیشید و فهمید، و به آتش خورد و نوشید. اگر در معده آتش نبود، معده غذا را نرم نمى کرد؛ اگر در درون آدمیزاد بادى نبود که آتش معده را شعله ور سازد، آن آتش بر نمى افروخت ؛ و اگر درون آدمیزاده آبى نبود که زبانه هاى آتش معده را فرو نشاند، آن آتش درون آدمى را یکسره مى سوزاند.
سلامت دستگاه گوارش
امام صادق علیه السلام : معده خانه ى درد است و پرهیز، یگانه درمان .
سودمند براى گوارش
خرما
الکافى - به نقل از ابوعمرو، از مردى از امام صادق (ع) -: ((بهترین خرماى شما، خرماى بَرنى است ؛ دردها را مى برد و خود، بیمارى نمى زاید، خستگى را مى زداید و زیانى در بر ندارد، بلغم را از میان مى برد و با هر خرمایى خوبى اى همراه است )).
در روایتى دیگر است که فرمود: (( (خرما) گوارا و سبک مى کند و خستگى را مى بَرَد و سیر مى کند)).
سویق
امام صادق علیه السلام : سویق (قاووت گندم یا جو)، کلّه پاچه را هضم مى کند.
به پشت دراز کشیدن پس از غذا خوردن
امام صادق علیه السلام : به پشت دراز کشیدن پس از غذا خوردن ، بدن را چاق مى کند، غذا را گوارا مى سازد و درد را (از درون انسان ) بیرون مى کند.
عوامل پالایش و تقویت معده
سیب
امام صادق علیه السلام : سیب پالاینده و خوش بو کننده معده است .
انار
امام صادق علیه السلام : انار مَلَس را با پیه آن بخورید؛ چرا که معده را پاک مى کند.
طب الائمه (علیهم السلام)-به نقل از حارث بن مغیره - از سنگینى اى که در قلبم احساس مى کردم و از بدگوارى و سوء هاضمه اى که داشتم ، نزد امام صادق (ع) اظهار ناراحتى کردم . فرمود: ((از این انار شیرین میل کن و آن را با پیه اش بخور چرا که معده را کاملا پاک مى کند، بدگوارى را درمان مى سازد، غذا را هضم مى کند و در درون بدن ، تسبیح مى گوید)).
گلابى
امام صادق علیه السلام : گلابى معده را مى پالاید و تقویت مى کند و با بِه ، همگون است . خوردنش روى غذا سودمندتر است تا چاشت ناخورده . هر کس هم که احساس سنگینى مى کند، از آن (بر روى غذا) بخورد.
بِه
امام صادق علیه السلام : بر تو باد خوردن بِه شیرین با دانه هایش ؛ چرا که قلب ضعیف را تقویت مى کند، معده را مى پالاید و معده را پاک مى سازد.
امام صادق علیه السلام : بِه ، معده را گشایش مى دهد، دل را استحکام مى بخشد و خداوند، هیچ پیامبرى را مبعوث نفرمود، مگر آن که بِه نیز خورده است .
باقلا
امام صادق علیه السلام : باقلا را با پوستش بخورید؛ چرا که معده را پاک مى کند.
حَزا
امام صادق علیه السلام : حزا به همراه آب سرد، براى معده سودمند است .
(حَزا، گیاهى است شبیه کرفس ، در فارسى آن را دینارویه مى گویند. مزه ى تلخى دارد).
موجبات زیان معده
بدگوارى
امام صادق علیه السلام : هر دردى از بدگوارى (سنگین خوارى است )، مگر تب ، که به خودى خود به بدن در مى آید.
نوشیدن آب سرد و فقاع در حمام
امام صادق علیه السلام : از نوشیدن آب سرد و فقاع در حمّام ، حذر کن ؛ چرا که معده را تباه مى کند.
سودمند براى برخى دردهاى شکم
گلابى
امام صادق علیه السلام : گلابى بخورید، که به اذن خداوند (عزوجل ) دل را جلا مى دهد و دردهاى درون را تسکین مى بخشد.
برنج و سماق
الکافى - به نقل از عمران -: امام صادق (ع) شکم درد داشت . فرمود براى او برنج بپزند و بر آن ، سماق بیفزایند. آن گاه ، آن را خورد و بهبود یافت .
تنقیه کردن
امام صادق علیه السلام : تنقیه کردن ، نوعى درمان است گفته اند که شکم را بزرگ مى کند، در حالى که مردان صالحى این کار را انجام داده اند.
آرد برنج
المحاسن - به نقل از محمد بن مروان -: نزد امام صادق (ع) بودم . ایشان شکم درد(اسهال ) سختى داشت . شامگاهان ، در حالى که بسیار بر حال ایشان نگران بودم ، از نزد وى رفتم . فردا روز، نزد ایشان بازگشتم و دیدم دردى که داشته ، فرو نشسته است . گفتم : فدایت شوم ! شامگاه دیروز که از تو جدا شدم ، آن چنان بیمار بودى ؟!
فرمود: ((گفتم قدرى برنج آوردند، شستند، خشک کردند و آسیاب کردند. سپس از آن دارویى (سفوفى ) ساختم (و خوردم ) و شکمم ، بند آمد)).
الکافى - به نقل از خالد بن نجیح -: از شکم درد، نزد امام صادق (ع) اظهار ناراحتى کردم . به من فرمود: ((قدرى برنج بگیر، آن را بشوى و در سایه ، خشک کن . سپس آن را آسیاب کن و در هر صبحگاه ، به اندازه یک کف دست از آن بردار)).
اسحاق جریرى بدین حدیث افزوده است : ((آن را در آبى به وزن یک اوقیه بجوشان و آن گاه بخور)).
امام صادق علیه السلام : سخت بیمار شدم و در ابن بیمارى به شکم درد گرفتار آمدم و تنم تحلیل رفت . گفتم که قدرى برنج در آب جوشاندند و از آن آشى ساخته شد و من ، از آن استفاده مى کردم . پس (نیروى ) تنم به من برگشت .
نان برنج
امام صادق علیه السلام : به کسى که شکم درد دارد، نان برنج بدهید، چرا که هیچ چیز، سودمندتر از آن به شکم چنین بیمارى در نیامده است . آن ، معده را پاک مى کند و درد را به کلى از بدن بیرون مى کشد.
آرد گاوَرس
الکافى - به نقل از عبدالرحمان بن کثیر -: در مدینه بیمار شدم و به اسهال ، گرفتار آمدم . امام صادق (ع) برایم گاوَرس نسخه کرد و مرا فرمود که آرد گاورس بگیرم و با آب زیره بخورم . این کار را کردم و اسهالم متوقف شد و بهبود یافتم .
مفید براى درمان بواسیر
الکافى - به نقل از فرات بن اَحنَف - از امام صادق (ع) درباره ى تره پرسیدند. فرمود: ((آن را بخور؛ چرا که در آن ، چهار ویژگى است : بوى بد دهان را خوش مى سازد؛ بادها را (از بدن ) مى راند؛ بواسیر را ریشه کن مى کند، و براى کسى که بر (خوردن ) آن مداومت ورزد، مایه ى ایمنى از جذام است )).
زردک
امام صادق علیه السلام : زردک ، مایه ى ایمنى از قولنج و بواسیر و توان نزدیکى را تقویت مى کند.
برنج
امام صادق علیه السلام : برنج ، خوب خوراکى است ! روده ها را فراخ مى کند و بواسیر را ریشه کن مى سازد. ما بر مردم عراق غبطه مى خوریم که برنج و خرما خرک مى خورند. این دو، روده ها را فراخ مى کنند و بواسیر را ریشه کن مى سازند.
سنجد
امام صادق علیه السلام : سنجد... کلیه ها را گرم مى کند، معده را پاک مى سازد و مایه ى ایمنى از بواسیر و تنگدستى است .
طهارت گرفتن با آب سرد
امام صادق علیه السلام : طهارت گرفتن با آب سرد، بواسیر را از میان مى برد.
فصد (رگزنى )
مکارم الاخلاق - به نقل از محسن وشّاء -: نزد امام صادق (ع) از درد کبد اظهار ناراحتى کردم . امام (ع) رگزنى را خواست و او پاى مرا رگ زد. همچنین فرمود: ((براى درد پهلو، آبِ زیره کوهى بنوشید)).
سیاه دانه
طب الائمه (علیهم السلام ) - به نقل از عبدالرحمان بن جَهم - : ذریح محاربى ، نزد امام صادق (ع) اظهار کرد که شکم وى غُرغُر مى کند. امام پرسید: ((آیا درد هم دارى ؟)) گفت : آرى .
فرمود: ((چرا براى درمان آن از سیاه دانه و عسل ، بهره نمى جویى ؟))
سرکه ى شراب
امام صادق علیه السلام : سرکه ى شراب ، جنبندگان شکم را مى کُشد.
خرما خوردن پیش از خواب
امام صادق علیه السلام : هر کس به هنگام خواب ، هفت خرماى عجوه بخورد، خرما کرم هاى شکم او را مى کشد.
آب درمانى
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، به هنگام روزه گشودن ، با حلوا افطار مى کرد. اگر حلوا نبود، با شکرینه اى دیگر یا چند دانه خرما، و اگر آن نیز نبود، با آب خالى . مى فرمود: ((آب معده و کبد را تمیز مى کند، دهان را خوشبو مى کند، دندان ها را محکم مى سازد، چشم را قوت مى دهد و دیده را جلا مى بخشد، گناهان را از انسان مى شوید، رگ هاى برآشفته و تلخه ى تحریک شده را فرو مى نشاند، بلغم را از بین مى برد، حرارت را از معده بر مى دارد، و سردرد را نیز از میان مى برد)).
سودمند براى درمان بى اشتهایى
پنیر
امام صادق علیه السلام : چه نیکو لقمه اى است پنیر! دهان را تَر و تازه مى کند، بوى دهان را خوش مى سازد، غذاى پیشین را هضم مى کند. و براى غذاى بعد اشتها را باز مى کند.
حوک
امام صادق علیه السلام : حوک ، سبزى پیامبران است . بدانید که در آن هشت ویژگى است : هضم کنند است ، گرفتگى عروق و مجارى را مى گشاید، آروغ را خوشبو مى سازد، دهان را بوى خوش مى بخشد، اشتها آور است و درد را از (بدن ) بیرون ، مى کشد.
نشانه هاى بیمارى هاى خون
امام صادق علیه السلام : خون و جوش آمدنش ، سه نشانه دارد: جوشى که از اندام بر آید، خارش و حرکت جنبندگان .
سودمند براى درمان بیمارى هاى خون
امام صادق علیه السلام : هنگامى که خون کسى از خدمتگزارانش جوش ‍ مى آمد، به وى مى فرمود: - قدرى سویق عدس بخور؛ چرا که جوشش ‍ خون را آرام مى کند و حرارت بدن را فرو مى نشاند.
امام صادق علیه السلام : بر شما باد کاهو؛ چرا که خون را تصفیه مى کند.
خوردن انار پس از حجامت
مکارم الاخلاق - به نقل از زید شحّام - : نزد امام صادق (ع) بودم که حجامتگرى را طلبید پس به او فرمود: ((ابزارهاى حجامت خود را بشوى و بیاویز.))
آن گاه انارى طلبید و خورد. چون حجامت را به پایان برد، انار دیگرى طلبید و خورد و فرمود: ((این صفرا را فرو مى نشاند.))
آنچه خون تازه تولید مى کند
الف - باقلا
امام صادق علیه السلام : خوردن باقلا، استخوان هاى ساق را تراکم درونى مى دهد، توان مغز را افزون مى سازد و خون تازه تولید مى کند.
سودمند براى درمان درد طحال
امام صادق علیه السلام : درباره امام باقر (ع): مردى از دوستان وى ، نزد او از درد طحال اظهار ناراحتى کرد، در حالى که پیش تر هر درمانى را براى این درد به کار بسته بود، اما هر روز بر درد وى افزوده مى شد تا جایى که در آستانه ى مرگ قرار گرفته بود.
(امام باقر (ع) به او فرمود: ((با سکه اى نقره ، قدرى تَره بخر و آن را در روغن عربى ، کاملا بجوشان و هر کس را که چنین دردى دارد سه روز از این بخوران ؛ چرا که اگر چنین کند به خواست خداوند بهبود خواهد یافت .))
مالیدن روغن به بدن
الف - خواص چرب کردن پوست
امام صادق علیه السلام : روغن بدى را از میان مى برد.
ب - چرب کردن با روغن بنفشه
امام صادق علیه السلام : بنفشه ، مهتر همه ى روغنهاى شماست .
امام صادق علیه السلام : حکایت بنفشه در میان روغن ها، حکایت ما در میان مردم است .
امام صادق علیه السلام : برترى بنفشه بر دیگر روغن ها به سان برترى اسلام بر دیگر ادیان است . بنفشه ، خوب روغنى است ! درد را از سر و چشمان مى برد.
ج - استفاده از روغن بان
امام صادق علیه السلام : خوب روغنى است روغن بان !
امام صادق علیه السلام : بان روغن مردانه است . چه خوب روغنى است بان ! اما من از خَلوق خوشم مى آید.
د - استفاده از خیرى
امام صادق علیه السلام : از روغن بنفشه نام برد و آن را ستود و سپس فرمود -: خیرى ، نرم و لطیف است .
استفاده از خطمى
امام صادق علیه السلام : شستن سر با خطمى ، مایه ى شادابى است .




تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 7:39 عصر | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani

