ناشنیدهای از ملاقات شگفت علامه جعفری با امیرالمومنین (ع)
درست است که می گویند هر کاری مقدر است در زمان خودش انجام بشود. ماههاست تصمیم داشتم خاطره ای از استاد فرزانه حضرت علامه محمدتقی جعفری تبریزی را که در دیدار اخیر چند ماه پیش از بیت معظم له از فرزند فرهیخته شان آقا علیرضا شنیده بودم برای اطلاع خوانندگان عزیز به قول امروزیها قلمی کنم و اندکی از دینی را که مردم همیشه و همیشه بر امثال این حقیر دارند اداء نمایم تا اینکه این فرصت دست داد و در ماه مبارک رمضان که ماه شهادت علی است این تقدیر رقم خورد !
این خاطره که به ظهور تجلی ولی الله اعظم حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) بر جناب علامه حکایت دارد، خاطره ای بسیار شگفت و تکان دهنده است و شاید اگر از کسی جز علامه روایت شده بود باور آن قدری دشوار می نمود از این قرار است:
در صداقت گفتار و روایت مرحوم علامه جعفری هیچگونه تردیدی نیست و هرکس که از نزدیک ایشان را می شناخت و از جمله این کمترین که از سالهای آغازین جنگ تا زمان ارتحالشان توفیق حضور مکرر در محضرشان را داشتم می داند و می دانم که آنچه را می گفت و می نوشت و عمل می کرد، درست همان بود که می اندیشید و بدان اعتقاد داشت و در عمل به آن رسیده بود.
ایشان به یکی از شاگردان نزدیک خویش که از وی خواسته بود تجلی حضرت علی (ع) را در دوران طلبگی در نجف اشرف به خود بیان کند، پس از انقلاب روحی که با شنیدن این نام مبارک به او دست داد، ضمن تایید آن خاطره که در جای خود بسیار شنیدنی است، به ملاقات دوم خود با حضرت امیر (ع) در منزل مسکونی شان در تهران چنین اشاره کردند:
روزی که در کتابخانه منزل مشغول نوشتن یکی از جلدهای شرح و تفسیر نهج البلاغه بودم غرق در نوشتن بودم که ناگهان احساس کردم دستی از پشت سر بر شانه من قرار گرفت و همزمان ظاهراً صدایی شنیدم که به من می فرمود دستتان درد نکند. با اینکه در آن لحظه جز من کسی در کتابخانه نبود، با احساسی که از این حادثه به من دست داد، به پشت سرم برگشتم تا ببینم این دست و صدای کیست؛ ولی وقتی هیچ کس را ندیدم تعجب و حیرت من بیشتر شد. از طرفی چون هیچ شکی در شنیدن صدا و احساس آن دست بر شانه ام نداشتم، با مشاهده این صحنه چنان حال و احساس عجیبی در من به وجود آمد که احساس کردم تا لحظاتی دیگر روح از پیکرم خارج خواهد شد و در آستانه جدایی روح از بدنم هستم.
برای اینکه قدری به حال اولیه بازگردم از جا برخاستم و کتابهایی را که در قفسه نزدیک من بودند، بدون هدف خاصی به زمین ریختم و دوباره در قفسه چیدم تا مگر به حال عادی خود بازگردم؛ ولی آن حسّ هنوز در من بود و مرا رها نمی کرد و بدنم به شکل عادی خود باز نمی گشت. دیگر بار برای بازگشت به وضعیت عادی خود جارو را برداشته و حیاط منزل را جارو کردم تا بلکه قدری آرام شوم؛ ولی تأثیری نداشت و انگار روح من در اثر آن حادثه قصد داشت از بدن خارج شود. ناگهان فکر دیگری به خاطرم رسید که قرآن بخوانم و قدری در مناجات با خدا گریه کنم که این تدبیر کار خود را کرد و وضع جسم من به حال عادی خود بازگشت.
استاد می فرمود در اثر این عنایت حضرت علی (ع) پس از آن به هر کتابی که در باره موضوعی خاص مانند فیزیک، شیمی، تاریخ و ... مراجعه می کنم در کمال حیرت می بینم آن موضوع را بلد هستم و انگار قبلاً آن را خوانده و دانسته ام.
محقق گرامی جناب آقای کریم فیضی که تألیفات ارزشمندی درباره حیات پربار علمی استاد انجام داده است در ص 87 کتاب خود دیدار با علی می نویسد: این خاطره را آقای سیدی از ارادتمندان حضرت استاد در مصاحبه ای که در فروردین ماه سال 1378 با وی انجام داده برای او نقل کرده است.