حوک
امام صادق علیه السلام : حوک (/بادروج ) سبزى پیامبران است . بدان که در آن ، هشت ویژگى است : هضم کننده است ؛ گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشاید؛ آروغ را خوش بو مى سازد؛ دهان را بوى خوش مى بخشد؛ غذا را دوست داشتنى مى سازد؛ درد و بیمارى را از درون بدن ، بیرون مى کشد؛ و امانِ انسان از جذام است ؛ (و) چون در درون انسان جاى گیرد، همه ى بیمارى ها را فرو مى نشاند.
و - شام خوردن
امام صادق علیه السلام : شام را وامگذار، هر چند به سه لقمه ى نان و نمک باشد. هر کس یک شب شام را واگذارد، یک رگ در بدن وى مى میرد و این رگ هرگز زنده نمى شود.
مغز و اعصاب
اشاره به حکمت مغز و دستگاه عصبى
امام صادق (ع)- در پاسخ طبیبى فرومانده از پاسخ به این پرسش امام که : ((چرا کاسه ى سر، از چند استخوان و لایه تشکیل مى شود؟)) -: چون هر چیز درون تهى اگر یک پارچه باشد، شکستن زودتر به سراغش مى آید و چون چند تکه قرار داده شود، شکستگى از آن دورتر است .
امام صادق (ع)- خطاب به مفضل بن عمر - اگر جمجمه باز مى شد و مى توانستى مغز را ببینى ، مى دیدى که به حجاب هایى (لایه هایى ) که روى همدیگر قرار گرفته اند، در میان گرفته شده است تا هم آن را از عارضه مصون بدارد، و هم آن را استوار نگه دار، تا بدان ، لرزش راه نیابد؛ و مى دیدى که جمجمه ، به سان کُلَه خودى بر آن قرار گرفته است تا آن را از اثر ضربت هاى سختى که ممکن است به سر برسد، حفظ کند. سپس ، تاجى از مو بر روى جُمجُمه پوشانده شده و این پوشش ، همانند پوستینى براى سر است که آن را از شدت سرما و گرما، نگه مى دارد. پس چه کسى مغز را در چنین دِژى جاى داده است ، مگر همو که آن را آفرید و سرچشمه احساس ساخت و به واسطه ى منزلت والایى که در بدن دارد، و نیز به واسطه ى مرتبه بلند و جایگاه برجسته اش آن را سزامند این همه حفظ و مراقبت دانست ؟
اى مفضّل ! چه کسى قلب را در درون سینه ى انسان قرار داد و زِرِهى که پوشش استوار آن است ، بر آن قرار داد و آن را به دنده ها و گوشت و عصبى که بر آن است ، مصونیت داد تا جراحت و آزارى بدان نرسد؟
اى مفضّل ! نیک بیندیش که چرا مغز که جسمى رقیق است ، در لا به لاى استخوان ها حصار یافته است . آیا جز براى این است که از آن ، حفاظت کند و آن را مصون بدارد؟
عوامل استحکام و توانمندى عقل و مغز
الف - باقلا
امام صادق علیه السلام : خوردن باقلا، استخوان هاى ساق را تراکم درونى مى دهد، توان مغز را افزون مى سازد و خون تازه تولید مى کند.
روغن مالیدن
امام صادق علیه السلام : روغن بنفشه ، مغز را نیرو مى بخشد.
سرکه
امام صادق علیه السلام : ما با سرکه آغاز مى کنیم ، چنان که شما با نمک آغاز مى کنید؛ چرا که سرکه ، عقل را استحکام مى بخشد.
سرکه ى شراب
امام صادق علیه السلام : سرکه ى شراب ، لثه را تقویت مى کند، جنبندگان (انگل ها و باکترى هاى مضر) شکم را مى کُشد و عقل را استحکام مى بخشد.
گوشت
امام صادق علیه السلام : گوشت ، گوشت مى رویانَد و بر عقل مى افزاید؛ و هر کس آن را چند روز واگذارد، عقلش تباه شود.
آنچه بر توان ذهن مى افزاید
امام صادق علیه السلام : انار را با پیه آن بخورید؛ چرا که معده را مى پالاید و ذهن را افزون مى کند.
سودمند براى پیشگیرى از فراموشى
امام صادق علیه السلام : سه چیز، فراموشى را از میان مى بَرَد و حافظه را بار مى آورد: قرائت قرآن ، مسواک زدن و روزه گرفتن .
آنچه اعصاب را استحکام مى بخشد
پیامبر خدا(ص) فرمود: به نام خدا طعام را بخورید، مویز چه نیکو خوراکى است که اعصاب را استحکام مى بخشد!...
خوردن گوشت گوسفند همراه با شیر
امام صادق علیه السلام : هر کس به ضعفى در قلب یا بدن خویش گرفتار آمد، گوشت گوسفند همراه با شیر بخورد؛ چرا که این خوراک ، هر درد و عارضه اى را از اندام وى بیرون مى بَرَد، تن او را تقویت مى کند و لثه هاى او را نیز استحکام مى دهد.
سودمند براى سردرد
شستن سر با خَطمى
امام صادق علیه السلام : شستن سر با خطمى ، مایه ى ایمنى از سردرد است .
نوشیدن آب نیم گرم (وِلَرم )
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا به هنگام افطار، با حلوایى آغاز مى کرد و بدان ، روزه مى گشود. اگر حلوا نمى یافت ، با شکرینه اى دیگر یا چند دانه خرما؛ و اگر نیز یافت نمى شد، با آب نیم گرم . آن گاه مى فرمود: این معده و جگر را پاک مى کند و... و سردرد را از میان مى بَرَد)).
مالیدن روغن بنفشه
امام صادق علیه السلام : چه خوب روغنى است روغن بنفشه ! درد را از سر و چشمان مى بَرَد. آن را به خود بمالید.
استعمال اَنفیه
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، چون سردرد مى کرد، به روغن کُنجد، انفیه مى کرد.
آنچه مانع دیوانگى مى شود
کوتاه کردن سبیل و ناخن در هر جمعه
امام صادق علیه السلام : در هر جمعه ، اندکى از سبیل و ناخن هاى خود را بگیر و اگر هم چیزى نداشته باشد، آن را (کمى ) بساى ، دیوانگى ، جذام و پیسى به تو نمى رسد.
آبى که از دهان کودک مى ریزد
امام صادق (ع)- در بیان نعمت هایى که خداوند متعال به انسان بخشیده است -: امّا آن آبى که از دهان کودکان مى ریزد، خود، موجب بیرون رفتن رطوبتى است که اگر در بدن هایشان مى مانْد، در آنان پدیده هایى گران رُخ مى داد. چنان که مى بینید برخى کسان رطوبت بر آنان غلبه یافته و آنان را به مرز پخمگى ، دیوانگى و آشفته عقلى و بیماریهاى مختلف دیگرى چون : سست اندامى و کَج دهانى و همانند آنها رانده است . از این روى خداوند، آن رطوبتى را که در خردسالى از دهان کودکان فرو مى ریزد، زمینه ى سلامت و تندرستى آنان در بزرگسالى قرار داده ، و بدین سان ، بر خلق خویش به آنچه از آن آگاهى نداشته اند، منت نهاده و بدانچه از شناختش فرو مانده اند، به ایشان لطف کرده است . اگر نعمت هاى خداوند بر خویش را مى شناختند، این شناخت ، ایشان را از فرو غلتیدن به نافرمانى او باز مى داشت . پس پاکا خدایى که چه نعمت هاى گرانى داده و بر سزاوران و ناسزاواران ، ارزانى داشته است . او از آنچه بى عقیدگان مى پندارند، بسیار والاتر و فراتر است !
آنچه مانع سست اندامى مى شود
خوردن خرما پس از خوردن ماهى
الکافى - به نقل از سعید بن جناح ، از یکى از وابسته هاى امام صادق (ع)-: (امام (ع) ) چند خرمایى خواست و خورد. سپس فرمود: ((اشتهایى نداشتم ؛ امّا ماهى خورده بودم )) .
سپس فرمود : ((هر کس در حالى بخوابد که ماهى خورده و در پى آن ، چند خرما یا مقدارى عسل نخورده است ، تا صبح ، رگِ سستْ اندامى بر او غلبه خواهد داشت )).
مفید براى درمان ترس و وحشت
طب الائمه (علیهم السلام ) - به نقل از محمد بن مسکان حلبى -: امام صادق (ع) در پاسخ یکى از دوستدارانش که گفته بود: اى پسر پیامبر خدا! من دخترى دارم و پیوسته نگران و بیدارْخواب اویم و او، شب و روز، در بسیارى از اوقات ، آشفته خاطر است . اگر مصلحت مى دانى ، براى او از خداوند، عافیت مسئلت فرما، براى آن دختر، دعا کرد و سپس فرمود: ((به او بگو رگزنى کند؛ چرا که از این کار، سود خواهد برد)).
اشاره به حکمت نهفته در چشم
امام صادق (ع)- در مناظره با طبیب هندى -: پیشانى ، از مو تهى است ، از آن رو که محل رسیدن نور به چشمان است ؛ و در آن چین و چروک قرار داده شده است ، بدان سبب که عرق فرو ریخته شده از سر را در خود، محبوس سازد و مانع رسیدن آن به چشمان شود، تا بدان وقت که انسان ، عَرَق خویش را پاک کند، آن سان که نهرهاى زمین ، آب ها را در خود محبوس مى سازند.
ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را بدان اندازه که بسنده است از زیر آن به چشمان راه گشاید؟
بینى در میان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در میان دو چشم ، به دو بخش مساوى قسمت کند.
چشم ، همانند بادام است ، تا میل بتواند دارو را در داخل آن جریان دهد و بیمارى (عفونت ) از آن بیرون آید. اگر چشم ، مربّع شکل یا دایره اى بود، نه میل در داخل آن حرکت مى کرد، نه دارو به همه ى آن مى رسید، و نه بیمارى از درون آن خارج مى شد.
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! اکنون به این حواسى که خداوند از میان همه آفریدگان ، آنها را به انسان اختصاص داد و بدین واسطه ، او را بر دیگران گرامى داشته است ، بنگر. چگونه چشمان انسان به سان چراغ هایى که فراز مناره است ، در سر انسان قرار گرفته تا قادر به مطالعه ى اشیا باشد و در اندام هاى پایین تر (از قبیل دست و پا) قرار نگرفته است تا آفت ها بدان برسد و از پرداختن مستقیم به کار و حرکت ، چیزهایى بدانها برسد که ناتوانش سازد، در آن اثر گذارد و از آن بکاهد. چشم ها در اندام هاى میانى بدن (چون شکم و پشت ) نیز قرار نگرفته است تا چرخش آنها به سوى چیزها و نگاهشان به سوى اشیا، دشوار باشد. بدین سان ، از آن رو که جاى چشم ما هیچ کدام از این اندام ها نبوده ، عالى ترین جاى حواس ، همان سر است که خود، به صومعه حواس مى مانَد.
حواس نیز پنج چیز قرار داده شده که پنج چیز را درک مى کنند تا چیزى از این محسوسات ، از کف نرود. چشم آفریده شده است تا رنگ ها را درک کند. اگر رنگ ها وجود داشتند و در این حالت چشمى نبود که آنها را درک کند، هیچ سودى در آنها متصور نبود.
گوش آفریده شده تا صداها را درک کند. اگر صداها وجود داشتند و گوش ‍ نبود که آنها را ادراک کند، دیگر هیچ نیازى به آنها نبود و هیچ مقصودى را برآورده نمى ساختند. دیگر حواس نیز چنین اند.
از سویى دیگر نیز همین حقیقت ، صادق است . اگر چشم وجود داشت ، ولى رنگ ها وجود نمى داشتند، چشم را هیچ خاصّیتى نبود؛ یا اگر گوش ‍ وجود داشت ، ولى صداها وجود نمى داشتند گوش را هیچ جایگاهى نبود. پس ببین که چگونه این حواس و محسوس ها با همدیگر اندازه و همسان شده اند و هر حسى را محسوسى است که بر آن اثر مى گذارد و هر محسوسى را نیز حسى است که آن را درک مى کند. با وجود اینها چیزهایى همانند نور و هوا، واسطه ى میان حواس و محسوس ها آفریده شده اند که حواس ، جز به کمک آنها کامل نمى شوند؛ چه ، اگر نورى که رنگ را بر چشم آشکار سازد، نبود، چشم نمى توانست رنگ را درک کند و اگر هوایى که صدا را به گوش برساند، نبود، گوش نیز نمى توانست صدا را درک کند.
پس آیا بر هر کس که نگاهى درست بیفکند و فکر خویش را به کار گیرد، پوشیده مى ماند که پدیده اى چون فراهم بودن حواس و محسوس هاى همسان و همنواخت با یکدیگر، و نیز فراهم شدن چیزهاى دیگر به کمک آنها کامل مى شود و توصیف آنها را گفتم ، مى تواند از چیزى جز هدفدارى و اندازه گیرى از جانب خداى لطیفِ آگاه ، سرچشمه گرفته باشد؟
اى مفضّل ! در زندگى نابینایان و خللى که در کارشان روى مى دهد، اندیشه کن و ببین که چگونه چنین کسى ، نه جاى گام هاى خویش را مى بیند، نه پیش روى خود را مى بیند، نه میان رنگ ها تفاوت مى گذارد، نه چشم اندازهاى زیبا و زشت را از هم باز مى شناسد، نه اگر از سویى به او حمله ببرند، گودالى را که پیش پایش هست ، مى بیند، نه اگر ضربه ى شمشیرى به سویش فرود آید، دشمن و ضربت او را مى بیند، و نه به انجام دادن کارهایى چون : نوشتن ، داد و ستد و زرگرى راهى مى یابد، تا آن جا که اگر کارآیى ذهنى وى نبود، به پاره سنگى افتاده بر زمین مى مانست ...
اى مفضّل ! در پلک چشم ، تاءمل کن و بنگر که چگونه به سان پوشش ، بر آن قرار گرفته و چگونه مژه گاه ها به آویخته گاه هاى ریسمان مى مانند و چه سان خداوند، چشم را در درون غار خویش نشانده و پرده موهایى (که اطراف آن است )، بر آن افکنده است .