وقتی این خاطره را از آقا علیرضا یادگار مرحوم استاد شنیدم، به یادم آمد که حضرت ایشان در مجلد یازدهم شرح و تفسیر نهج البلاغه به کرامتی دیگر از تجلی و عنایت حضرت امیر المومنین به خود در این کتاب ارزشمند چنین اشاره می کند که به هنگام نوشتن تفسیر خطبه حالتی در من به وجود آمد که در تفسیر خطبه هفتاد آن حضرت با الفاظ معمول و متداول احساس ناتوانی خاصی می کنم؛ لذا قلم را برای لحظاتی به زمین گذاشتم و به عظمت آن بزرگ مرد مظلومی که پس از پیامبر با عظمت ترین شخصیت بشری در هستی است، اندیشیدم. ناگهان بدون اراده قلم در دست من قرار گرفته و بدون اینکه از خود اختیاری داشته باشم، حضرت سطوری را بدست من بر صفحه کاغذ جاری کردند و ... گوارا باد این تجلّی بر حضرت استاد که با نام علی در بیانات خویش نرد عشق می باخت و در آتش عشق او می گداخت.
اینک که ماه خدا فرا رسیده و المنة لله که در میکده باز شده و حضرت عشق، عشاق خود را به ضیافت خاص خود فراخوانده است تا در این اوقات نورانی جانشان را آکنده از نور کند، از خدا بخواهیم هر که و هر جا و هرچه هستیم به برکت این ماه و شهید آن علی(ع)، خود ما را از ما بگیرد و از آن هیچ باقی نگذارد تا با خروج از این ماه فقط و فقط او را ببینیم و از او بگوئیم و در همه حال او را بجوئیم و همه او شویم و همنوا با هاتف زمزمه کنیم: «که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو»
بارالها! به حرمت و عظمت و منزلت و شأن امیر المومنین علی در نزد تو، در این ماه، شراب «بی خودی» در کام جان ما بریز و ما را از خود بی خود فرما و در دریای عظمت خودت غرق کن. آمین
در کتاب مناقب خوارزمی از ابن عمر واردشده که گفت:پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم فرمودند:هر کس علی را دوست بدارد خدا نماز و روزه و عبادتش را می پذیرد و دعایش را مستجاب می نماید آگاه باشید کسی که علی را دوست بدارد خداوند به تعداد رگ های بدنش شهرها در بهشت نصیبش می سازد آگاه باشید کسی که آل محمد را دوست بدارد از حساب و میزان در امان است آگاه باشید کسی که بر دوستی آل محمد بمیرد من بهشت و همنشینی با پیامبران را برایش تضمین می کنم و بدانید کسی که با آل محمد دشمنی کند در روز قیامت وقتی وارد می شود در حالیست که میان دو چشمش نوشته شده است :از رحمت خدا بدور است
در کتاب سلیم بن قیس آمده است در روز غدیر خم که همه حاضرین و در راس آنان اولی و دومی به دستور بیامبر اعظم با امیرالمومنین علی (ع) بیعت کردند
چهل نفر که بیشترشان از سران قبائل بودند در همان مکان با هم عهد بستند که نگذارند علی (ع) به خلافت برسد
از پیامبر اسلام صل الله علیه وآله وسلم روایت است که فرمودند: برادرم علی بن ابی طالب فضیلت هایی دارد که از کثرت به شمار نمی آید و کسی که فضیلتی از فضائل او را یاد کند و به آن اعتراف نماید خداوند گناهان قدیم و جدید وی را می آمرزد و کسی که فضیلتی از فضائل او را بنگارد همواره فرشتگان تا اثری از آن نوشته باقی است برایش طلب استغفار می کنند وکسیکه به شنیدن فضیلتی از فضائل او گوش فرا دهد گناهانی که از راه گوش انجام داده بخشیده می شود و کسیکه به فضیلتی از فضائل اوبنگرد گناهانی را که از راه چشم مرتکب گشته مورد عفو قرار می گیرد .
امام صادق علیه السلام فرمودند :جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صل الله علیه وآله و سلم فرود آمد و فرمود :خداوند به تو سلام رسانیده و می فرماید: آسمانهای هفتگانه و آنچه درآن هاست و نیز زمین های هفتگانه و آنچه روی آن هاست را آفریده و هیچ مکانی را ارجمندتر از رکن و مقام نیافریدم. اگر بنده ای از هنگامی که آسمان ها و زمین ها را آفریدم در این مکان به درگاهم دعا کند سپس در حالیکه منکر ولایت امیر المومنین علیه السلام باشد مرا ملاقات کند او رابه صورت بهجهنم می افکنم. (ثواب الاعمال ترجمه بندرریگی ص1)
امام احمد بن حنبل در « مسند » و میر علی همدانی شافعی در « موده القربی» و ابن مغازلی فقیه شافعی در « مناقب» و مولانا دیلمی در « فردوس» با سلسله روایات و اسناد صحیحه نقل می نمایند که پیغمبر فرمود: خلقت انا و علی من نور واحد قبل ان یخلق الله تعالی ادم باربعه عشر الف عام فلما خلق الله تعالی ادم رکب ذلک النور فی صلبه فلم یزل فی شی ء واحد حتی افترقا فی صلب عبدالمطلب فقی النبوه و فی علی اخلافه = من و علی از یک نور افریده شدیم، قبل از ایجاد ادم به چهارده هزارسال ،پس از خلقت ادم ان نور را در صلب ادم قرار داد، پس بلا زوال با هم یکی بودیم تا در صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم، پس در من نبوت و در علی خلافت مقرر گردید.
محمد بن جریر طبری در « کتاب الولایه »نقل می کند که رسول اکرم در اوایل خطبه غدیر خم فرمود: و قد امرنی جبرئیل عن ربی، ان اقوم فی هذا المشهد و اعلم کل ابیض و اسود ان علی بن ابیطالب اخی و وصیی و خلیفتی و الامام بعدی
انگاه فرمود: معاشر الناس ذلک فان اله قد نصبه لکم ولیا و اماما و فرض طاعته علی کل احد ماض حکمه جائز قوله ملعون من خائفه مرحوم من صدقه.
یعنی: جبرئیل از جانب پروردگار مرا امر نموده که در این مکان قیام نمایم و اگاه کنم تمام سفید و سیاهان را که علی بن ابیطالب برادر من و وصی من و خلیفه ی من و امام بعد از من است. ای جماعت مردم ! خداوند نصب نموده علی را بر شما ( اولی به تصرف) امام و واجب نموده طاعت او را بر هر فردی،ممضی است حکم او و جایز است(از جانب خدای تعالی) قول او و ملعون است کسی که مخالفت نماید او را و مرحوم است کسی که او را تصدیق نماید
شیخ سلیمان بلخی حنفی در « ینابیع الموده» از ابن عباس روایت می کند که رسول اکرم فرمود:
ای علی ! تو صاحب حوض منی و صاحب لواء و پرچم منی و حبیب دل و وصی و وارث علم من و خلیفه منی و مستودع مواریث انبیاء و امین خدا و حجت پروردگاری بر تمام خلق. توئی رکن ایمان و نگهبان اسلام و چراغ ظلمت و نور هدایت و علم بلند شده از برای اهل دنیا. هر کس پیروی کند تو را نجات یابد و هر کس تخلف نماید هلاک شود، توئی راه واضح و صراط مستقیم و منم اقای هر مومن و مومنه. دوست نمی دارد تو را مگر حلال زاده و دشمن نمیدارد تو را مگر حرامزاده. خداوند مرا به اسمان نبرد و با من تکلم نکرد مگر انکه فرمود ای محمد ، علی را از من سلام برسان و به او اعلام کن که او امام دوستان من و نور مطیعان من است، انگاه حضرت فرمودند به علی، گوارا باد بر تو این کرامت ای علی.
ابوالموید موفق الدین اخطب الخطباء خوارزم در ص 240 کتاب « فضائل امیرالمومنین» چاپ 1313 هجری قمری، ضمن فصل نوزدهم به اسناد خود از رسوال الله نقل نموده که فرمود:
در معراج وقتی رسیدم به سدره المنتهی، خطاب رسید ای محمد! خلق را ازمودی،کدام کس را فرمان بردار تر دیدی نسبت به خود؟ عرض کردم علی را ! قال: صدقت یا محمد! راست گفتی. انگاه فرمود:
فهل اتخذت لنفسک خلیفه یودی عنک و یعلم عبادی ما لا یعلمون؟ قال: قلت یا رب ! اخترلی فان خیرتک خیرتی.قال: اخترت لک علیا فاتخذه لنفسک خلیفه و وصیا و نحلته علمی و حلمی و هو امیرالمومنین حقا لم ینالها احد قبله و لیست لا حد بعده.
معنی:: ایا انتخاب خلیفه برای خود نموده ای ، تا مقاصد تو را به مردم برساند و تعلیم بدهد بندگان مرا از کتاب من انچه نمی دانند؟ عرض کردم : پروردگارا ! هر کس را تو اختیار نمائی، من انرا اختیار می نمایم . خطاب امد: من اختیار نمودم برای تو علی را خلیفه و وصی و او را مفتخر به علم و حلم خود نمودم و اوست امیرمومنان به حق که نه در گذشته و نه در اینده، احدی به مقام او نخواهد امد
آیات اثبات کننده ولایت امیرالمومنین در قرآن
از آیاتی که به اتفاق اکثر مفسران و اهل حدیث در مورد امیرالمومنین نازل شده است آیه زیر می باشد :
« إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» (مائده 55)
« سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند; همانها که نماز را برپا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مىدهند. »
به اتفاق شیعه وسنی این آیه در مورد امیر المومنین علی آمده است
ابوذر نقل می کند که روزی با رسول خدا در مسجد نماز می خواندم که گدایی وارد مسجد شد واز مردم تقاضای کمک کد ولی کسی چیزی به او نداد . گدا دست خودش را به آسمان برد و گفت خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو از مردم کمک خواستم اما کسی اهمیت نداد . در همین موقع امیر المومنین که در رکوع بودند با انگشت کوچک دست راستشان اشاره کردند و گدا نزدیک شد و انگشتر را از دست حضرت بیرون آوردند .