پیشگیرى از برخى بیماریهاى چشم
کتاب من لا یحضره الفقیه :
عبدالله بن ابى یعفور به امام صادق (ع) گفت : فدایت شوم ! گفته مى شود هیچ چیز به اندازه تعقیبات میان طلوع سپیده و طلوع خورشید، سبب نزول روزى نشده است .
فرمود: ((آرى ؛ امّا تو را از بهتر از این آگاه سازم : گرفتن سبیل و کوتاه کردن ناخن در روز جمعه . کوتاه کردن ناخن در روز پنج شنبه نیز چشمْدرد را دور مى کند)).
امام صادق علیه السلام : کوتاه کردن ناخن ها در روز جمعه ، از جذام و پیسى و کورى ، ایمن مى دهد اگر هم نیازى به کوتاه کردن نبود، آنها را بِساى .
امام صادق علیه السلام : سرمه کشیدن در هنگام خواب ، مایه ایمنى از آب (چشم ) است .
امام صادق علیه السلام : هرکس با سرمه ى اِثمِد آمیخته ناشده با مُشک بخوابد، براى همیشه ، تا زمانى که بر این حالت مى خوابد، از آب سیاه در امان مى مانَد.
امام صادق علیه السلام : مرد چون روزه بگیرد، چشمانش از جاى خویش ‍ مى رود و چون با شیرینى روزه بگشاید، دیگر بار، چشمانش به جاى خویش باز مى گردد.
مکارم الاخلاق - به نقل از ابوبصیر، از امام صادق (ع) -: فراوانى عطسه ، شخص را از پنج چیز، ایمن مى سازد: نخستین آن جذام است ؛ دوم ، بادهاى بدخیمى که در سر و صورت ، جاى مى گیرد؛ سوم آن که مایه ایمنى از جاى گرفتن آب در چشم مى شود؛ چهارم آن که از سختى حفره هاى بینى ، مصونیت مى دهد و پنجم آن که از بیرون آمدن مو از چشم ، ایمنى مى دهد. فرمود: ((اگر دوست داشتى که عطسه ات کم شود، با روغن مرزنجوش انفیه کن )).
پرسیدم : چه مقدار؟
فرمود: ((به اندازه یک دانگ ))
راوى مى گوید: این کار را پنج روز انجام دادم و (عارضه ام ) از میان رفت .
مفید براى درمان برخى بیمارى هاى چشم
الکافى - به نقل از جمیل بن صالح -: به امام صادق (ع) گفتم : دختر جوانى داریم که ستاره را به سانِ کهکشان مى بیند.
فرمود: ((خوب ! و گاه نیز آن را به سان یک دانه مى بیند)).
گفتم : چشمش ضعیف شده است .
فرمود: ((آن را به گیاه صبر زرد و تلخه (توتیا) و کافور، به سهم هاى برابر، سرمه کن )).
وى را بدان چیزها سرمه کردیم و برایش سودمند افتاد.
الکافى - به نقل از ابن محبوب ، از راوى دیگرى -: مردى که چشم درد داشت ، بر امام صادق (ع) وارد شد. امام (ع) به او فرمود: ((چرا از این سه چیز: گیاه صبر زرد، کافور و توتیا، غافلى ؟)).
مرد، آن کار را انجام داد و چشم دردِ او از میان رفت .
طب الائمه (علیهم السلام ):
از عُمر بن توبه ، از پدرش ، درباره ى امام صادق (ع) نقل شد که مردى نزد آن حضرت از سفیدى اى در چشمش ، دردى در دندانش و بادى در مفصل هایش اظهار ناراحتى کرد. امام (ع) به او فرمود که قدرى فُلفُل سفید و قدرى دار فلفل ، از هر کدام به وزن یک درهم ، و نیز به وزن یک درهم ، نشادر بردارد (سپس فرمود: ) ((همه ى اینها را بساب و غربال کن و در هر چشمى از این مخلوط، سه میل سرمه کن و دمى آن را نگه دار که اذن خداوند (عزوجل ) سفیدى چشم را ریشه کن مى کند، گوشت چشم را تمیز مى کند و درد را تسکین مى دهد. پس چشمانت را با آب سرد بشوى و در پِى آن ، با سرمه ى سیاه ، سرمه کن )).
امام صادق علیه السلام : بنفشه ، چه نیکو روغنى است ! درد را از سر و از چشمان مى بَرَد. آن را به خود بمالید.
سرمه کشیدن با سنگ سرمه ى ((اِثْمِد))
امام صادق علیه السلام : عربى بادیه نشین که او را ((قُلَیْبْ)) مى گفتند و آبریزش چشم داشت ، نزد پیامبر (ص) آمد. به او فرمود: ((اى قلیب ! مى بینم چشمانت آبریزش دارد. بر تو باد سرمه ى اِثمِد، که روشنایى چشم است )).
امام صادق علیه السلام : سرمه ى اِثمِد، چشم را جلا مى دهد، موى بر مى رویاند و اشک ریزش را مى برد.
امام صادق علیه السلام : سرمه ، مو بر مى رویاند، اشک ریزش را مى خشکانَد، آب دهان را گوارا مى سازد و دیده را جلا مى دهد.
امام صادق علیه السلام : سرمه ، مو بر مى رویاند، دیده را تیزى مى بخشد، و انسان را بر طولانى ساختن سجده یارى مى رساند.
مسواک زدن
امام صادق علیه السلام : بر شما باد مسواک زدن ؛ چرا که دیده را جلا مى دهد.
امام صادق علیه السلام : مسواک زدن ، اشک ریزش را مى برد و دیده را جلا مى دهد.
پوشیدن کفش
امام صادق علیه السلام : کفش ، مایه ى سلامت دیده است .
امام صادق علیه السلام : به پا کردن کفش ، قدرت بینایى را افزون مى کند.
نگریستن به قرآن
امام صادق علیه السلام : هر کس قرآن را از رو بخواند، از بهره بینایى برخوردار است و از گناه پدر و مادرش کاسته مى شود، هر چند کافر باشند.
نگریستن به آسمان آبى و سبزه ها
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: در رنگ آسمان و درستى تدبیرى که در آن است ، بیندیش . این رنگ ، سازگارترین رنگ با چشم و تقویت کننده ترین رنگ براى آن است ، تا جایى که یکى از سفارش هاى طبیبان به کسانى که عارضه اى بدانان رسیده و به بینایى ایشان ضرر رسانده ، این است که پیوسته به رنگ سبز و سبزى که مایل به سیاه است ، بنگرند. طبیبان چیره دست ، براى کسانى که چشمشان خسته است نیز این نسخه را تجویز کرده اند که : ((در ظرف سبزى که پر آب است ، بنگرید)).
نماز شب
امام صادق علیه السلام : نماز شب ، روى را نکو مى سازد، اندوه و غم را مى بَرَد و دیده را جلا مى دهد.
فایده هاى گریه براى کودکان
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! از سودى که در گریه براى کودکان هست ، آگاه شو و بدان که در مغز کودکان ، رطوبتى است که اگر بماند، براى آنان ، رخدادهایى سخت و بیمارى هایى گران (اعم از نابینایى و جز آن ) پدید مى آورد. از این رو، گریه آن رطوبت را از سرِ آنان روان مى سازد و این خود تندرستى و سلامتِ چشم را برایشان در پى مى آورد. اکنون ، آیا این احتمال وجود ندارد که کودک ، از گریه سود ببرد و پدر و مادرش ، این را ندانند و در تلاش پیگیر باشند که او را ساکت کنند و خواسته هاى وى را بر آورند تا گریه نکند، در حالى که نمى دانند گریه ، برایش کارآمدتر و خوشْ فرجام است ؟
گوش اشاره به حکمت نهفته در آن
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر- : اى مفضل ! بیندیش ... که چرا درونِ گوش ، به سان یک زندان پیچ در پیچ است ؟ مگر جز براى آن است که صدا در آن ، پیاپى روان شود و سرانجام ، به شنوایى برسد، و نیز براى آن که شتاب باد را در هم شکند و به گوش ، صدمه نرساند.
حکمت موجود در مایع گوش
امام صادق علیه السلام : خداوند تبارک و تعالى -... گوش ها را تلخ قرار داد؛ و اگر این نبود، جنبندگان بر آن هجوم مى بردند و مغز وى را مى خوردند.
امام صادق علیه السلام : خداوند، از سر منت ، بر آدمى در گوش وى ، تلخى قرار داد؛ و اگر این نبود، جنبندگان بدان در مى آمدند و مغز وى را مى خوردند.
امام صادق علیه السلام : خداوند (عزوجل ) گوش ها را تلخ قرار داد تا هر چه بدان در مى آید، بمیرد؛ و اگر این نبود، حشراتِ(خزنده ) آدمى زاده را مى کشتند.
اشاره به حکمت نهفته در بینى
امام صادق علیه السلام : سوراخ بینى ، در پایین آن قرار داده شده است تا بیمارى (عفونت )هایى که از مغز فرود مى آید، از آن پایین بیاید و بوها از آن بالا برود و به مشام برسد، در حالى که اگر این سوراخ در بالاى بینى بود، نه بیمارى اى از آن به زیر مى آمد و نه بویى را حس مى کرد.
امام صادق علیه السلام : خداوند - تبارک و تعالى - در سوراخ ‌هاى بینى ، آب (مخاط) قرار داد تا به کمک آن ، نفس ، بالا و پایین برود و شخص ، بوى خوش را از بد، باز شناسد.
امام صادق علیه السلام : خداوند (عزوجل ) بینى را سرد و مخاطى قرار داد تا هیچ دردى را در سر، فرو مگذارد، مگر این که بیرونش آورد؛ و اگر این نبود، مغز سنگین ، مى شد و کِرم مى افتاد.
اشاره به حکمت نهفته در حنجره
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! در صدا و کلام فراهم بودن ابزارهاى آن در انسان ، فراوان اندیشه کن . حنجره ، همانند لوله اى براى بیرون آمدن صداست و زبان ، لب ها و دندان ها، براى شکل گرفتن حروف و آواها. مگر نمى بینى هر کس دندان هایش بیفتد، نمى تواند ((سین )) را درست ادا کند و هر کس داراى لب نباشد نمى تواند ((راء)) را به فصاحت ، ادا کند؟
همانندترین چیز به این پدیده ، یک سر سُرناى بزرگ است . حنجره به نىِ آن مى ماند. ریه ، همانند آن انبانى است که دمیدن را انجام مى دهد تا هوا به نِى در آید، اندام هایى هم که بر ریه فشار مى آورند تا صدا (از حنجره ) بیرون آید، همانند آن انگشت هایى است که انبان را مى فِشُرد تا هوا در نِى درآید و لب ها و دندان هایى هم که صدا را به حروف و آواها بدل کنند، به انگشت هایى مى مانند که در دهانه ى نِى حرکت مى کنند تا از ناى نى ، آهنگ بسازند. البته ، هر چند در دلالت و تعریف ، مخرج صدا را به این سُرنا تشبیه کنند، امّا در حقیقت ، این سُرناست که باید به مخرج صدا تشبیه شود.
اکنون تو را از آواهایى که براى ساخت کلام و ایجاد حروف در اندام هست ، آگاه ساختم ؛ امّا در این اندام ها، افزون بر آنچه یادآور شدم ، منافعى دیگر نیز هست :
حنجره ، جایى است که این نسیم ، از آن به سوى ریه راه مى گشاید تا با تنفّس ‍ دایمى - که اگر اندکى متوقف شود، انسان مى میرد - قلب را باد بزند و خُنَکش گردانَد.
با زبان ، مزه ها احساس مى شود و انسان ، مى تواند آنها را از هم باز شناسد و هر یک را به تنهایى تشخیص دهد: شیرین را از تلخ ، تُرش را از مَلَس ، شور را از گوارا، و خوش مزه را از بدمزه ؛ افزون بر این که همین اندام ، بر فرو بردن آسان خوردنى ها و نوشیدنى ها یارى مى رساند.
دندان ها، غذا را مى جَوَند تا نرم شود و گوارش آن آسان گردد. دندان ها با وجود این ، تکیه گاهى براى لب هایند که از درون دهان ، آنها را نگه مى دارد و تقویت مى کند. گواه ، آن که مى بینى کسى که دندان هایش ریخته لب هایش ‍ نیز افتاده و حرکت آنها نا به سامان است .
با لب ها نوشیدنى مکیده مى شود تا آنچه از نوشیدنى ها به درون مى رسد، به اندازه و سنجیده باشد؛ نه یک باره به درون فرو ریزد و شخص از آن گلوگیر گردد یا درون را بیازارد. دو لب ، افزون بر این ، به دو لنگه ى درِ هماهنگ مى مانند که بر روى دهان ، بسته مى شوند و انسان ، هرگاه بخواهد، آنها را باز مى کند و هر گاه بخواهد، مى بندد.
در آنچه از این حقایق وصف کردیم ، این نکته روشن مى شود که هر یک از این اندام ها، به گونه اى ویژه عمل مى کنند و هر یک ، منافعى چند دارند، آن سان که یک ابزار، به چند کار مى آید؛ همانند تیشه که هم در نجارى از آن استفاده شود، هم در کندن و هم در دیگر کارها....
اى مفضّل ! چه کسى در حلق ، دو روزن قرار داده است : یکى براى خروج صدا - و این ، همان حلقوم (ناى ) است که به ریه مى پیوندد - و دیگرى براى گذر غذا - و این مِرى است که به معده مى پیوندد و غذا را بدان مى رساند -، و (چه کسى ) بر حلقوم ، سرپوشى قرار داده است (زبان کوچک )، تا نگذارد غذا به ریه برسد و (شخص را) بکشد؟
چه کسى ریه را خُنک کننده ى سستى ناپذیر و بى توقف قلب ، قرار داده است تا نگذارد حرارت در قلب ، جاى گیرد و به نابودى بینجامد؟
اشاره به حکمت نهفته در شُش ها
امام صادق (ع)- به طبیب هندى -: قلب به شکل میوه ى صنوبر است ؛ زیرا وارونه است . یک سرِ قلب ، باریک قرار داده شده است تا لابه لاى ریه برود و با سردى آن خُنک شود، مبادا که مغز از گرماى آن بسوزد.




تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 7:38 عصر | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani

طب الائمه (علیهم السلام ) - به نقل از یونس بن یعقوب -: از امام صادق (ع) در این باره پرسیدم که کسى دارویى مى نوشد. شاید این دارو او را بکشد و شاید هم از آن به سلامت مانَد، ولى بیشتر سالم مى ماند. (حکم چیست )؟
امام (ع) فرمود: ((خداوند، درد را فرو فرستاده و شفا را هم فرو فرستاده است . خداوند، هیچ دردى را نیافریده ، مگر این که برایش درمانى نیز قرار داده است . آن را بنوش و نام خداى تعالى را بر زبان آور)).
جایز بودن معالجه توسّط جنس مخالف در هنگام ضرورت
دعائم الاسلام : از امام صادق (ع) روایت شده که از او در این باره پرسیدند که : اگر زنى به بیمارى جسمى مبتلا شود، آیا درست است که مردى او را درمان کند؟ فرمود: ((اگر چاره اى جز این نباشد، اشکالى ندارد)).
درمان با داروى حرام
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا از مداوا کردن با داروى ناپاک ، نهى فرمود.
امام صادق علیه السلام : در هیچ حرامى شفایى نیست .
امام صادق علیه السلام : خداوند، در هیچ چیز از آنچه حرام کرده ، نه شفایى قرار داده است و نه دوایى .
امام صادق علیه السلام : در پاسخ به کسى که درباره ى دارویى آمیخته شده به شراب پرسیده بود -: نه به خداوند سوگند، دوست ندارم بدان بنگرم ؛ چه رسد که با آن درمان کنم . آن به منزله ى پیه خوک یا گوشت خوک است . البته مردمى با آن ، دارو و درمان مى کنند.
تفسیر العیاشى :
از سیف بن عمیره ، از پیرى از شیعیان ، از امام صادق (ع) روایت شده که راوى گفته است نزد امام صادق (ع) بودیم که پیرمردى پرسید: دردى دارم و براى درمان آن شراب خرما مى نوشم . پیر، آن گاه این شراب را براى ایشان ، توصیف کرد.
امام به او فرمود: ((چه چیز تو را از (نوشیدن ) آبى که خداوند از آن هر چیز زنده اى را آفریده است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام (ع): پرسید: ((چه چیز تو را از (خوردن ) عسل باز مى دارد، در حالى که خداوند فرموده است : ((در آن براى مردم ، شفایى هست ؟)).
گفت : آن را نمى یابم .
فرمود: ((پس چه چیز تو را از شیرى که گوشتت از آن روییده و استخوانت از آن استوارى یافته است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام صادق (ع) در این هنگام به وى فرمود: ((آیا مى خواهى که تو را به شراب نوشیدن امر کنم ؟ ! نه . به خداوند سوگند، تو را به این کار امر نمى کنم )).
الکافى - به نقل از مفضّل بن عمرو -: به امام صادق (ع) گفتم : فدایت شوم ! مرا آگاه ساز که چرا خداوند، شراب ، مردار، خون و گوشت خوک را حرام ساخته است ؟
فرمود: ((خداوند - سبحانه و تعالى - نه از سرِ علاقه اش به آنچه بر مردم حرام کرده ، و نه از سرِ بى رغبتى به آنچه بر آنان حلال ساخته ، این چیزها را بر بندگان خویش حرام گردانده و جز آنها را حلال دانسته است ؛ بلکه او آفریدگان را آفرید و به آنچه تن آنان ، بدان برپاست و به کارشان مى آید، آگاهى داشت و همین چیزها را از سرِ لطف و براى مصلحت بندگان خویش ، بر آنان حلال و مباح کرد و (از سویى ) از آنچه هم به ایشان زیان مى رساند، آگاه بوده و آنان را از آن کار نهى فرمود و آنها را بر ایشان حرام گرداند. سپس همین محرمات را براى هر فرد، ناچار و به هنگامى که تن وى جز به آنها برپا نمى شود، مباح و حلال قرار داد و البته او را بدین نیز امر فرمود که از آن ، به قدر نیاز بردارد، نه بیش از آن ))
پرهیز از مراجعه به پزشک و مصرف بى رویه ى دارو
امام صادق علیه السلام : سه چیز، ناخوشایندى در پى مى آورد: ...و نوشیدن دارو بدون بیمارى ، هر چند شخص از آن دارو، جان به در بَرَد.
امام صادق علیه السلام : هر کس تندرستى اش بر بیمارى اش چیرگى داشته باشد و دارو بنوشد، به زیان خویش اقدام کرده است .
امام صادق علیه السلام : هر کس تندرستى اش بر بیمارى اش غلبه داشته باشد و خود را به چیزى درمانى کند و پس از آن بمیرد، من در پیشگاه خداوند، از او بیزارى مى جویم .
عوامل شادابى و نشاط
امام صادق علیه السلام : هر کس کفش زرد بپوشد، تا هنگامى که آن را کهنه کند، در شادمانى است .
امام صادق علیه السلام : سه چیز چاق مى کند و سه چیز دیگر، لاغر مى کند: آنچه چاق مى کند، عبارت است از: پیوسته حمام کردن ، استنشاق بوى خوش ، پوشیدن جامه ى نرم ... .
الکافى - به نقل از احمد بن محمد بن خالد، از یکى از یارانش -: امام صادق (ع) فرمود: ((سه چیز است که خوردنى است که خوردنى نیست ولى چاق مى کند؛ سه چیز است که خوردنى است ولى لاغر مى کند؛ دو چیز است که براى هر چیزى سودمند است و براى هر چیز، ضرر ندارد، و دو چیز است که از هر جهت ، زیان دارد و براى هیچ چیز فایده ندارد. امّا آن سه چیز که خوراکى نیست و چاق مى کند عبارت اند از: پوشیدن زیرپوش کتان ، بوى خوش ، و نوره کشیدن . آن سه چیز که خوردنى است و لاغر مى کند، عبارت اند از گوشت خشک شده ، پنیر و خرماى تازه به بار نشسته (و در حدیثى دیگر آمده است : گوشت راسته ى شتر و لِرد روغن ). آن دو چیزى هم که براى هر چیزى سودمند است و براى هیچ چیز ضرر ندارد، عبارت اند از: آب نیمْگرم و انار. و آن دو چیزى هم که براى هر چیز زیان دارند و براى هیچ چیز مفید نیستند، عبارت اند از: گوشت خشک شده و پنیر.
(راوى مى گوید:) گفتم فدایت شوم ! آن جا گفتى لاغر مى کنند و این جا مى گویى زیان مى رسانند؟!
فرمود: ((آیا نمى دانى که لاغرى ، خود از (مصداق هاى ) زیان دیدگى است ؟!))
امام صادق علیه السلام : تعویذ (نشاط و شادى )، در ده چیز است : قدم زدن ، سوارى ، در آب غوطه خوردن ، به سبزه نگریستن ، خوردن و آشامیدن ، به زن خوش سیما نگاه کردن ، آمیزش جنسى ، مسواک زدن ، سر را با خَطمى در حمّام و جز آن شستن ، و با مردم هم سخن شدن .
امام صادق علیه السلام : دست هایتان را پیش و پس از غذا خوردن بشویید، که فقر را مى بَرَد و بر عمر مى افزاید.
عوامل طول عمر
موجبات پیرى زودرس
امام صادق علیه السلام : دست هایتان را پیش و پس از غذا خوردن بشویید، که فقر را مى بَرَد و بر عمر مى افزاید.
امام صادق علیه السلام : چهار چیز (انسان را) پیش از فرا رسیدن هنگام پیرى پیر مى کند: خوردن گوشت خشک شده ، نشستن بر جاى مرطوب ، بالا رفتن بر پلکان و آمیزش با پیرزنان .
عوامل فرسودگى بدن
امام صادق علیه السلام : سه چیز، بدن را فرسوده مى کند و شاید هم (فرد را) بکُشد: حمام رفتن با شکم پُر، آمیزش کردن با شکم پُر، و همبسترى با پیرزنان .
امام صادق علیه السلام : دو چیزِ مناسب اند که به هیچ درون نادرستى در نیایند، مگر این که آن را به درستى آورند، و دو چیز نامناسب اند که به هیچ درون سالمى درنیایند، مگر این که آن را نادرست (و ناسالم ) کنند. آن دو چیز مناسب ، عبارت اند از: انار و آب نیم گرم ؛ و آن دو چیز نامناسب نیز عبارت اند از: پنیر و گوشت خشک شده .
خاصیت هاى بوى خوش
امام صادق علیه السلام : بوى خوش ، عقل را استوار مى کند و بر توان جنسى مى افزاید.
امام صادق علیه السلام : هر کس در آغاز روز بوى خوش استعمال کند، تا شب ، عقلش او را همراهى مى کند.
امام صادق علیه السلام : هر کس در حالى که روزه است ، در آغاز روز، خوش بوکننده اى به کار ببرد، عقل خویش را از کف ندهد.
نقش کفش در سلامت
امام صادق علیه السلام : عادت به پوشیدن کفش ، از مرگ هاى بد، جلوگیرى مى کند.
امام صادق (ع)- هنگامى که به یکى از اصحاب خود نگریست که کفش سیاه داشت -: تو را کفش مِشکى به چه کار؟! آیا نمى دانى که این کفش به چشم زیان مى رساند، آلتِ مردانگى را سست مى کند، از دیگر انواع ، گران تر است و هیچ کس آن را نمى پوشد، مگر این که با آن ، احساس نخوت مى کند؟!
نهى از درمان به چشمه هاى آب گرم و آب هاى تلخ
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، از درمان با چشمه هاى آب گرم ، نهى فرموده است ، و آنها، چشمه هایى از آب گرم در کوهستانهاست که بوى گوگرد دارد.
امام صادق علیه السلام : پدرم خوش نداشت به آب تلخ و آب گوگرددار، درمان کند. او مى فرمود: ((نوح ، آن هنگام که توفان به پا شده بود، آب ها را فراخواند و همه ى آنها به او پاسخ دادند، مگر آب هاى تلخ و آب هاى گوگرد دار. پس ، این آب ها را نفرین کرد)).
حکمت بیمارى
تردیدى وجود ندارد که در نظام هستى ، هیچ پدیده اى بى حکمت نیست ، هر چند این حکمت بر ما پوشیده مانده باشد. امام صادق (ع) درباره حکمت بیمارى فرموده است :
بیمارى بر چند گونه است : بیمارى آزمون ، بیمارى کیفر و بیمارى اى که علت مرگ قرار داده شده است .
امام صادق (ع) در این سخن ، سه حکمت براى بیمارى ذکر کرده و این هر سه بر دانش طب ، ناشناخته است .
تربیت
حکایت جالبى از امام صادق (ع) نقل شده است که امیر مؤ منان به بیمارى اى گرفتار شد. جمعى ایشان را عیادت کردند و از حال وى پرسیدند و گفتند: اى امیر مؤ منان ، به چه حالتى شب را به روز آوردى ؟
امام (ع) بر خلاف عادت متعارف فرمود:
اءصبَحتُ بِشَرّ: با بدى شب را به صبح آورده ام .
آنان از این سخن ، شگفت زده شدند و گفتند: سبحان الله ! آیا این ، سخن چون تویى است ؟
امام در پاسخ آنان فرمود: خداوند متعال مى فرماید: ((و نَبلُوکُم بِالشَّرّ وَالخَیرِ و اِلَینَا تُرجَعونَ)) فالخَیرُ: الصِّحَّة وَالغِنى ، وَالشَّر: المَرَضُ وَالفَقرُ، ابتِلاء و اختِبارا یعنى در این سخن خداوند، خیر، همان تندرستى و بى نیازى و شر همان بیمارى و فقر است که آزمون و امتحان هستند.
تعریف بیمارى
از بزرگترین گرفتارى ها
امام صادق علیه السلام : چهار چیز است که اندکش هم بسیار است : آتش ، دشمنى ، تهى دستى و بیمارى .
شمارى از حکمت هاى نهفته در بیمارى ها
امام صادق (ع)- در پاسخ به مردى زندیق که پرسیده بود: کودک خردسالى که نه گناهى کرده و نه جرمى از او سر زده : به چه سبب ، مستحق دردها و بیمارى هایى شده است که به وى مى رسد -: بیمارى بر چند گونه است : بیمارى آزمون ، بیمارى کیفر و بیمارى اى که علت مرگ قرار داده شده است . امّا تو مدعى هستى که آن از خوراک نامناسب ، نوشیدنى آلوده و بیمارى اى است که در مادر وى وجود داشته است و گمان مى کنى که هر کس ، بدن خویش را درست تدبیر کند و در احوال خود، نیک بنگرد و در آنچه مى خورد، سودمند و زیان آور را از همدیگر بازشناسد، بیمار نمى شود. تو در این دعوى به (عقیده ) کسانى مى گرایى که مى پندارند بیمارى و مرگ ، جز از خوردنى ها و نوشیدنى ها نیست . ارسطو، استاد طبیبان بود. افلاطون ، سرآمد حکیمان بود و جالینوس ، پیر و پرتجربه بود؛ امّا نتوانست مرگ را آن گاه که در آستانه ى وى فرود آمد، از خویش برانَد. همه مُردند، در حالى که در حفظ خویش و در اندیشیدن به آنچه با بدن سازگار است از هیچ کوششى فروگذار نکردند. چه بسیار بیمارى که درمان کننده ى او را بیمارى افزوده است و چه بسیار طبیب داناى آشنا به دارو و درمان ، که خود مرده و (در برابر) فردى ناآگاه به طب مدتى درازتر پس از او زنده مانده است و نه آن را پس از سرآمدن مدّت (زندگى ) و فرارسیدن اجلش ، آگاهى به طب ، سودى نبخشیده ، و نه این را پیش از سرآمدن مدت (زندگى ) و به گاه دورتر بودن اجل ، ناآگاهى از طب ، زیانى رسانده است .
منافع بیمارى
تاءدیب
امام صادق علیه السلام : اگر بنا بود هیچ درد و رنجى به انسان نرسد، به کدامین وسیله از زشتى ها دامن در مى کشید و در برابر خداوند، فروتنى مى کرد و با مردم ، مهربانى مى ورزید؟ آیا نمى بینى انسان ، آن هنگام که دردى دامنگیرش مى شود، فروتن مى شود، و سرِ تسلیم فرود مى آورد و بر درگاه پروردگار خویش ، عافیت مى جوید و دست به صدقه مى گشاید؟
امام صادق (ع)- در دعاى خویش آن هنگام که بیمار شده بود -: خداوندا! این را نه (نشان ) غضب ، بلکه (مایه ى ) ادب قرار ده .
پاداش
امام باقر (ع) یا امام صادق علیه السلام : بیدارى یک شب به علت بیمارى یا درد برتر و پُر پاداش تر از عبادت یک سال است .
پاداش دوران تندرستى
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، سرِ خود را به سوى آسمان بلند کرد و لبخند زد و پرسیدند: اى پیامبر خدا! دیدیم سرِ خویش را به سوى آسمان بلند کردى و لبخند زدى .
فرمود: ((آرى ! از دو فرشته در شگفت شدم که از آسمان به زمین آمدند و بنده ى مؤ من درستکارى را در جاى نماز خویش که همواره در آن نماز مى گزارد، جستند تا براى وى ، عمل آن شب و روزش را بنویسند؛ امّا وى را در مصلاى خویش نیافتند. پس به آسمان بازگشتند و گفتند: پروردگارا! فلان بنده ى مؤ منت را در مکان نمازش جستیم تا براى وى عملش را در آن روز و شب بنویسیم ، ولى آن جا به او دست نیافتیم و او را در بندِ (بیمارى ) تو دیدیم . پس خداوند (عزوجل ) (به آنان ) فرمود: تا زمانى که بنده ام در بندِ من است ؛ براى او در هر شب و روز همانند آنچه در دوران تندرستى اش ‍ انجام مى داده است ، بنویسید؛ چه بر من است هنگامى که او را از آنچه در دوران تندرستى انجام مى داده ، بازداشته ام ، براى وى پاداش همان را بنویسم )).
امام صادق علیه السلام : چون در هر شامگاه ، دو فرشته ى بنده ى بیمار به آسمان مى روند، پروردگار - تبارک و تعالى - مى پرسد: ((براى بنده ام در بیمارى اش چه نوشته اید؟)).
مى گویند: نالیدن .
پس خداوند مى فرماید: ((با بنده ى خویش ، انصاف روا نداشته ام اگر او را در بازداشتى از بازداشت هاى خود بدارم آن گاه ، مانع نالیدن او شوم )).
پس (به فرشتگان ) مى فرماید: ((براى بنده ام ، همانند آن کارهاى نیکى را که در دوران تندرستى اش مى نوشتید و هیچ گناهى بر او ننویسید تا هنگامى که وى را از بازداشت خویش ، آزاد کنم ؛ چرا که او اکنون ، در زندانى از زندان هاى من است )).
وظایف بیماران : پنهان داشتن بیمارى
الکافى - به نقل از ابن ابى عمیر، از یکى از یاران امام صادق (ع) -: امام صادق (ع) فرمود: ((هر کس سه روز بیمار باشد و آن را پنهان کند و هیچ کس را از آن آگاه نسازد، خداوند براى او گوشتى بهتر از آن گوشت (که در بیمارى از دست رفته است )، خونى بهتر از خونش ، پوستى بهتر از پوست وى و مویى بهتر از موى وى ، جایگزین مى کند)).
پرسیدم : فدایت شوم ! چگونه جایگزین مى سازد؟
فرمود: ((براى او گوشت ، خون ، پوست و مویى را جایگزین مى کند که با آنها گناه نکرده است )).
شکیبایى
امام صادق (ع)- هنگامى که از ایشان درباره ى تعریف شِکوه از سوى بیمار پرسیده شد -: گاه شخص مى گوید: ((امروز تب دارم )) و ((دیشب ، بیدار ماندم )) این سخن او راست است و شِکوه نیست . شِکوه تنها آن است که بگوید: ((به چیزى مبتلا شدم که هیچ کس ، بدان گرفتار نیامده است ))؛ و بگوید: چیزى دامنگیرم شده که دامنگیر هیچ کس نشده است ))؛ امّا شِکوه آن نیست که بگوید: ((دیشب بیدار بودم )) و ((امروز تب دارم ))، یا سخنى دیگر از این قبیل .
سپاسگزارى
الکافى - به نقل از عرزمى ، از پدرش ، از امام صادق (ع)-: ((هرکسى شبى بیمار باشد و این بیمارى را به جان بپذیرد و سپاس آن را به درگاه خداوند بگزارد، آن شب برایش همانند عبادت شصت سال است )).
از امام (ع) پرسیدم : پذیرفتن بیمارى چیست ؟
فرمود: ((بر آن شکیبایى کند، دیگران را از آنچه در این شب بر او گذشته است خبر ندهد، و چون شب را به صبح آورد، خداوند را بر آنچه بوده است سپاس گوید)).
صدقه دادن
امام صادق علیه السلام : مستحب است بیمار به دست خود، صدقه اى به سائل بدهد و از او بخواهد براى وى دعا کند.
دعا کردن
امام صادق (ع)- دعاى ایشان به هنگام بیمارى -: خداوندا! تو خود کسانى را سرزنش کردى و فرمودى : ((بگو کسانى را که به جاى خداوند به خدایى مى پنداشته اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمى توانند سختى اى از شما بگشایند، و نه شما را به حالتى دیگر در آورند.)) پس اى آن که هیچ کس جز او نتواند سختى اى از من بگشاید و مرا به حالتى دیگر ببرد! بر محمد و خاندانش درود فرست ، و سختى را از من بگشاى و آن را به سوى کسانى ببر که در کنار تو - که خدایى جز تو نیست - خدایى دیگر را مى خوانند.
پادش پرستارى
امام صادق (ع)- در تفسیر واژه ((احسان )) در این سخن خداوند در سوره ى یوسف که فرمود: (( ما را از تاءویل آن آگاه کن که تو را از نیکو کاران مى بینم )) -: یوسف ، از بیماران ، پرستارى مى کرد.
آداب پرستارى
امام صادق علیه السلام : طایفه اى از دزدان را که دلیل بر ضدّشان اقامه شده بود و اقرار کرده بودند، نزد امیر مؤ منان آوردند. پس دستان آنان را برید و سپس ‍ فرمود: ((اى قنبر! آنان را نزد خود ببر، زخم هایشان را درمان ساز و به نیکى از آنان پرستارى کن )).
تشویق به عیادت
امام صادق علیه السلام : بر شما باد پاک دامنى و تلاش در انجام دادن وظایف دینى ! در تشییع جنازه ، حاضر شوید و به عیادت بیماران بروید.
پاداش عیادت
امام صادق علیه السلام : هر مؤ منى که مؤ منى دیگر را در هنگام بیمارى اش براى خداوند (عزوجل ) عیادت کند، خداوند، فرشته اى از فرشتگان عیادت کننده را با او مى گمارد که در قبرش از وى عیادت نماید و تا روز قیامت براى وى آمرزش بطلبد.
امام صادق علیه السلام : هر مؤ منى که مؤ من بیمار دیگرى را در زمان بیمارى اش ‍ به هنگام صبح عیادت کند، هفتاد هزار فرشته ، او را همراهى کنند و چون (در نزد) بنشیند، رحمت ، او را در میان مى گیرد و فرشتگان براى او از خداوند (عزوجل ) آمرزش طلبند تا زمانى که شامگاه فرا رسد؛ و اگر هم او را شامگاهان عیادت کند، او را پاداشى همانند باشد تا زمانى که شب را به صبح برساند.
امام صادق علیه السلام : هر کس بیمارى از مسلمانان را عیادت کند، خداوند براى همیشه ، هفتاد هزار فرشته را با او مى گمارد که به خانه ى او در مى آیند و در آن تا روز قیامت ، تسبیح و تقدیس خداوند و ((لا اله الا الله )) و ((اللّه اکبر)) مى گویند و نیمى از نماز آنان براى عیادت کننده بیمار است .
الکافى - به نقل از عبداللّه بن سنان ، از امام صادق (ع) -: ((بایسته بیمار شما، برادران خویش را از بیمارى خود، آگاه سازد تا آنان ، به عیادت وى بروند و هم او به سبب کار آنان ، پاداشى یابد و هم آنان در برابر آنچه براى او کرده اند، پاداش بگیرند)).
در این هنگام گفته شد: آرى (مى فهمیم که ) آنان با رفتن به عیادت بیمار، پاداش مى گیرند؛ امّا او چگونه به سبب کار آنان پاداش مى یابد؟
فرمود: ((به این سبب که واسطه ى کسب حَسَنات از سوى آنان شده است ، به سبب آنان پاداش مى یابد و بدین واسطه ، براى او ده حسنه نوشته مى شود، ده مرتبه مقامش بالاتر برده مى شود و بدین وسیله ، ده گناه از او محو مى گردد)).
آداب عیادت
هدیه دادن به بیمار
الکافى - به نقل از یکى از وابستگان امام صادق (ع) -: یکى از وابستگان امام صادق (ع) بیمار شد و ما که شمارى از وابستگان او بودیم ، روانه ى عیادت آن بیمار شدیم . در میانه ى راه ، امام صادق (ع) با ما رویارو شد و پرسید: ((آهنگ کجا دارید؟)).
گفتیم : آهنگ فلان کس داریم تا از او عیادت کنیم .
فرمود: ((بِایستید)).
ما ایستادیم . پس فرمود: ((آیا سیب ، بِه ، یا قطعه اى عود به همراه دارید؟)).
گفتیم : هیچ یک از این چیزها را همراه نداریم .
فرمود: آیا نمى دانید که بیمار از آنچه نزد وى مى برند، احساس آرامش ‍ مى کند؟)).
امام صادق علیه السلام : هر کس بیمارى را براى خدا عیادت کند، آن بیمار براى عیادت کننده ، از خدا چیزى نخواهد مگر آن که خداوند دعایش را استجابت کند.
امام صادق علیه السلام : در عیادت ، آن کس از شما بیشترین پاداش را مى برد که کمتر از همه بنشیند.
امام صادق علیه السلام : در کمتر از سه روز، عیادتى نیست و آنگاه که عیادت لازم شود، یک روز در میان باشد. اگر هم بیمارى به درازا انجامد، بیمار به کسانش واگذارده مى شود.
اشاره به حکمت نهفته در دستگاه قلب
امام صادق (ع)- خطاب به طبیب هندى -: قلب ، به شکل دانه ى صنوبر است ؛ زیرا وارونه است و یک سرِ قلب باریک قرار داده شده است تا لا به لاى ریه برود و با سردى آن ، خودش را خُنک کند، مبادا مغز از گرماى آن بسوزد.
امام صادق (ع)- خطاب به مفضّل بن عمر -: اى مفضّل ! اکنون ، قلب را برایت وصف مى کنم : بدان که در آن سوراخ هایى است ، سوداده شده به سمت سوراخ ‌هایى که در ریه است ، و همین هاست که قلب را خُنک مى کند، به گونه اى که اگر این سوراخ ‌ها با همدیگر تفاوت مى یافتند و رو به روى هم نبودند، خُنکا به قلب نمى رسید و انسان مى مُرد. اکنون آیا صاحبِ اندیشه و تاءمل ، روا مى داند که بگوید چنین پدیده اى ، به اهمال پدید آمده است ، و در درون خویش ، گواهى نیابد که او را از این پندار، باز بدارند؟
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، در هر روز، سیصد و شصت بار، به شمار رگ هاى بدن ، خداوند را سپاس مى گفت و مى فرمود: ((پروردگار جهانیان را به فراوانى و در هر حال ، سپاس !))
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا فرموده است : ((در بدن آدمیزاد، سیصد و شصت رگ است : صد و هشتاد تاى آن متحرّک ، و صد و هشتاد تاى دیگر، ساکن اند. اگر رگ هاى متحرک ، ساکن بودند، انسان نمى خفت ، و اگر آن رگ هاى ساکن ، متحرک بودند نیز انسان نمى خفت )). پیامبر خدا، هر روز صبح ، سیصد و شصت بار مى گفت : ((خداوندِ جهانیان را به فراوانى و در هر حال ، سپاس !)) و شامگاهان نیز چنین مى گفت .
براى سلامت قلب و تقویت آن
سیب
امام صادق علیه السلام : اگر مردم مى دانستند در سیب چیست ، بیمارانشان را جز به آن درمان نمى کردند. بدانید که سیب ، بویژه ، سودمندترین چیز براى قلب و مایه ى شست و شوى آن است .
سرکه
امام صادق علیه السلام : سرکه ، قلب را روشن مى کند. (به ویژه سرکه ى سیب طبیعى که کاهنده چربى ها و کلسترول اضافى و تعدیل و تعادل اندام است )
انار
امام صادق علیه السلام : هر کس ناشتا انار بخورد، (آن انار)، قلبش را چهل روز روشن مى کند.
گلابى
امام صادق علیه السلام : گلابى بخورید، که به اذن خداوند متعال ، دل را جلا مى دهد و دردهاى درون را تسکین مى بخشد.
تلبینه
امام صادق علیه السلام : تلبینه ، دل اندوهگین را جلا مى بخشد، چنان که انگشتان ، عرق را از پیشانى مى زدایند. (تلبینه نوعى آش است که از سبوس ‍ و شیره عسل ، تهیه مى شود).
براى سلامتى رگ ها
بادنجان
امام صادق علیه السلام : در هنگام خرماچینى ، فراوان بادنجان (/بادمجان ) بخورید؛ چرا که شفاى هر درد است ، بر روشنىِ چهره مى افزاید، رگ ها را نرم مى کند و آب کمر (نیروى جنسى ) را افزون مى سازد.




تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 7:36 عصر | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani

امام صادق علیه السلام : مردم هیچ آبادى اى از سه گروه بى نیاز نیستند که در کار دنیا و آخرت خویش به ایشان پناه بَرَند و چون آنان را نداشته باشند، شوربخت باشند:
فقیه دانا و پرهیزگار، امیر نیکوکار و فرمان روا، و طبیب آگاه و مورد اعتماد.
شناخت دقیق پیامبران و امامان از دانش پزشکى
علل الشرایع - به نقل از ربیع ، حاجب منصور عباسى -: روزى امام صادق (ع) به مجلس ‍ منصور درآمد، در حالى که مردى هندى نزد او بود و کتاب هاى طب مى خواند. امام صادق (ع) به خواندن او گوش سپرد. چون آن مرد هندى ، خواندن را به پایان برد، به امام صادق (ع) گفت : اى ابوعبدالله ! آیا از آنچه همراه دارم چیزى مى خواهى ؟
فرمود: ((نه ؛ برتر از آنچه تو همراه دارى ، به همراه دارم )).
پرسید: آن چیست ؟
فرمود: ((گرم را به سرد، سرد را به گرم ، خشک را به تَر، تَر را به خشک درمان مى کنم و کار را یکسره به خداوند، باز مى گردانم و آنچه را پیامبر خدا فرموده است ، به کار مى گیرم و مى دانم که معده ، خانه ى همه دردها، و پرهیز، یگانه درمان است و بدن را بر همانچه بدان خو گرفته ، وامى دارم )).
مرد هندى گفت : آیا طب ، چیزى جز این است ؟
امام صادق (ع) پرسید: ((آیا گمان مى کنى از کتاب هاى طب ، چیزى فرا گرفته ام ؟)).
گفت : آرى .
فرمود: ((به خداوند سوگند، نه . جز از خداوند سبحان نگرفته ام . اینک بگو که آیا من به طب آگاه ترم یا تو؟)).
گفت : تو نه ، بلکه من .
امام صادق (ع) فرمود: ((آیا از تو چیزى بپرسم ؟)).
گفت : بپرس .
فرمود: ((اى هندى ! به من بگو که چرا در سر، رخنه ها و لایه هاست ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسید: ((چرا موها در بالاى سر قرار داده شده اند؟
گفت نمى دانم .
پرسید: ((چرا پیشانى از مو تهى است ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسید: چرا پیشانى داراى چین و چروک است ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسید: ((چرا چشم ها همانند بادام قرار داده شده اند؟)).
گفت نمى دانم .
پرسید: ((چرا بینى در میان دو چشم قرار داده شده است ؟)) .
گفت نمى دانم .
پرسید: ((چرا سوراخ بینى در پایین آن است ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسید: ((چرا لب و سبیل ، بالاى دهان قرار داده شده است ؟)).
گفت نمى دانم .
پرسید: ((چرا دندان هاى پیشین ، تیز است ، دندان هاى جانبى پهن است و دندان نیش ، بلندتر است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسید: ((چرا ریش براى مردان قرار داده شده است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسید: ((چرا ناخن و مو، فاقد حیات است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسید: ((چرا قلب ، همانند دانه ى صنوبر است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسید: ((چرا ریه دو پاره است و حرکت آن ، تنها در جاى ثابت خویش قرار داده شده است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسید: ((چرا کبد قوسدار است ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسید: ((چرا کلیه ، همانند دانه لوبیاست ؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسید: ((چرا زانو به عقب تا مى خورد؟)).
گفت : نمى دانم .
پرسید: ((چرا کف پا داراى گودى است ؟)).
گفت : نمى دانم .
در این هنگام ، امام صادق (ع) فرمود: ((اما من مى دانم )).
آن مرد گفت : پس خود پاسخ ده .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((در سر، رخنه ها و لایه هاست ؛ چون هر چیز درون تهى ، هر گاه یک پارچه باشد، شکستن ، زودتر به سراغش آید و چون چند تکه قرار داده شود، احتمال شکستگى آن کمتر است .
موى سر بالاى آن قرار داده شده است تا با ریشه هایش چربى را به مغز برساند و سرِ موها، بخار را از مغز بیرون ببرد و سرما و گرمایى را که بدان مى رسد، از آن دفع کند.
پیشانى از مو تهى است ، از آن رو که محل رسیدن نور به چشمان است ، و در آن ، چین و چروک قرار داده شده است ، بدان سبب که عرقِ فرو ریخته از سر را در خود، محبوس سازد و مانع رسیدن آن به چشمان شود تا بدان وقت که انسان ، عرق خویش را پاک کند، آن سان که نهرها در زمین آب ها را در خود محبوس مى سازند.
ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را به اندازه کافى به چشمان راه دهند. اى هندى ! مگر نمى بینى آن که نور بر وى چیره شود، دست خویش را بر فراز چشمان مى گیرد تا نور به اندازه کافى از زیر آن به چشمان راه بگشاید.
بینى در میان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در میان دو چشم به دو بخش مساوى قسمت کند.
چشم ، همانند بادام است تا میل بتواند دارو را در داخل آن جریان دهد و بیمارى (عفونت ) از آن به سهولت بیرون آید. اگر چشم ، مربّع شکل یا دایره اى بود، نه میل در داخل آن حرکت مى کرد، نه دارو به همه ى آن مى رسید، و نه بیمارى از درون آن خارج مى شد.
سوراخ بینى در پایین آن قرار داده شده است تا بیمارى هایى (عفونت هایى ) که از مغز فرو مى آید، از آن پایین آید و بوها از آن بالا رود و به مشام رسد، در حالى که اگر این سوراخ ، در بالاى بینى بود، نه بیمارى اى از آن به زیر مى آمد و نه بویى را حس مى کرد.
سبیل و لب ، در بالاى دهان قرار گرفته است تا مانع رسیدن آنچه از مغز فرو مى ریزد، به دهان شود، مبادا که طعم خوراک و نوشیدن بر انسان مکدّر گردد و آن را از خودش دور کند.
ریش ، تنها براى مردان قرار داده شده است تا بدین وسیله از زنان متمایز گردند و نیازى به باز گشودن (همه ى چهره و ملاحظه ى آن براى شناسایى ) نباشد.
دندان جلو، تیز قرار داده شده است ؛ زیرا به واسطه آن ، کار گاز گرفتن صورت مى پذیرد و دندان هاى جانبى پهن قرار داده شده است ؛ زیرا آسیاب کردن و جویدن به کمک آنها انجام مى گیرد و نیش ، بلندتر است تا تکیه گاه دندان جانبى و دندان جلو باشد، به سان ستون در یک بنا.
کف دست از مو تهى است ، چون به کمک آنها کار لمس انجام مى گیرد؛ اما اگر در آنها مو وجود داشت ، انسان نمى دانست آنچه پیش روى اوست و آن را لمس مى کند، چیست .
مو و ناخن ، فاقد حیات است ؛ زیرا بلند شدن آنها مایه کثیفى و زشتى است و کوتاه کردنشان پسندیده است . پس اگر در آنها حیات وجود مى داشت ، انسان به هنگام کوتاه کردن آنها احساس درد مى کرد.
قلب ، به شکل دانه صنوبر است ؛ زیرا وارونه است و یک سر قلب ، باریک قرار داده شده تا لابلاى ریه برود و با سردى آن ، خنک شود، مبادا که مغز از گرماى آن بسوزد.
ریه ، دو پاره قرار داده شده است تا قلب در لابلاى فشارگاه هاى آن قرار گیرد و به کمک حرکت آن ، خنک شود.
کبد، قوسدار است تا معده را سنگینى کند و به تمامى بر روى آن قرار گیرد و آن را بِفشُرَد و در نتیجه ، بخارى که در آن هست ، بیرون برود.
کلیه ، به شکل دانه ى لوبیا قرار داده شده است ؛ زیرا مسیر ریزش منى ، نقطه به نقطه ى آن عضو است . پس اگر کلیه به شکل مربع یا دایره بود، نقطه ى نخست ، مانع رسیدن منى به نقطه ى دوم مى شد و موجود زنده نمى توانست با خروج آن ، احساس لذت کند؛ چه این که منى از ستون فقرات به سمت کلیه فرو مى آید و آن (=کلیه ) نیز به کِرمى مى مانَد که جمع مى شود و باز مى شود و تدریجا منى را به سوى مثانه مى راند، به سان تیرى که از کمان رها مى شود.
تا خوردن زانو به سمت عقب قرار داده شده است ؛ چرا که انسان به سمت جلو راه مى رود و حرکات او با تعادل همراه است ، امّا اگر این نبود، انسان در هنگام راه رفتن بر (زمین ) مى افتاد.
در کف پا گودى اى قرار داده شده است ؛ زیرا هر چیز چون به تمامى سطح بر زمین قرار گیرد، به اندازه سنگ آسیاب سنگین مى شود، اگر با لبه اش بر روى زمین باشد، یک کودک هم مى تواند آن را (از جاى خویش ) براند. اگر هم چیزى به روى بر زمین قرار گیرد، جابه جا کردن آن ، حتى بر یک مرد، سنگین مى آید)).
در این هنگام ، مرد هندى پرسید: این دانش براى تو از کجا حاصل آمده است ؟
فرمود: ((آن را از پدرانم ، از پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )، از جبرئیل (علیه السلام )، از پروردگار جهانیان - جل جلاله -، یعنى همو که تنهاست و جان ها را آفریده ، فرا گرفته ام )).
پس آن هندى گفت : راست گفته اى و من نیز گواهى مى دهم که خدایى جز الله نیست و محمّد، پیامبر خدا و بنده اوست و تو آگاه ترینِ کسان روزگار خویش هستى .(8)
هر دردى را درمانى است
امام صادق (ع)- به نقل از پدرانش (علیهم السلام ): پیامبر خدا فرمود: ((خود را مداوا کنید؛ چه ، خداوند، هیچ دردى فرو نفرستاده ، مگر این که به همراهش درمانى نیز نازل کرده است ، جز مرگ که آن را هیچ درمانى نیست )).
دارو و درمان ، از تقدیر است
امام صادق علیه السلام : پیامبرى از پیامبران بیمار شد. گفت : درمان نمى کنم تا همان کسى که بیمارم کرده است ، خود، درمانم کند. خداوند (عزوجل ) به او وحى فرستاد: ((شِفایت نمى دهم ، مگر درمان کنى ، که شِفا از من است )).
شِفا از خداوند است
امام صادق علیه السلام : در گذشته ، پزشک ((معالج )) نامیده مى شد. در آن روزگاران ، موسى بن عمران (ع) پرسید: پروردگارا! درد از کیست ؟
فرمود: ((از من )).
پرسید: ((پس درمان از کیست ؟)).
فرمود: ((از من )).
پرسید: پس مردم با معالج چه مى کنند؟
فرمود: ((او به این کار، دل آنان را خوش و خرسند مى سازد. پس از همین روى ، او را طبیب نام نهادند))
دعائم الاسلام :
امام صادق (ع) در مورد این که مردى را یک یهودى یا مسحى درمان کند، پرسیدند، فرمود: ((در این کار، اشکالى نیست . شِفا به دست خداوند متعال است )).
آداب طبابت و وظایف طبیب
احساس مسئولیت
امام صادق علیه السلام : مسیح (ع) مى گفت : ((آن که درمان کردن زخمِ زخمدیده اى را واگذارد، ناگزیر، شریک کسى است که زخم را بر بدن وى نشانده است ؛ چه آن که زخم رسانده ، تباهى مجروح را خواسته است و آن که درمان وى را واگذارده ، بهبود او را نخواسته است . پس اگر که بهبود وى را نخواسته ، ناگزیر، تباهى او را خواسته است )).
مسئول بودن پزشک در صورت به بار آوردن خسارت
امام صادق علیه السلام : هر کارگر (و صاحب حرفه اى ) که به وى براى این که کارى را درست کند، مزدى دهید، امّا اگر آن را خراب کند، ضامن است .
مسئول نبودن ماهر و امین
امام باقر (ع) یا امام صادق علیه السلام : قابله ، امین محسوب مى شوند.
جائز بودن درمان به شرط شناخت بیمارى ، با وجود احتمال مرگ
الکافى - به نقل از اسماعیل بن حسن که پیشه ى طبابت داشت -: به امام صادق (ع) گفتم : من مردى از عرب هستم و به طبابت ، آگاهى اى دارم . طبّ من طبّى عربى است و بر این کار خویش ، مزدى نمى گیرم .
فرمود: ((اشکالى ندارد)).
گفتم : ما دُمَل ها و غدّه ها را نیشتر مى زنیم و با آتش ، داغ مى نهیم .
فرمود: ((اشکالى ندارد)).
گفتم : ((و این زهرهاى اسمحیقون و غاریقون را به مردم مى خورانیم .
فرمود: ((اشکالى ندارد)).
گفتم : شاید شخص بمیرد.
فرمود: ((هر چند بمیرد)).
الکافى - به نقل از یونس بن یعقوب -: به امام صادق (ع) گفتم : کسى دارویى مى نوشد یا رگ مى زند، شاید که بدین کار، سود برد و شاید هم این کار، او را بکشد. (حکم چیست )؟
فرمود: ((بزند و بنوشد)).




تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 7:21 عصر | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani
 


از امام صادق(ع) درباره اسپند و کندر سوال شد پس آن حضرت فرمود: هیچ ریشه ای از گیاه در زمین نمی جنبد و هیچ شاخه ای در آسمان بالا نمی رود مگر آنکه خداوند فرشته ای را ماموریت داده تا آن را به قطعات خرد شده تبدیل کند یا به سرنوشتی که دارد برساند و شیطان (میکروب) از هفتاد خانه ای می گریزد که در نزدیکی خانه ای باشد که در آن اسپند است و شفا از هفتاد بیماری در اسپند است که آسان ترین آن خوره است، پس دود کردن اسپند را از یاد نبرید. ولی کندر منتخب و برگزیده پیامبران سابق است و حضرت مریم(ع) از آن، کم گرفت و هیچ دودی سریع تر از دود کندر به آسمان بالا نمی رود. دود کندر میکروب ها را دفع و آفات و بلاها را طرد می کند پس دود کردن کندر را از یاد نبرید. (بحار ج 59 ص 234)
(اسپند HARMEL) یا اسفند یکی از داروهای اصلی گیاهی است که به زبان عربی «حرمل» نامیده می شود. اسپند از تیره سراب (ygophyllaceaez) است و نام علمی آن «harmala peganum» است. دانه اسفند دارای آلکالوئیدهایی به نام (هارمالین، هارمین، هارمالون) است و دارای خواص دارویی بسیاری است و گندزدایی می کند. بو و دود دانه های اسپند، اثر ضدعفونی کننده در هوا داشته و میکروب ها را از بین می برد.
در التیام بیماری های پوستی، جوشانده ریشه اسپند اثر بسیار زیادی دارد عفونت های پوستی خصوصا اگزما را درمان می کند و از بروز حساسیت های پوستی جلوگیری می کند. دانه های اسپند خواب آور و معرق است. اسپند نرم کننده سینه و ریه بادشکن امعا» زیاد کننده شیر مادر مسهل سودا بغلم و ضد کرم کدو است. خوردن دانه های خشک اسپند همراه با کمی خاکشیر تقطیر ادرار و سستی ادرار را درمان می کند. خوردن مخلوطی از دانه های اسپند و تخم رازیانه بی اختیاری ادرار و دفع شبانه ادرار را درمان می نماید البته برای درمان این بیماری باید از رژیم های خاص نیز پیروی نمود در مورد اول پرهیز از خوردن لبنیات و ترشیجات و در مورد دوم حتما باید از معجون عسل و زرده تخم مرغ در صبحانه استفاده کرد. جوشانده اسپند در تسکین دردهای عصبی گوش توام با آب ترب و روغن زیتون بسیار موثر است. البته به علت سمی بودن از مقدار بسیار کم در این جوشانده باید استفاده کرد. برای رفع استسقا»، سیاتیک سو» دارد خوردن خیسانده دانه های آن جهت تحلیل مواد سوداوی و تصفیه خون و نرم داشتن سینه نافع است اگر 300 گرم دانه اسپند رابا چهار برابر آب بجوشانند بعد صاف کنند و با صدگرم عسل و هفتاد گرم روغن کنجد مخلوط کرده و به تدریج در طول یک ماه بخورند برای تنگی نفس مفید است و سرفه خشک و رطوبتی را درمان می کند بخور اسپند بر درمان دندان توصیه شده مقدار خوراک اسپند نباید زیاد باشد دود اسپند ضدحساسیت است، چکاندن آب اسپند پخته شده در چشم، پرخونی و قرمزی چشم را التیام می بخشد.




تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 11:44 صبح | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani


نام فارسی: اسفند، اسپند
نام علمی : Peganum harmala
نام عمومی : Syrian rue
نام انگلیسی : Hermel
نام عربی: حرمل
نام فرانسوی : Harmel
نام آلمانی : Syrische raut
نام خانواده
: Zygophyllaceae (اسفند )

اسفند گیاهی است علفی، پایا و بوته ای که ارتفاع آن تا 50 سانتی متر می رسد. دارای برگ های فراوان و سبز با تقسیمات سه تایی نامنظم و باریک و دراز تقریباً سفید رنگ و پنج گلبرگ بلند به رنگ سفید مایل به سبز دارند. میوه گیاه پوشینه، کروی، دارای سه لب و به قطر تا 8 میلی مترمی باشد که حاوی دانه های قهوه ای مایل به سیاه فراوانی است . قسمت مورد استفاده گیاه این دانه ها هستند .
گیاه اسفند در بیشترنقاط ایران از جمله اطراف تهران، قم، قزوین، کرج، تبریز، کرمان، نواحی مختلف فارس، سیستان و بلوچستان، نواحی مختلف خراسان، سمنان، دامغان و حواشی کویرهای ایران می روید .

ترکیبات مهم

100 گرم گیاه تازه اسفند حاوی تا 68 گرم آب، 6 گرم پروتئین، 1/5 گرم چربی، 16 گرم عصاره حاوی آلکالوئیدهای آزاد (ترکیبات نیتروژن دارآزاد)، 6 گرم فیبر، 4 درصد خاکستر، 0/6 گرم کلسیم، 0/06 گرم فسفر، 0/0009 گرم مس و 250 میلی گرم تیامین است .
در کشور مصر از روغن دانه های اسفند فرآورده های به نام Zit-el-Harmel تهیه می شود که برای افزایش میل جنسی به کار می رود. دانه های خشک اسفند حاوی تا 35 درصد پروتئین، 17 درصد روغن و آلکالوئیدهای هارمالین، هارمین، هارمان، هارمالول، پگانین، ایزوپگانین، دی
پگانین، وازی سی نن و داوکسی وازی نون می باشند .
براساس تحقیقات انجام شده هارمین، هارمالین و هارمالول باعث افزایش میل جنسی در موش می شود. 5 گرم هارمین می تواند باعث افزایش اثرات تحریک جنسی گردد .
از هارمین در تحقیقات مربوط به اختلالات مغزی (بیماری های مغزی ) استفاده می شود .
هارمین و هارمالین در انسان باعث اثرات هالوسینوژن (روانگردانی) می شود و 4 میلی گرم از آن به ازای هر کیلوگرم وزن بدن موثراست
.
دارو شناختی و اثرات مهم

اسفند در طب عامیانه جهت بهبود آسم، کولیک، دیسمنوره، تب، سنگ مثانه، هیستری، یرقان، لارنژیت، مالاریا، نورالژی، سرطان، پارکینسون و روماتیسم استفاده می شود .
در یونان از دانه ها برای چشم درد و به عنوان کرم کش، قاعده آور، مسکن و معرق استفاده می شده است. در هندوستان جهت درمان سفلیس و در آفریقای شمالی برای پایین آوردن تب استفاده می شده است .
بر اساس مدارک موجود دانشمندان نازی، آلکالوئید هارمین را به عنوان سرم حقیقی در جنگ جهانی دوم مصرف می کردند .
مقدارکم هارمین باعث تحریک مغز ومقدار زیاد آن باعث دپرسیون CNS می شود. اثرات هالوسینوژنی هارمین با مصرف خوراکی حدود 25 میلی گرم آن ایجاد می گردد .
مطالعات دانشمندان مصری نشان داده که عصاره دانه اسفند دارای خاصیت قارچ و میکروب کش قوی است. این گیاه همچنین به عنوان حشره کش استفاده می شود. اسفند از بین برنده شپش و پروتوزوا نیز می باشد .
در نواحی استوا از دانه ها به عنوان ادویه و در الجزایر از روغن دانه ها استفاده می شود. متاسفانه امروزه تبلیغات زیادی در مورد اثرات نشاط آور و روانگردان هارمین، هارمالین و هارمالول می شود که اغراق آمیز هستند .
از خواص مختلفی که راجع به اسفند در گزارش ها آمده، می توان به اثرات سقط کننده، آمیب کش، تقویت کننده قوای جنسی، ادرارآور، تهوع آور، قاعده آور، شیرافزا، محرک، اعتیاد اور و کرم کش آن اشاره کرد
.
سمیت و عوارض جانبی

مهم ترین تاثیر سمی گیاه خواص مخدر و روانگردانی آن است .
میزان مصرف زیاد اسفند می تواند باعث مشکلات روانی، استفراغ، افزایش بزاق، دیدن مناظر رنگی و رعشه (لرزش) شود. در تحقیقات حیوانی دوز مرگ آورآن 1500 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن است که به علت اثرات دپرسیون CNS می باشد. دانه سفید در نواحی آسیا به عنوان کرم کش و آمیب کش استفاده می شود .
مهم ترین اثرات گزارش شده :

آمیب کش، ضد درد، ضد باکتری، ضد عفونی کننده، ضد اسپاسم، سقط کننده جنین، افزایش دهنده قوای جنسی، محرک CNS ادرارآور، معرق، قاعده آور، قی آور، قارچ کش، روانگردان، شیرافزا، مخدر، فلج کننده، مسکن، کرم کش، افزایش دهنده بزاق، شپش کش
ا
نکات قابل توجه

1-
گرچه گیاه اسفند در گذشته به عنوان یک گیاه دارویی مورد مصرف بوده و هنوز هم در بعضی نقاط دنیا ازآن استفاده می شود، ولی نباید عواض سمی مختلف آن را از نظر دور داشت .
2-
استفاده بیشترازحد دارویی آن ممکن است باعث سقط جنین، استفراغ، دپرسیون و توهم زایی گردد .
3-
حداکثر میزان دارویی آن (مثلاً به عنوان ضد درد)، 15 تا 30 میلی لیتر از جوشانده (1 بر 20 گیاه درآب) و یا 2 تا 4 میلی لیتر تنتور (1 بر 10 گیاه در محلول هیدروالکلی) است .
4-
بیشترین میزان مواد موثر، آلکالوئیدها و مواد روانگردان در دانه های میوه اسفند می باشد .
5-
شرایط آب و هوایی محل رشد این گیاه به طورقابل توجهی در مواد موثر و آثار فارماکولوژی آن تاثیردارد. به عنوان مثال، با مختصر مطالعات انجام شده بر روی اسفند ایران، توسط همکاران دانشکده داروسازی تهران، مشخص شده که ترکیبات اصلی گیاه با نتایج منتشر شده بعضی کشورها از جمله ترکیه کاملاً متفاوت است .
6-
درمورد بعضی تاثیرات جالب و مهم اسفند از جمله خواص ضد سرطانی آن تحقیقات زیادی درحال انجام است که در آینده نتایج آنها در دسترس علاقه مندان قرار می گیرد .
7-
ابن سینا در کتاب قانون در مورد اسفند چنین نوشته است: «محلول آن را بر مفاصل مالند تا درد مفاصل ازبین برود. دل به هم خوردن به دنبال دارد». بنابراین به اثرات ضد درد، روانگردانی و سمی این گیاه که درمنابع جدید وجود دارد، در کتاب ابن سینا نیزاشاره شده است .
منبع: نشریه دنیای تغذیه، شماره 98 .




تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 11:42 صبح | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani

از دیرباز، طبیعت تنها گزینه‌ای بوده که بشر برای تأمین نیازهای مختلف خود در اختیار داشته است. در این میان، رویدادهای تصادفی و هم‌چنین روش‌های آزمون و خطا او را همواره به سمت و سوی کشف موارد ناشناخته سوق داده است. درمان بیماری‌ها با عناصر مختلف طبیعی از جمله روش‌هائی بوده که بشر به آن علاقه‌? وافری نشان داده و کسانی را هم که صاحب این علم تجربی بودند را دارای احترام و منزلت اجتماعی بالائی کرده است، چرا که این افراد دورکننده? عوامل به اصطلاح اهریمنی ـ یعنی همان بیماری‌ها ـ بودند...

عمده‌ترین عناصر طبیعی که توسط این افراد برای درمان بیماری‌ها به‌کار گرفته می‌شد، گیاهان داروئی بودند. پیشرفت در زمینه? بودند. پیشرفت در زمینه? به‌کارگیری این داروها تا به آنجا رسیده بود که امروزه با به‌کارگیری روش‌های پیشرفته? آزمایشگاهی، علوم پزشکی برخواص درمانی گیاهان داروئی که قرن‌ها پیش توسط اطبا تجویز می‌شدند، صحه می‌گذارند. با این وجود، پیشرفت دیگر علوم به موازات علوم پزشکی در قرن اخیر باعث شد داروهای شیمیائی جدیدی به بازار معرفی شوند که به ظاهر بسیار سریع‌الاثرتر از داروهای گیاهی بودند و این ویژگی تمایل مردم را به مصرف چنین داروهائی افزایش داد. اما دیری نپائید که مصرف برخی از این داروها به لحاظ داشتن عوارض جانبی جبران ناپذیر ممنوع اعلام شد.

البته باید متذکر شد که به‌رغم وجود این عوارض جانبی، در مواردی تأثیر سریع داروئی برای نجات بیماران بسیار حیاتی است و از این‌رو نمی‌توان این مزیت داروهای شیمیائی را نادیده گرفت.تمایل به بهره‌مندی از طب سنتی و مصرف داروهای گیاهی روزبه‌روز در حال افزایش است. طب سنتی چین و داروهای گیاهی چینی امروزه یکی از پرطرفدارترین روش‌های درمانی به شمار می‌رود. یکی از داروهای چینی که کمتر کسی تا به‌حال ممکن است در مورد آن چیزی شنیده باشد، جینسینگ (Ginseng) است که قدمت استفاده از آن به‌عنوان دارو برای بسیاری از بیماری‌ها و اختلالات به بیش از 4000 سال می‌رسد.

جینسینگ گیاهی است به رنگ زرد کم‌رنگ و ترب مانند که رشد کندی دارد و تقریباً 6 سال به‌طول می‌انجامد که به محصولی مناسب و داروئی تبدیل شود. هفت‌گونه? اصلی این گیاه تاکنون شناخته شده‌اند که در این میان جینسینگ آسیائی (Panax Ginseng)، جینسینگ آمریکائی (Panax Quinquefolius) و جینسینگ ژاپنی (Japanese Ginseng) از دیگر گونه‌های موجود، بیشتر مورد استفاده? داروئی قرار می‌گیرند. استحصال جینسینگ آسیائی که به جینسینگ کره‌ای و چینی نیز شهرت دارد، از دیگر گونه‌ها پرهزینه‌تر است.جینسینگ آمریکائی یکی از پرفروش‌ترین داروهای گیاهی به شمار می‌رود و تقریباً در حدود 6 میلیون آمریکائی از این داروی گیاهی به‌طور مداوم استفاده می‌کنند. این‌گونه، به‌طور عمده در قسمت‌های شمالی ایالات متحده کانادا، فرانسه و همچنین شمال چین به‌عمل می‌آید که امروزه به‌دلیل برداشت بی‌رویه، این گیاه جزء گونه‌های در معرض خطر نابودی قرار گرفته است.رنگ جینسینگ معرف نحوه? فراوری آن است.

به این ترتیب که جینسینگ سفید از خشک کردن ریشه? گیاه و جینسینگ قرمز از استریلیزه کردن و فراوری آن با بخار آب به‌دست می‌آید که البته این دو از لحاظ شیمیائی چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند و تنها تفاوت آنها در رنگ آنها است.


?موارد مصرف


نام پاناکس ”Panax“ از ریشه? لغت یونانی به معنی ”دوای هر درد“ گرفته شده است. با توجه به این‌که جینسینگ از نظر ظاهری کمی شبیه بدن یک انسان است، این باور همیشه در میان مردم وجود داشته است که ریشه? انسان یا همان جینسینگ، قادر است بیماری‌های تمام قسمت‌های بدن را درمان کند و باعث تقویت بدن شود. امروزه تأثیرات مفید این داروی گیاهی در درمان و پیشگیری از بیماری‌های قلبی و عروقی و دیابت و هم‌چنین برطرف کردن خستگی روانی و استرس مشخص شده است.

علاوه بر این مشخص شده است که این داروی گیاهی قادر است باعث بهبود عملکرد مغزی شده و بهبود قابلیت‌های شناختی را در افراد مبتلا به کاهش حافظه مرتبط با پیری به‌دنبال داشته باشد.در طب سنتی چین از این دارو بیشتر برای کاهش میزان استرس بهره گرفته می‌شد. این دارو به‌عنوان یک آداپتوژن (Adaptogen) قادر است بدن را تقویت کرده و آن‌را در انجام اعمال حیاتی‌اش یاری رساند.فشارخون بالا یکی از فاکتورهای خطر ابتلا به بیماری‌هائی چون تصلب شرائین، اختلالات عروق خون‌رسان مغز، آنژین قفسه? صدری، سکته? قلبی و انسداد عروق محیطی است.

یکی از علل اولیه? بروز فشارخون بالا، بروز اختلالات اولیه در عملکرد بافت اندوتلیوم عروق است که این امر سبب ایجاد اختلال در پاسخ‌های فیزیولوژیک ناحیه‌ای به مواد گشادکننده? عروق، گشادشدن عروق را دچار اشکال می‌کند. یکی از موادی که باعث گشادشدن عروق در بدن می‌شود اکسید نیتریک است که این ماده به‌نوبه? خود در پاسخ به دیگر مواد گشادکننده? رگ، سنتز شده و آزاد می‌شود. بروز اختلالاتی چون تصلب‌شرائین فشار خون بالا و چربی بالای خون آزادسازی این ماده را دچار اختلال می‌کنند. نتایج حاصل از بررسی‌های انجام با رفع نسبی اختلالات می‌کنند. نتایج حاصل از بررسی‌های انجام شده حاکی از آن است که مصرف مداوم جینسینگ آمریکائی یا کره‌ای با رفع نسبی اختلالات بافت اندوتلیومی و هم‌چنین تحریک سنتز و آزادسازی اکسیدنیتریک و افزایش قدرت پاسخ‌دهی بافت اندوتلیوم به اکسید نیتریک، باعث بهبود الگوی گشادشدن عروق مرتبط با بافت اندوتلیوم می‌شود و کاهش فشارخون را به همراه دارد.

به این ترتیب که پس از یک‌ماه مصرف جینسینگ، کاهش قابل توجهی در میزان فشار خون سیستولیک و دیاستولیک مشاهده می‌شود و علاوه بر این پس از دو هفته مصرف این ماده? گیاهی درد قفسه? صدری در بیماران مبتلا به فشارخون بالا و بیماران قلبی و عروقی در آن‌زمان با مشکلات ناشی از فشارخون مواجه هستند. از این‌رو استفاده از جینسینگ برای افزایش کفایت داروهای کاهنده? فشارخون توصیه می‌شود. جینسنوساید (Ginsenoside) که یکی از ترکیبات فعال موجود در جینسینگ است، با تحریک سنتر اکسید نیتریک در بافت اندوتلیوم باعث می‌شود سطح GMP حلقوی در ماهیچه‌های صاف عروق افزایش یابد و از آن طریق عروق گشاد شوند.در دیابت نوع دو که شایع‌ترین نوع دیابت به شمار می‌رود، از توانائی سلول‌های بدن در پاسخ‌دهی به هورمون انسولین کاسته می‌شود. در حقیقت در این وضعیت برخلاف دیابت نوع 1 انسولین در خون وجود دارد و این سلول‌های بدن هستند که پاسخ لازم به تحریک انسولینی را نمی‌دهند.

این مسئله اختلال در متابولیسم چربی‌ها، پروتئین‌ها و به‌ویژه کربوهیدارت‌ها را به‌دنبال دارد. به این اختلال مقاومت نسبت به انسولین گفته می‌شود. ماده? فعال موجود در جینسینگ یا همان جینسنوساید می‌تواند با افزایش پاسخ‌دهی و حساسیت سلول‌ها نسبت به انسولین باعث بهبود متابولیسم کربوهیدرات‌ها شود.با این شرایط سطح انسولین خون نیز به سطح طبیعی نزدیک می‌شود که این امر نشان‌دهنده? بهبود نسبی مقاومت نسب به انسولین است. به‌نظر می‌رسد کاهش ترشح شیره? گوارشی معده، کاهش سرعت هضم غذا و افزایش سنتز اکسید نیتریک، که می‌تواند با افزایش میزان حساسیت سلولی، برداشت گلوکز از خون را تسهیل کند و هم‌چنین تأثیر مستقیم ترکیبات فعال جینسینگ بر تنظیم ترشح انسولین از دلایل اصلی این موضوع باشند.مصرف عصاره? جینسینگ 40 دقیقه پیش از صرف موادقندی باعث می‌شود که افزایش قندخون متعاقب مصرف موادقندی 10 تا 15 درصد نسبت به دیگر مواقع کمتر باشد و هم‌چنین میزان قندخون ناشتا نیز کاهش یابد که این مسئله نشان‌دهنده? ویژگی این ماده در درمان و کنترل قندخون است.