بعد از این قضیه پیامبر سرشان را به آسمان بردند وگفتند خدایا برادرم موسی از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع کنی و کارها را برای او آسان کنی و گره از زبان او بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند وهارون راکه برادرش بود وزیر و یاورش قرار بدی . خداوندا من محمد پیامبر و برگزیده توام سینه من را گشاده کن و کارها را بر من آسان کن و از خاندانم علی را وزیر من قرار ده تا به وسیله او پشتم قوی و محکم شود . ابوذر می کند که هنوز دعای پیامبر تمام نشده بود که جبرئیل نازل شد و این آیه را نازل کرد .
در مورد این حدیث باز هم اشکالی که گرفته شده است این است که می گویند ولی به معنی محب و دوست هست . ما برای اثبات اینکه ولی در اینجا به معنی سرپرستی و ولایت هست برخی از قرائن را گواه می گیریم .
1.هرگاه مقصود از ولی غیر از ولایت و زعامت دینی و مقام سرپرستی باشد منحصر کردن مقام به سه نفر بی جهت و بی مورد خواهد بود . زیرا چنانکه گفته شد همه افراد با ایمان و محب و دوست و ناصر و یار یکدیگرند و اختصاص به این سه نفر ندارد .
2.هر گاه منظور دوستی و نصرت است در این صورت لازم بود که به جمله والذین آمنوا اکتفا می کرد و هرگز نیاز نداشت که موضوع نماز و زکات را بازگو کند زیرا جامعه با ایمان همه باهم دوست بوده و ناصر یکدیگرند .
3.در حقیقت مفاد آیه همان است که پیامبر گرامی در یکی از سخنان خود درباره علی فرموده است :
« اِنَّ عَلیّاً علیه السلام مِنّی وَ أنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلیٌ کُلِّ مُوْمِنٍ بَعَدی» « همانا علی علیه السلام از من و من از او هستم، و او رهبر و امام تمام مؤمنان پس از من خواهد بود » لفظ « بعدی » گواه بر این است که مقصود از ولی همان مقام زعامت و حکومت و سرپرستی در امور دینی است واگر غیر از این بود اختصاص به زمان درگذشت پیامبر نداشت .
یک نکته : با اینکه در آیه از ولایت سه نفر سخن به میان آمده است و به حسب ظاهر باید بفرماید « انما اولیاوکم » اما با این حال لفظ مفرد به کار برده است . یکی از دلایل مفرد گویی در این آیه این است که در اینجا ولایت واحدی وجود دارد که خداوند آن را اصالتا و دیگران به طور کسبی و موهبتی دارا هستند و هرگز ولایتهایی در کار نیست و ولایت پیامبر یا امیرالمومنین غیر از ولایت خداوند نمی باشد .
************************************************************
2.
آیه دوم : « یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ » (نساء آیه 59)
« اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر ( اوصیاى پیامبر) را! و هرگاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. »
این آیه درباره جانشینان پیامبر و واجب الاطاعه بودن آنها بحث می کند . مفسران شیعه بر این اعتقاد هستند که منظور از اولی الامر امامان معصوم ما هستند که رهبری مادی و معنوی مردم را به عهده دارند و نیز شامل کسانی می شوند که امامان معصوم تعیین می کند . نقل است که روزی مردی پیش حضرت علی آمد و پرسید کوچکترین و کمترین چیزی که انسان با آن جز گمراهان و یا کافران می شود چیست . حضرت فرمود این است که حجت و نماینده و شاهد و گواه خدا را که اطاعت از او لازم است نشناسد . مرد گفت آنها را معرفی کنید که چه کسانی هستند فرمود همانها که خداوند اطاعت از آنها را بعد از اطاعت خودش و هم ردیف با اطاعت پیغمبر قرار داده است . گفت روشن تر بگویید فرمود کسانی که پیامبر در خطبه روزآخر عمرش و موارد مختلف به آن اشاره کردند و فرمودند در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار می گذارم اگر دست به دامان آنها بزنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و اهل بیتم .
اهل سنت هر رئیس و زعیمى را که نسبت بمسلمین ریاست داشته باشد اولوالامر گویند و اطاعت او را بموجب این آیه واجب میدانند ولى این قول به هیچ وجه صحیح نمی باشد زیرا در این صورت باید اطاعت معاویه و یزید و عبد الملک و متوکل عباسى و امثال آنها که ستمگر و فاسق بودند بر مردم واجب باشد در صورتیکه آیات دیگرى هست که خداوند از اطاعت چنین اشخاصى نهى فرموده است چنانکه فرماید:« و لا تطیعوا امر المسرفین،الذین یفسدون فى الارض و لا یصلحون» ( شعرا آیه 151و152)
(امر اسراف کنندگان را که در روى زمین فساد نموده و اصلاح نمیکنند اطاعت نکنید) بنا بر این اطاعت آن اولوا الامرى واجب است که پاک و معصوم بوده و دستورات وى همان اوامر و نواهى خدا و پیغمبر باشد و چنین کسانى جز على (ع) و یازده فرزندشکه جانشینان پیغمبر اکرماند کس دیگرى نمیباشد چنانکه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:انا و على و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین مطهرون معصومون ( ینابیع الموده )
یعنى من و على و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین پاک و معصوم هستیم.
همچنین در شواهد التنزیل آمده است که مقصود از اولی الامر علی بن ابی طالب است که خداوند ولایت او را در زمان رسول خدا بر مردم واجب نمود و رسول خدا او را در مدینه جانشین خود قرار داد و مردم را مامور به اطاعت از او نمود .( آن هنگامی که پیامبر می خواستند به جنگ تبوک بروند و برای جلوگیری از فتنه منافقین درمدینه امیرالمومنین را در مدینه جانشین خود قراردادند . )
********************************************************
3.
آیه سوم : « وَمَن یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» (لقمان 22)
« کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. »
ابن عباس از رسول الله نقل میکند که فرمود « ای مردم کسی که دوست داشته باشد به عروه الوثقی و دستگیره محکمی که هرگز گسسته نخواهد شد چنگ بزند باید به ولایت علی بن ابی طالب چنگ بزند که همانا ولایت او ولایت من است و پیروی از او پیروی از من است » ( ماة منقبه لامیرالمومنین ص 71و97 ، شواهد التنزیل 1/444، مناقب خوارزمی ص 35 ، ینابیع الموده ص 495 ، آیات الفضائل ص 482 ) خود امیرالمومنین در یکی از خطبه های خود فرمود « من حبل الله و ریسمان محکم خدا و عروة الوثقی و کلمه تقوی هستم .» (ینابیع الموده ص 495)
*********************************************
4.
آیه چهارم : « إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیِّةِ» ( بینه آیه 7و 8)
« (اما) کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات (خدا)یند! »
این آیه طبق روایات فراوانی که از اهل سنت و شیعه آمده است در مورد امیر المومنین است .
جابر بن عبدالله انصاری می گوید که ما در خدمت پیامبر اکرم کنار خانه خدا نشسته بودیم علی علیه السلام به سوی ما می آمد وقتی چشم پیامبر به او افتاد گفتند که برادرم به سراغ شما می اید بعد رو به کعبه کردند و گفتند به خدای این کعبه قسم که این مرد و شیعیانش در قیامت رستگارانند ، بعد رو به ما کردند و گفتند به خدا سوگند او قبل از همه شمابه خدا ایمان آورد وفای به عهدش از همه بیشتر است ، مساوات و قضاوتش از همه بهتر است ، عدالتش از همه بیشتر و مقامش نزد خدا از همه بالاتراست .
جابر می گوید در اینجا بود که خداوند آیه ای که در بالا است را نازل کردند و از آن به بعد هنگامی که علی (ع) می آمد یاران پیامبر می گفتند بهترین خلق خدا بعد از رسول الله امد .
مقاتل بن سلیمان از ضحاک از ابن عباس نقل کرده است که این آیه در شأن على علیه السلام و اهل بیت او نازل شده است (غایة المرام باب 94 حدیث 9)
********************************************
5.
آیه پنجم :(( وَ اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبین وَ اخفِض جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ ِمنَ المُومِنین ...... )) سوره شعرا آیه 214
(( بستگان نزدیک خود را از عذاب الهی بیم ده ، پر و بال پر مهر و مودت خود را بر سر افراد با ایمان پایین بیاور و اگر با تو مخالفت کردند بگو من از کارهای بد شما بیزارم ))
پس از اعلام مقام نبوت و رسالت به پیامبر ، فرشته وحی وقت تبلیغ رسالت را برای مردم معین نکرد از این نظر پیامبر به مدت سه سال از دعوت عمومی خودداری نمود . پس از گذشت سه سال وحی رسید و به پیامبر فرمان داده شد که دعوت همگانی خود را آغاز کن از طریق دعوت خویشاوندان و بستگان و آیه ذکر شده در بالا در همین رابطه است .
بنا بر این پیامبر به حضرت علی ( ع ) فرمودند که چهل نفر از شخصیت های بزرگ بنی هاشم را برای نهار دعوت کند و غذایی از گوشت و همراه شیر آماده کند. پس از آمدن مهمانان و صرف غذا به دلیل سخنان سبک ابو لهب مجلس بدون نتیجه به پایان رسید و پیامبر تصمیم گرفتند فردا دوباره مهمانان را دعوت کنند البته به غیر از ابو لهب .
فردای آن روز پس از صرف غذا پیامبر ایستادند و سخنانی ایراد فرمودند :
(( به راستی هیچ گاه راهنمای مردم به آنان دروغ نمیگوید ، به خدایی که جز او خدایی نیست من فرستاده به سوی شما و عموم جهانیان هستم. آگاه باشید همانگونه که می خوابید می میرید و همچنان که بیدار می شوید زنده خواهید شد . )) سخنان ایشان ادامه یافت تا این جا که فرمودند :
(( هیچ کس از مردم برای کسان خود چیزی بهتر از آنچه من برای شما آورده ام نیاورده است . من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام خدایم به من فرمان داده که شما را به توحید و یگانگی وی و رسالت خویش دعوت کنم . چه کسی از شما مرا در این را کمک میکند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد .))