هموگلوبین گلیگوزیله (HbA1c) یکی از فاکتورهای خونی است که در افراد مبتلا به دیابت سطح آن افزایش می‌یابد و درصد این ماده در خون، یکی از فاکتورهای تشخیصی در دیابت محسوب می‌شود. درمان هشت هفته‌ای بیماران دیابیت با عصاره? جینسینگ به دوز سه گرم در روز از سطح این ماده در خون می‌کاهد.ترکیبات پلی‌ساکاریدی موجود در برگ و ریشه? گیاه جینسینگ اثر تحریکی روی سیستم ایمنی دارند. سلول‌های ایمنی در بدن وجود دارند که سلول‌های کشنده? طبیعی (Natural Killer Cell) نامیده می‌شوند که فعالیت این سلول‌ها با جینسینگ تحریک می‌شود. علاوه بر این عصاره? جینسینگ با تشدید تکثیر سلول‌های طحال و فعال‌سازی سلول‌های کشنده? طبیعی، باعث می‌شود که بدن قادر باشد که هم تومورهای حساس به سلول‌های کشنده? طبیعی و هم تومورهای غیرحساس به آنها را از بین ببرد. ترکیبی به نام G511 موجود در عصاره? جینسینگ با تأثیر بر سیستم ایمنی سرعت پاسخ‌های ایمنی را افزایش می‌دهد و سطح لنفوسیت‌های T helper را بالا می‌برد.

هم‌چنین مواد موجود در عصاره? این گیاه، با افزایش تولید اینترفرون، بدن را در برابر عفونت‌های ویروسی مقام می‌سازند.همان‌طور که گفته شد، ترکیبات شیمیائی ویژه‌ای در جینسینگ وجود دارند که مسبب این تأثیرات به شمار می‌روند.مهم‌ترین این ترکیبات، ترکیباتی استروئید مانندی به نام سوپانین گلیکوزاید (Sopanin glycosides) که به جینسنوساید معروف هستند و به مقدار محدود در ریشه? گیاه یافت می‌شوند. این ترکیبات با تأثیر روی غشا پلاسمائی از طریق تأثیر بر رسپتورهای چندگانه و عبور از آن باعث ایجاد تغییرات فراوانی در سطح سلولی می‌شوند. علاوه بر این، برخی روغن‌های فعال، ویتامین‌هائی مانند B1 و B2، موادمعدنی، فلاوونوئیدها و آنزیم‌ها نیز در این گیاه وجود دارند که گمان می‌رود خواص درمانی جینسینگ از تعامل این ترکیبات ایجاد می‌شود. از این گذشته پلی‌ساکاریدهای بایواکتیو هیدروفیلیک موجود در این گیاه باعث می‌شوند که این داروی گیاهی خواص ضدسرطانی نیز داشته باشد.از دیگر تأثیرات داروئی عصاره? جینسینگ می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ افزایش توان‌کاری در افراد سالمند
ـ افزایش استقامت و توان ورزشی
ـ برطرف کردن اختلالات زنانه پس از دوران یائسگی
ـ افزایش سطح هوشیاری
ـ تمرکز حواس بهتر
ـ بهبود کیفیت خواب
ـ سرعت در به یادآوری محفوظات و درک سریع‌تر مفاهیم
ـ کاهش درد و بالابردن آستانه? تحمل درد
ـ درمان کولیت
ـ برطرف کردن اضطراب و خستگی‌های روانی
ـ افزایش توان جنسی از طریق تأثیر بر هیپوتالاموس و غده? آدرنال
ـ افزایش سطح انرژی
ـ برطرف کردن عفونت‌های قارچی و باکتریائی
ـ افزایش طول عمر
?عوارض جانبی احتمالی
ممکن است در اثر مصرف بی‌رویه? این دارو اختلالاتی چون بی‌خوابی، سردرد، تهوع، اسهال، افزایش فشارخون، گیجی، عصبی شدن، درد پستان و خونروش پس از دوران یائسگی به‌دلیل دارا بودن خواص استروژنی بروز کند. برای جلوگیری از بروز چنین اختلالاتی توصیه می‌شود پس از دو تا سه هفته مصرف 100 میلی‌گرم عصاره چهار تا پنج درصد جینسنوساید، یک تا دو هفته در مصرف آن وقفه ایجاد شد.
?تداخلات داروئی
مصرف همزمان این داروی گیاهی با داروهائی چون داروهای ضدروان‌پریشی، استروئیدی، مهارکننده‌های MAO، کاهنده قندخون، کاهنده? فشارخون، تحریکی، تنظیم‌کننده? ضربان قلب و هم‌چنین داروهای ضدانعقادی نیازمند احتیاط بیشتر از سوی بیماران است.




تاریخ : چهارشنبه 91/2/20 | 10:52 صبح | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani

چگونه خود را دوست بداریم؟  

آیا هنوز آخرین باری را که واقعا عاشق شدید به خاطر دارید؟

یادتان هست که در قلبتان چه آه و فغانی بر پا بود و چه احساس پراعجازی داشتید؟

می‌خواهم بگویم عاشق خود بودن هم درست همین‌طور است! با این تفاوت که این عشق هرگز فنا شدنی نیست. اگر عشق به خود را یکبار زنده کنید، این عشق در تمام طول زندگی با شما خواهد بود. بنابراین از این رابطه ی عاشقانه حداکثر بهره را ببرید، زیرا عشق راهنمای همیشگی شما است، برای رسیدن به اوجی از شعور و آگاهی که تنها بشر قادر به تحقق آن است.

 برای کسانی که می‌خواهند خود را دوست بدارند، چند رهنمود درباره ی دوست داشتن خود ارائه می‌د‌هیم:

- یقیناً اصلی‌ترین کلید دوست داشتن خود ، پرهیز از انتقاد و عیب‌جویی از خود است.

احتمالاً دیده‌اید که بیشتر مردم موقع سرزنش کردن خود اصطلاحاتی می‌گویند مثل: احمق، پسر بد، دختر بد، بی‌مصرف، بی‌ملاحظه، نادان، زشت، شلخته، بی‌عرضه و غیره، شاید برای شما هم پیش آمده که با چنین کلماتی خود را توصیف کنید، در واقع به کار بردن این کلمات به این دلیل است که ما می‌خواهیم طوری عمل کنیم که گویی کامل و بی‌نقص هستیم و با این عقیده خود را تحت فشار سختی قرار می‌دهیم، و چشم‌های خود را بر حوزه‌های دیگری از زندگی‌مان که نیازمند اصلاحات و شفابخشی هستند می‌بندیم.

پس بهتر است سعی کنیم خلاقیت‌های فردی خود را کشف کنیم و خصوصیات برجسته و ممتاز خود را ستایش کنیم، زیرا وقتی ما از خود انتقاد می‌کنیم در واقع نقش خود را در دنیا بی‌اعتبار و تحقیر می‌کنیم.

در صورتی که می‌توانیم به هنگام اشتباه کردن یا شکست خوردن در موقعیتی، به خود بگوییم: «من پیچیده‌تر از آن هستم که شایسته یک ارزیابی کلی از خود باشم، درست است که اشتباه کردم یا شکست خوردم ولی می‌توانم هنوز خودم را به عنوان انسان جایزالخطا بپذیرم و این اشتباه یا شکست من ، دلیل بر بی‌ارزش بودن و ناتوانی من نیست».

 بنابراین اگر آمادگی رشد و ترقی و درس گرفتن از اشتباهات را داشته باشید، اشتباهات راهی به سوی یک زندگی کامل و پربار را برایتان هموار می‌سازد.

خیلی از ما دائم خود را با افکار ترسناک تهدید می‌کنیم و از یک مشکل کوچک یک هیولای غول پیکر می‌سازیم. مثلا اگر دیگران ما را طرد کنند فاجعه است، یا اگر در فلان مورد به نتیجه ی دلخواه نرسیم وحشتناک است.

 بنابراین هرگاه دچار ترس و نگرانی شدید، به خود بگویید: این که دیگران مرا طرد کنند یا اگر در این مورد خاص به نتیجه مطلوب نرسیدم برایم ناراحت‌کننده است، ولی هیچکدام فاجعه نیست.

 - راه دیگر این است که با خود ملایم، با محبت و صبور باشیم.

 اشکال بسیاری از ما این است که همیشه می‌خواهیم فوراً به همه چیز برسیم. مثلا در یک روز خود را دوست بداریم. شاید نتوانیم در عرض یک روز خود را کاملاً دوست بداریم، ولی می‌توانیم هر روز خود را کمی بیشتر دوست داشته باشیم. اگر هر روز به خود کمی بیشتر عشق بورزیم بعد از دو یا سه ماه در مسیر "خود دوستی" پیشرفت شایانی خواهیم داشت.

- با ضمیر باطن خود محتاطانه رفتار کنیم

 برای آرامش دادن به جسم و روح فقط چند دقیقه در روز فرصت لازم است.

چند بار نفس عمیق بکشید، چشم‌هایتان را ببندید و تمام هیجانات درونی خود را رها کنید، تمرکز کنید و آهسته به خود بگویید: «من تو را دوست دارم همه چیز خوب است.» بعد از آن احساس آرامش بیشتری می‌کنید و می‌فهمید که لازم نیست همیشه با ترس و اضطراب زندگی کنید.

- هر روز تفکر کنید:

توصیه می‌کنم روح خود را آرام کنید و به حکمت درونی خود گوش فرا دهید. در این لحظه می‌توانید حتی این جملات را تکرار کنید: «من خودم را دوست دارم. یا: من خودم را می‌بخشم. یا: من بخشیده می‌شوم».

پس از مدتی سکوت کنید و به ندای درون خود گوش دهید. در واقع هر یک از ما برای فکر کردن روش خاصی را انتخاب می‌کند. بعضی از افراد موقع پیاده‌روی یا حتی دویدن فکر می‌کنند، برخی دیگر با نوشتن افکار منفی و مثبت خود.

من با رفتن به طبیعت و قدم زدن در آن می‌توانم به خود و حکمت آفرینش خود فکر کنم. شجاع باشید و راه مخصوص خود را جهت تفکر بیابید.

- دوست داشتن خود ، یعنی به خود ارج نهیم

به دوستان خود مراجعه کنید و از آنها کمک بخواهید. تقاضای کمک از دیگران در موقع نیاز،نشانه قدرت است.

خیلی از شما یاد گرفته‌اید که همیشه فقط به خود تکیه کنید و همه ی کارها را به تنهایی انجام دهید و نمی‌توانید از دیگران درخواست کمک کنید، چون خودپرستی شما این اجازه را نمی‌دهد. پیشنهاد می‌کنم به عضویت گروههای خودیاری که برای حل مشکلات در گوشه و کنار این شهر هستند درآیید.




تاریخ : دوشنبه 91/2/18 | 10:4 عصر | نویسنده : حمید 49 almahdi49 yazdani


بهترین و منطقی ترین روش این است که ابتدا طبع و مزاج خود و پس از آن غذای مصرفی روز مره و مناسب خویش را بشناسیم تا دچار بیماری و کسالت نشویم.

در حالت طبیعی، اخلاط اربعه در بدن هر شخص سالمی باید به حالت تعادل باشد تا زندگی و ادامه ی حیات او مقدرر باشد. با مطالعه اخلاط اربعه به طور جداگانه، وظیفه ی هر یک مشخص خواهد شد:

نشانه های غلبه ی صفرا

نشانه های غلبه ی صفرا عبارت است از:

تشنگی و سوزش جگر، زبری پوست صورت، زردی چشم، کدورت ادرار، عصبی شدن، ناراحتی معده، تلخی دهان، کم اشتهایی، حالت تهوّع، سردرد و درد شقیقه، سیاهی رفتن چشم، سرگیجه، خشکی پوست، ترک خوردن پوست دست و پا، گرمی بدن یا داشتن تب، جوشش فم المعده، دیدن خواب های هولناک، مانند جنگ و ستیز، پوسته پوسته شدن پوست سر (شوره ی سر) نمایان شدن لکه های سفید یا قهوه ای در صورت و یا دیگر اعضای بدن، ریزش مو، ابتلا به بیماری آلو پسی(ریزش موضعی مو)، علاقه به نوشیدن آب یخ و خوردن یخ، یبوست مزاج، بهانه جویی و تند خویی. این گونه افراد را صفراوی مزاج گویند.

همه یا اکثر نشانه های یاد شده در بیشتر افراد صفراوی مزاج دیده می شود؛ البته میزان بروز این نشانه ها به مقدار غلبه ی صفرا بستگی دارد.

نشانه های غلیه ی خون

اگر در بدن فردی خون غلبه نماید و خون کثیف شود و یا بهتر بگوییم سوخته شود علامت آن سنگینی سر، خمیازه کشیدن، چرت زدن، کندی حواس، شیرین شدن دهان، لزج بودن آب دهان، سرخی رنگ بدن، قرمزی زبان، خارش بدن، بروز دمل و جوش های ریز در بدن به خصوص در پیشانی و پشت سر ودر قسمت کتف و شانه ها و گاه خون آمدن از بین دندان ها و در نهایت، کسالت و خمودگی مداوم است.

افرادی که خون در آنان غلبه می کند دموی مزاج می گویند. مهمترین علت غلبه ی خون، پرخوری و زیاده روی در مصرف انواع غذاهای سرخ شده و تند و تیز است. افراد دموی مزاج اغلب از آرامش نسبی برخوردار نیستند.

نشانه های غلبه ی بلغم

نشانه های غلبه ی بلغم: سفیدی، نرمی و سردی پوست بدن (مانند مردم اروپا)، دیرهضم شدن غذا، آروغ ترش زدن، میل بسیار به خواب داشتن، جاری شدن آب از دهان، رقیق بودن آب بینی، کم حواسی، زیادی بول، دفع بول با فشار زیادو حجم بسیار، سستی و بی حالی، بی حس بودن بدن، سفید شدن موی سر و ریزش آن قبل از موعد پیری، درد معده و درد پشت، گرفتگی ماهیچه های پشت، کمر درد، گردن درد، پادرد، نقرس، فلجی، لک و پیس، لقوه(کج شدن دهان و صورت)، رعشه (پارکینوس)، ضعف مثانه، ترش شدن دهان، به وجود آمدن لک سفید در چشم، ضعف بینایی، تنگی نفس، طپش قلب (به خصوص هنگام بیدار شده از خواب) تولید کرم های کدو یا کرمک در انتهای روده ی بزرگ، این گونه افراد را بلغمی مزاج می گویند.

غلبه ی این خلط فوق العاده خطرناک است و انسان را دچار بیماری صعب العلاجی می کند.

از این رو لازم است هر چه سریع تر در به تعادل در آوردن این خلط کوشید. از جمله بیماری هایی مانند: آرترید، روماتوئید، بیماری خطرناک ام اس (ms)، بیماری لا علاج لک و پیس و یا برص و برخی دیگر از بیماریهای صعب العلاجی که امروزه از نظر علم پزشکی، علت آن مشخص نیست و آن ها را (اتوایمیون) می نامند.

نشانه های غلبه ی سودا

نشانه های غلبه ی سودا که ناشی از رسوبات خون و مرکز آن طحال است؛ عبارتند از:

خستگی و کوفتگی بدن، لاغری، پژمردگی روح و جسم، بی نشاطی و افسردگی، یبوست مزاج، خود خوری، احساس سوزش در هنگام دفع بول، تیره رنگ بودن ادرارو مدفوع و قی، سیاه و قیری شکل بودن مدفوع، شور بودن دهان، بوی بد دهان، تاریکی چشم، تیرگی رنگ صورت، شب کوری، سوزش معده، فکر بسیار، دیدن خواب های آشفته(کابوس) اخلاق تند و زشت، دلتنگی و بی قراری، به وجود آمدن لکه های سیاه در بدن، جزام، بیماریهای پوستی (سودا)، زخم شدن پوست به سبب خارش زیاد، قولنج شدن روده (بیماری کولیت)، نسیان و فراموشی یا آلزایمر، حرص زیاد.

افراد سوداوی مزاج، اکثرا دچار بیماریهای روحی و روانی می شوند و معمولا تا آخر عمر از داروهای روان گردان استفاده می کنند.

تشخیص مزاج، شخص غذا درمان و یا طبیب را در شناخت نوع بیماری و درمان کمک می نماید. درمان بیماری بااین روش بسیار ساده است.

درمان با این روش، به حالت در آوردن اخلاط اربعه است. تعادل اخلاط اربعه در بدن هر شخصی مساوی است با سلامتی و عدم تعادل آن ها برابر است با کسالت و بیماری.

اگر بدن آدمی را دقیقا مورد بررسی قرار دهیم، می بینیم که از اندام های متعددی تشکیل شده و هر اندامی از سلول های خاصی ساخته شده است. هماهنگی اندام ها نیز موجب سلامتی وحیات و ادامه ی آن می گردد.

در بدن هر فرد چهار نوع خلط وجود دارد که آن ها را اصطلاحا اخلاط اربعه می نامند. اخلاط اربعه عبارتند از صفرا، خون، بلغم و سودا.

به عنوان مثال، اگر در فردی صفرا غلبه نماید، اورا صفراوی مزاج و اگر خون غلبه نماید، اورا دموی مزاج، و اگر بلغم غلبه یابد، اورا بلغمی مزاج می نامند، همچنان که اگر در شخصی سودا غلبه نماید، اورا سوداوی مزاج می گویند.

در حالت طبیعی، اخلاط اربعه در بدن هر شخص سالمی باید به حالت تعادل باشد تا زندگی و ادامه ی حیات او مقدور باشد تعادل اخلاط را مزاج می نامیم. با مطالعه اخلاط اربعه به طور جداگانه، وظیفه ی هر یک مشخص خواهد شد.

هر نوع از مواد غذایی یک اثر خاصی بر روی اخلاط اربعه می گذارد و آن را به حالت تعادل و یا عدم تعادل در خواهد آورد.

به عنوان مثال، استفاده از غذای چرب و شیرین به طور مداوم، صفرا را افزایش می دهد، هم چنان که پرخوری و عدم رعایت اعتدال در مصرف مواد غذایی موجب غلبه ی خون می شود. استفاده از ترشیجات سرکه و لبنیات به مقدار زیاد موجب طغیان و ازدیاد بلغم و خوردن غذاهای نمک سود و مانده و نیز خوردن بادمجان به مقدار زیاد و یا گوشت حیوانات پیر سبب ازدیاد سودا می گردد.

با تجویز غذاهای مناسب می توان مزاج غالب را به حالت تعادل در آورد و شخص بیمار را از حالت بیماری و کسالت نجات داد. فرمول به دست آمده چنین است:

عناصر اربعه طبع اخلاط اربعه مزه ی دهان رنگ زبان

آتش گرم وخشک صفرا تلخ زرد

هوا گرم وتر خون شیرین قرمز

آب سرد و تر بلغم ترش سفید

خاک سرد و خشک سودا شور سیاه

مزاج طبع

شناخت طبع

اگر هر انسانی بر طبق طبع و مزاج خویش غذا میل کند، کم تر بیماری به سراغ او خواهد آمد.

شناخت طبع بر هر فردی لازم و ضروری است و از طریق آن، می توان بسیاری از مشکلات که معمولاً برای انسان پیش می آید پیشگیری کرد.

اصولاً کودکانی که متولد می شوند، طبع خود را از پدر و یا مادر خویش به ارث می برند و تا آخر عمر با آنان خواهد بود و هیچ گاه تغییر نمی کند.

انسان با شناخت طبع خویش و با رعایت تغذیه و خوراک مناسب می تواند تا حدود زیادی خود را بیمه نماید و از بسیاری از بیماری ها مصون بدارد.

طبع یا ماهیت بدن هر کسی همان طور که بیان شد ارثی است و امور ارثی به عوامل زیادی از آن جمله: محیط، آب و هوا، تغذیه، نوع زندگی و شرایط محیط زیست بستگی دارد.

انسان ها از نظر طبع به سه گروه عمده تقسیم می کنند که عبارتند از:

1) دارای طبع گرم

2) دارای طبع سرد

3) دارای طبع معتدل

افراد دارای طبع گرم

این افراد به طور معمول دارای بدنی گرم اند و با خوردن غذاهای گرمی بخش دچار مشکل می شوند، صورت آن ها جوش می زند، بدنشان داغ می شود، گه گاه دچار خارش پوست می شوند، پوست سرشان تولید شوره می کند و دچار عطش می شوند.دمای بدنشان نسبت به سایر افراد بیش تر است، معمولاً حدود نیم تا یک درجه تب دارند، زود عصبی می شوند، ولی در مجموع، خون گرم و خوش برخوردند.تعدا افراد دارای طبع گرم نسبت به افراد دارای طبع سرد کم تر است.

افراد دارای طبع سرد

اکثریت مردم جهان از طبع سرد برخوردار هستند. این افراد معمولاًدارای پوست سفید هستند و یکی از علت های مهم آن، فعال بودن سیستم بلغم یا لنفاتیک است.این افراد مــیل زیادی به لبنیات، به خصوص ماست دارند و زودتر از بقیه دچار بیماری نقرس و رماتیسم می شوند، پر خواب هستند وبه راحتی نمیتوانند از رختخواب جدا شوند، غذا یشان دیر هضم می شود، عموماً سست و شاداب نیستند، استعداد چاقی در آنان زِِیاد است، موی سرشان زودتر از موعد مقرر سفید می شود و می ریزد، معمولاً انسان های خوش گذرانی هستند و دیرتر ازبقیه عصبی میشوند.افرادی که از طبع سرد برخوردارند اگر رعایت حال خود را نکنند زودتر از دیگران دچار بیماری های صعب العلاج از قبیل بیماری ام اس (ms)، بیماری ای ال اس (als) و پارکینسون می شوند.

افراد دارای طبع معتدل

افرادی که دارای چنین طبعی هستند معمولا بین گرم و سرد قرار دارند. تعداد این قبیل افراد در جامعه نسبت به سایر طبع ها کم است. چنین افرادی نسبت به غذا حساسیت زیادی نشان نمی دهند و معمولاً هر نوع غذایی با طبع این گونه افرادسازگاری دارد و نسبت به بقیه مردم کم تر دچار بیماری و کسالت می شوند.

اما افرادی که دارای چنین طبعی هستند در داراز مدت دچار بیماری های سختی می شوند و دلیل آن هم این است که غذا روی چنین افرادی به سرعت تاثیر نمی گذارد و همین امر باعث می شود که سموم به مرور در بدن آنان جمع شود و در دراز مدت تاثیر خود را بگذارد.

غذاهای مضر برای افراد بلغمی مزاج

تمام مواد لبنی، مانند شیر، ماست، دوغ، کره، سرشیر، خامه، پنیر و کشک برای افراد بلغمی مزاج مضر است. ترشیجات، سرکه، شور، برنج سفید، عدس، سیب زمینی، آب یخ، انواع نوشابه های گاز دار، چای، قهوه، نسکافه، سوپ جو، آش جو، میوه جات ترش و کال، نارنگی، کیوی، گرمک، خیار پوست کنده، قارچ، ماش، جو، گوشت گاو و گوساله، انواع گوشت سفید، سس، رب، گوجه فرنگی، پرخوری، غذاهای فریزر شده و غذاهای زود پز شده، کدو خورشتی، کلیه ی غذاهای ساندویچی، شیرینیجات قنادی، کلیه ی غذاهای سردی بخش، استفاده از چند نوع غذا با هم، نوشیدن مایعات همراه با غذا و یا بلافاصله بعد از آن، آش رشته، ماکارونی و کلیه ی تنقلات مصنوعی، مانند پفک، شکلات، آدامس، بیسکویت، یخمک، نوشمک، چیپس و... مصرف این نوع مواد غذایی خلط بلغم را فعال می کند و آن را افزایش می دهد.

بلغم همان سیستم ایمنی بدن است که با این نوع تغذیه ضعیف می شود و در نتیجه، بدن آدمی در مقابل انواع پارازیت ها آسیب پذیر می شود.

در واقع سیستم ایمنی بدن علیه خود وارد عمل می شود که در اصطلاح پزشکی آن را اتوایمیون می نامند. غذاهای یاد شده باعث این نوع بیماری ها می شود که از نظر پزشکی مدرن برای آن ها درمانی وجود ندارد. بهترین درمان این گونه اشخاص استفاده نکردن از غذاهای نامبرده است. یکی از مهم ترین دلائل علمی استفاده نکردن از این نوع غذاها، پایین بودن ph آن ها است که در بدن ایجاد اسیدوز می کنند. اسیدوز روی اعصاب مرکزی اثر مخربی می گذارد و این سیستم را به مرور فلج می کند.

غذاهای مفید برای افراد بلغمی مزاج

تمام غذاهای گرمی بخش از قبیل گوشت شتر، گوسفند، کبوتر، سار، گنجشک، بوقلمون کباب شده و از میوه جات: همه ی میوه های رسیده و شیرین.

از ادویه جات: هل، دارچین، زنجبیل، زعفران، جوز هندی، فلفل سیاه و فلفل سفید و دانه ی فلفل، دانه ی خردل، سیر، موسیر، از ریشه ها: چغندر، شلغم، هویج، کلم قمری، ترب سیاه و سفید.

از سبزیجات: کلیه ی سبزی جات گرم، مانند: انواع کلم، ساقه ی کرفس، نعناع، ریحان، جعفری، مرزه، ترخون، تره و شوید. از حبوبات: نخود، گندم، لوبیا چیتی، لوبیا کشاورزی و یا کپسولی، دال عدس و لپه.

در صورت استفاده از سایر حبوبات و غلات، بهتر است از ادویه جات گرم مانند: زیره ی سیاه، زیره ی سبز، زنجبیل، دارچین، هل، زعفران و کمی زرد چوبه استفاده شود.

از بذرهای ملین مانند: تخم ریحان، تخم شربتی، قدومه ی شیرازی، خاکشیر و بارهنگ نیز می توان استفاده کرد.

از خشکبار: بادام، گردو، فندق، پسته، کنجد، ارده مفید است و از عسل و شیره ی خرما می توان مصرف کرد.

استفاده از این نوع مواد غذایی بسیاری از بیماری های اتوایمیون، مانند: بیماری های رماتیسم، پارکینسون و سایر بیماری های صعب العلاج را درمان می کند. اکثر افراد مبتلا به این بیماری ها از طبع سرد برخوردار هستند.


غذاهای مضر برای افراد سوداوی مزاج

بادمجان، غذاهای نمک سود، مانند: ماهی دودی، ماهی شور، خیار شور، نمک زیاد، پنیر شور، گوشت گاو و گوساله و گوشت حیوانات پیر هم چنین غذاهای مانده و بیات، ماست، پنیر، چای شیرین، شیرینی جات قنادی و مصنوعی، ترشیجات سرکه، شور، گوجه فرنگی، سس، رب، کلیه ی غذاهای ساندویچی، آب یخ، مرغ و تخم مرغ ماشینی، ماهی، برنج سفید، خوراک عدس (عدسی)، نوشیدن مایعات همراه با غذا، غذاهای سرخ شده، غذاهای فریزر شده، غذاهای زود پزشده، تنقلات مصنوعی، مانند: شکلات، پفک، چیپس، بیسکویت، یخمک، کاکائو و... افراد سوداوی مزاج از نوشیدن چای به خصوص چای شیرین و هم چنین از مصرف نسکافه، قهوه و دوغ جدا باید خود داری کنند. معمو لا افراد سوداوی مزاج علاقه ی فراوانی به نوشیدن چای، دوغ و ماست پیدا می کنند که باید از مصرف آنها پرهیز کرد.

غذاهای مفید برای افراد سوداوی مزاج

کلیه ی غذاهای گرمی بخش، مانند: گوشت گوسفند، گوشت شتر، گوشت کبوتر، گوشت گنجشک و گوشت سار. در صورت مصرف برنج، حتما از شوید و زیره ی سیاه استفاده شود. سبزیجات گرم، مانند نعناع، ریحان، ترخون، مرزه، جعفری، تره، انواع کلم، ساقه ی کرفس، عسل، توت، کشمش، انجیر، خرما، هل، دارچین، زنجبیل، زعفران زیره و استفاده از بذرهای ملین، مانند: قدومه ی شیرازی، تخم شربتی و سایر ملین های ملایم از جمله ی خوراکی های مفید برای افراد سوداوی مزاج است.

 غذاهای مضر برای افراد دموی مزاج

غذاهای سرخ شده، چرب و پر حجم، شیرینجات قنادی و مصنوعی، پرخوری، ادویه جات تند، غذاهای شور، انواع شور (کلم شور، خیار شور و...) گوشت زیاد، کره و خامه، غذاهای نشاسته ای، آب یخ، دوغ، نوشابه، تخم مرغ، نوشیدن مایعات همراه با غذا ویا بلافاصله بعد از آن، خرما، رطب، توت خشک، کشمش، سس، رب، ترشیجات، سرکه، سیر، چای، قهوه، نسکافه، ماست، بادمجان و غذاهای ساندویچی.

 غذاهای مفید برای افراد دموی مزاج

نوشیدن روزی شش لیوان آب خنک نیم ساعت قبل و دو ساعت و نیم بعد از غذا، زرشک، کاهو، خیار و میوه جات به خصوص سیب درختی همراه با پوست و دانه های آن، انار، سبزیجات، سوپ جو، لیمو ترش تازه، استفاده از سالاد قبل از غذا، روغن زیتون، حبوبات و غلات جوانه زده (مثل گندم، جوی دو سر، ماش و عدس)، بذرهای ملین (مانند خاکشیر، اسفرزه، تخم ریحان، بالنگو، بارهنگ، تخم مرو)، عسل به مقدار کم، غذاهای خام (میوه جات و سبزیجات)، انواع توت، به خصوص شاه توت، کدو خورشتی، نوشیدن دو تا سه لیوان آب زرشک که سریعا خون را به حالت طبیعی باز می گرداند، کم خوری، استفاده از غذاهای ساده و کم کالری، مانند سبزیجات بخار پز. به افرادی که دموی مزاج هستند نیز نرمش و ورزش توصیه می شود.

غذاهای مضر برای افراد صفراوی مزاج

چای، قهوه، نسکافه، لبنیات، تخم مرغ و غذاهای فریزر شده، زود پز شده و سرخ شده، سس و رب، غذاهای چرب و پرحجم، ماکارونی، آش رشته، سیر و کلیه ی غذاهای گرم، ادویه جات تند، آب یخ، نوشابه، نوشیدن مایعات همراه با غذا یا بلافاصله بعد از آن، شیرینی جات قنادی و مصنوعی، آجیل شور، گوشت قرمز، بریده بریده غذا خوردن ؛ یعنی انسان مدام در حال خوردن باشد، مانند تخمه شکستن و خوردن تنقلات، خوردن بادمجان، موز، کلیه غذاهای ساندویچی، مانند سوسیس، کالباس، کوکتل، سمبوسه، فلافل، پیتزا، همبرگر و خوردن خربزه، آناناس و طالبی.

علت ممنوع بودن این غذاها برای افراد صفراوی مزاج این است کهph این غذاها و نیز پی اچ ( ph) کبد بالاست. استفاده از این مواد باعث افزایش دمای کبد و ترشح زیاد صفرا و در نتیجه، ایجاد راه بندان در مجاری کبد می شود. این حالت موجب تشکیل سنگ های صفراوی در کیسه صفرا می شود و علائمی نظیر یبوست، زرد شدن چهره، دردهای شدید در ناحیه ی سمت راست بدن در زیر دنده ی راست را در پی دارد.

غذاهای مفید برای افراد صفراوی مزاج

همه ی انواع مرکبات، انار، شاه توت، خیار، سیب، گلابی، آلبالو، گیلاس، آلو، گوجه سبز و زرشک برای افراد صفراوی مزاج مفید هستند.

بهترین دارو برای این افراد هندوانه، گرمک، کدو خورشتی، هویج فرنگی، روغن زیتون، سوپ جو با پاچه ی گوسفند و همراه با تعدادی آلو بخارا و سبزی جات، مانند اسفناج و گشنیز و لیمو ترش تازه و روغن زیتون است. همچنین سیب زمینی بخارپز، قارچ، بامیه ی خورشتی، پیاز، برگه ی هلو، برگه ی زردآلو، مغز بادام خام، برنج سفید با روغن زیتون، کدو حلوایی، نخود فرنگی، عدس، ماش، جوی دو سر، مخمرآب جو، لیمو عمانی برای افراد صفراوی مزاج بسیار مفید است.

نوشیدن روزانه یک تا سه لیوان آب زرشک، نیم ساعت قبل از غذا و دو ساعت و نیم بعد از آن نیز فوق العاده مفید است.

بذرهای ملین، مانند خاکشیر، اسفرزه، تخم ریحان، تخم مرو، بارهنگ و بالنگو، ترشی جات طبیعی، مغز فلوس، شیر خشت، ترنجبین، عسل به مقدار کم و همراه با لیمو ترش تازه و به صورت شربت شده که به آرامی میل شود، انگور، کاهو، مغز خیار، تخم کدوی خام، تخم خیار، مغز تخم هنداونه، تخم کاهو، از هر کدام به مقدار مساوی مخلوط کرده آسیا شود و روزی دو بار و هر بار یک قاشق غذاخوری در یک لیوان آب مخلوط گردیده و میل شود.

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از http://wwww.shafagar.com




  • فارسی بوک | ماه موزیک | راه بلاگ