ایشان پس ازایراد این سخنان اندکی مکث نمودند ، در این موقع علی (ع ) بلند شد و گفت ای پیامبر خدا من تو را در این راه یاری میدهم ، پیامبر به او دستور داد که بنشیند و این کار را تا سه بار انجام داد پس از آن فرمودند :
(( ای خویشاوندان و بستگان من بدانید که علی برادر و وصی و جانشین من در میان شماست )) البته بنا به نقل سیره حلبی دو لفظ دیگر هم فرمودند (( و وزیر و وارث من نیز می باشد .)).
شیطان به حضرت محمد گفت ؛امت توخصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند
1.به هم میرسند سلام می کنند که سلام اسم خداست و من از این اسم میترسم
2.وقتی همدیگر را می بینند دست می دهند تا دستهایشان از هم در نیامده گناهاشان بخشوده میشود
3.وقتی که میخواهند غذا بخورند بسم الله می گویند و من دیگر نمی توانم غذا بخورم و گرسنه می مانم
4.بعد از خوردن غذا الحمدالله می گویند
5.وقتی اسم تو می اید صلوات ختم میکنند و انقدر ثواب ان زیاد است که من فرار میکنم
6. وقتی میخواهند کاری انجام دهند ان شاءالله میگویند و من هم دیگر نمی توانم در کارهایشان
مداخله کنم و انها را بر هم زنم
7.انکه صدقه میدهند هم گناهاشان امرزیده میشود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور میکنند
8.انان قران میخوانند و در خانه ای که قران خوانده می شود جایی برای من نمی ماند چون
در ان خانه ملائکه رفت وامد دارند
9.مرا لعنت می کنند و وقتی مرا لعنت می کنند یک زخم بر بدنم می افتد و تا زمانی که همان
شخص را به گمراهی نکشانم خوب نمی شوم
10.هنگامی که گناه می کنند سریع توبه می کنند و زحمات من را به هدر میدهند
11.وقتی عطسه میکنند الحمدالله می گویند
ارزش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام
حاج شیخ عباس قمی در کتاب هدیةالأحباب چنین نگاشته است:
«در کتاب مقامات سید جزایری نقل شده است که مقدس اردبیلی(ره) از ساکنان حرم حضرت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در نجف اشرف بوده و هرگاه مسألهای بر او مشتبه
میشده در شبها خود را به ضریح مقدس میرسانیده و جواب میشنیده است، و گاهی بوده که آن حضرت او را به حضرت صاحب الامر ـ ارواح العالمین فداه ـ حواله میفرمودهاند، آنگاه که امام بزرگوار در مسجد کوفه تشریف داشته است.
و با این اعمال خالصه از اغراض دنیویی، بعد از مرگ او، بعضی از مجتهدین او را در خواب دیدند که با هیأت نیکو و جامه پاکیزه از روضه علویّه بیرون شد. از او پرسید که چه عملی، شما را به این مرتبه رسانید؟
فرمود که، بازار اعمال را کساد دیدم یعنی عملی که به درجه قبول رسد خیلی کم است و فرمود: به من عملی نفع نبخشید، مگر ولایت صاحب این قبر و محبّت او .(اشاره به حضرت علی علیهالسلام)
روایت شده از ابن عباس که وقتی جناب سلمان(رضی الله عنه) را به خواب دید با حُلَل و حُلی و تاجی از یاقوت بود، پرسید: ای سلمان! بگو در بهشت بعد از ایمان به خدا و رسول چه عملی افضل است؟ فرمود: چیزی افضل از حبّ علی (علیهالسلام) و اقتدای به آن حضرت نیست.»
(عید سعید قربان مبارک باد)
تمام زندگی چشم به انتظار فرزند بود در سن هشتاد و شش سالگی در حالت بیم و امید به دربار خداوندی برای فرزندی صالح دست به دعاء شد «رب هب لی من الصالحین» بار الها! مرا فرزند صالحی از بندگان شایسته عطا فرما.
خداوند نیز این دعا را مستجاب کرد و فرزند صالحی همچون اسماعیل به او بشارت داد.
«فبشرناه بغلام حلیم» پس ما او را به نوجوانی بردبار و صبور بشارت دادیم.
**************************************************************************
تاریخچه و فلسفه قربانی
*************************************************************************
قربانی یک عبادت مالی و از شعائر اسلام است و در مقابل دیگر عبادت های مالی ویژگیهای خاصی در بر دارد، با توجه به آن ویژگیهای قربانی بین عبادت های دیگر جایگاه و اهمیت ممتازی را حائز است.
مفهوم و معنی قربانی
از نظر معنای لغوی «قربانی» از لفظ «قربان» ماخوذ است، هر آن چیزی که ذریعه و وسیله تقرب و نزدیکی الله تعالی باشد آن را «قربانی» می گویند، آن چیز خواه ذبح حیوان باشد یا دیگر صدقات.
بعضی از علماء هر نیکی و عمل خیر را که باعث قرب و رحمت الهی باشد «قربانی» می نامند.
البته در عرف عام به آن حیوان مخصوص «قربانی» گفته می شود که به خاطر رضای الله در روزهای معین عید الاضحی- عید قربان- مسلمانان آن را ذبح می کنند و کلمه قربانی از لفظ قربان گرفته شده و چندین بار در قرآن مجید آمده است، در اکثر مواقع مراد از آن «حیوان مذبوحه» است.
تاریخچه قربانی
ذبح قربانی جهت تقرب پروردگار از زمان ابو البشر حضرت آدم علیه السلام شروع شد، وقتی که دو فرزندش هابیل قوچی و قابیل مقداری گندم را به عنوان قربانی به بارگاه خداوندی تقدیم نمودند. به دستور و روال آن زمان آتشی از آسمان آمده، قربانی هابیل را سوخت، که این علامت قبولیت بود و قربانی قابیل به حال خود باقی ماند.
در قرآن مجید این واقعه تاریخی چنین آمده است:
«اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما و لم تقبل من الاخر» (مائده 27)
ترجمه: وقتی که (هابیل و قابیل، پسران آدم) قربانی تقدیم کردند از یکی (یعنی هابیل) پذیرفته شد و از دیگری (قابیل) پذیرفته نشد.
بعد از آن این عمل در تمام ادیان سماوی به عنوان یک عبادت و ذریعه قرب و در مناسبات و مواقع خاص به عنوان یک دستور و آیین جای ماند. اینجاست که می بینم تمام ملتها اعم از پیروان ادیان سماوی و غیر سماوی با ذبح حیوان یا صدقه دادن پول و کالا به بارگاه خداوندی یا معبود های باطل خویش تقرب می جویند.
واقعه تاریخی بی نظیر
قربانی به عنوان شعار دین و آیین و مشروعیت آن به زمان حضرت آدم علیه اسلام بر می گردد اما وقتی که واقعه بی نظیر و شگفت انگیز، ابر مرد تاریخ حضرت ابراهیم علیه السلام پیش آمد، که در آن واقعه تاریخی بی مثال، ایشان برای ذبح و قربان کردن یکتا فرزند برومندش حضرت اسماعیل علیه السلام اقدام فرمودند و پس از پیروز و نامدار شدن حضرت ابراهیم در آن آزمایش سخت و تاریخی، قربانی جایگاه و اهمیت ویژه ای را در ادیان سماوی کسب کرد، چرا که شخصیت حضرت ابراهیم علیه السلام برای تمام اهل ادیان سماوی یهودیان، مسیحیان و اهل اسلام مورد قبول و قابل احترام است، و آن داستان تکان دهنده و شگفت انگیز (قربانی پدرارجمند، فرزند دلبند را) درسوره صافات قرآن مجید آمده است و کتاب مقدس نیز آن را تثبیت می کند.
سیرت و زندگانی تمام انبیاء علیهم الصلاة و السلام پر از قربانی و مجاهده هاست اما زندگانی شخصیت ابر مرد تاریخ، ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علیه الصلاة والسلام به تنهایی تاریخی است زنده و جاویدان پر از قربانی ها، مجاهده ها، رنجها و مشقتها، هجرت ها و دعوت ها.
وقتی دعوت راه حق را آغاز نمود، پدر و تمام خانواده در مقابل او ایستادند. در راه توحید و یکتا پرستی پادشاه وقت ایشان را به آتش مجازات کرد.
بالاخره او مجبور شد که راه هجرت را پیشه کند لذا از وطن اصلی خویش در سرزمین عراق (بابل) به سوی فلسطین هجرت فرمود. «و قال إنی ذاهب الی ربی سیهدین» و گفت من به سوی پروردگارم می روم و او مرا هدایت خواهد کرد.
دعای فرزند
تمام زندگی چشم به انتظار فرزد بود در سن هشتاد و شش سالگی در حالت بیم و امید به دربار خداوندی برای فرزندی صالح دست به دعاء شد «رب هب لی من الصالحین» بار الها! مرا فرزند صالحی از بندگان شایسته عطا فرما.
خداوند نیز این دعا را مستجاب کرد و فرزند صالحی همچون اسماعیل به او بشارت داد.
«فبشرناه بغلام حلیم» پس ما او را به نوجوانی بردبار و صبور بشارت دادیم.
قربانی فرزند
به زبان قرآن این داستان شگفت انگیز چنین آمده است:
«فلما بلغ معه السعی قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ما ذا تری»
زمانی که فرزند به مقام سعی و کوشش رسید یعنی به مرحله ای رسید که می توانست در مسائل مختلف زندگی با تلاش و کوشش پدر را یاری کند بنا به گفته بعضی مفسران در آن وقت سیزده ساله بود.
در آن برهه از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام خواب عجیب و شگفت انگیزی دید (خواب انبیاء در حکم وحی الهی است) و آن خواب حیرت انگیز بیانگر شروع یک آزمایش بزرگ دیگر بود. در خواب می بیند که از سوی خداوند به او دستور رسیده است تا فرزند برومند و یگانه اش را با دست خود قربانی کند و سر ببرد. ابراهیم که بارها از کوره داغ امتحان الهی سر افراز بیرون آمده بود این بار نیز باید دل به دریا بزند و سر بر فرمان حق بگذارد.
پدر تمام ماجرا را برای فرزند بیان می کند آن گفتمان تاریخی تا روز قیامت در کتاب جاویدان مرقوم گشته است و این بار نیز ابراهیم از آزمایش سر افراز و کامران بیرون آمد و این غالبا سخت ترین و آخرین امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام بود که در آن هم مانند کوهی ثابت قدم ماند.
«قد صدقت الرءیا إنا کذلک نجزی المحسنین ان هذا لهو البلاء المبین و فدیناه بذبح عظیم»
خداوند متعال قوچی بزرگ فرستاد تا به جای فرزند قربانی کند و سنتی برای آیندگان در مراسم حج و سرزمین منی و برای تمام جهانیان به جای ماند.
اگر عملا حضرت اسماعیل علیه السلام قربانی می شد همانطوری که حضرت ابراهیم تصمیم قطعی آن را داشت بعد از آن باید به تاسی و پیروی از ابراهیم خون جگرگوشه ها در کوچه و خیابانها ریخته می شد مگر لطف الهی شامل حال گشت بجای فرزند دلبند قوچی بزرگ برای ذبح عنایت گردید و به عنوان یادگار ابراهیمی، دین اسلام و خاتم پیامبران نه فقط آن را مشروع قرار داد بلکه بر احیای آن حکم تاکید آمد که در همان روز تاریخی دهم ذی الحجه، عید قربان حجاج کرام و عموم مسلمانان به شرط استطاعت یک گوسفند سالم با شرایط و سن خاصی ذبح کنند. (احکام شرعی و و تفاصیل فقهی این شعار اسلامی در کتابهای فقه به تفصیل ذکر شده است)
قربانی و حج که مجموعه از مناسک، طواف و سعی، وقوف عرفه، منی، مزدلفه، رمی جمرات ذبح قربانی شکرانه و غیره همه اینها شعائر و عباداتی هستند که در ماه ذی الحجه ادا می شوند، و مشروعیت همه اینها به حضرت ابراهیم علیه السلام بر می گردد و از ایشان به خاتم پیامبران و اهل اسلام به ارث رسیده است چرا که پیامبر اسلام جانشین برحق حضرت ابراهیم علیه الصلاة والسلام بودند، آنحضرت صلی الله علیه وسلم با افتخار می فرمود «أنا دعوة جدی ابراهیم» من ثمره و نتیجه دعا پدربزرگم ابراهیم هستم . دعایی که هنگام تعمیر کعبه بر زبان حضرت ابراهیم جاری بود: «ربنا و بعث فیهم رسولا منهم...»
در خصوص قربانی وقتی که از آنحضرت صلی الله علیه وسلم سوال می شد: «ما هذه الاضاحی؟» این قربانی ها چه هستند؟
آنحضرت صلی الله علیه وسلم در پاسخ می فرمودند: «سنة ابیکم ابراهیم علیه اسلام» (قربانی) سنت (و یادگار) پدرتان حضرتابراهیم علیه اسلام است.
اصحاب پرسیدند: «فما لنا فیها یا رسولالله» ای رسول گرامی! ما را از ذبح قربانی چه می رسد؟
آنحضرت در جواب فرمودند: «بکل شعرة حسنة...» در مقابل هر مویی شما را یک نیکی می رسد و در مقابل هر پشمی به شما یک نیکی می رسد. (مشکوة)
قربانی یادگار و خاطره ابراهیمی
خداوند متعال تمام افعال و اعمال حضرت ابراهیم علیه السلام را پسندیده و آنها را برای امت آنحضرت صلی الله علیه وسلم مشروع قرار داد بخصوص اعمالی که به حج و قربانی متعلق هستند، تا نام گرامی آن ابر مرد تاریخ برای همیشه جاویدان بماند و کلام ربانی در حق ایشان صادق آید که بعد از بیان واقعه آزمایش بزرگ الله تعالی می فرماید: «و ترکنا علیه فی الاخرین سلام علی ابراهیم» و نام نیک او را در امتهای بعد باقی نهادیم. سلامتی باد بر ابراهیم.
از زمان قدیم رسم توده ملتهاست که جهت زنده نگهداشتن کارنامه های بزرگواران و فاتحان، دولتمردان و نامدارن بناها ساختمانها و مناره ها یا مجسمه هایی به طور یادگار می سازند، هر چند آنها مستحکم باشند باز هم شکار حوادث روزگار خواهند شد اما دین اسلام در این سلسله بعضی اعمال را مشروع قرار داده که با آن شخصیت ارتباط خاصی دارند از انجام آن اعمال نه تنها ثواب می رسد بلکه سیرت و زندگانی، فداکاری و مجاهده های آن شخصیت در ذهن ترسیم می گردد تا آنها را مشعل راه خویش قرار داده و خود را جهت عمل و دعوت به راه حق آماده سازد. بخصوص این عمل مبارک (قربانی) یعنی مال و متاع، تن، سن و وطن همه اینها را به خاطر رضایت خداوند قربان کند و از آنها بگذرد. بطور خلاصه نفس و هوای انسان مانند گوسفند کشته شود تا رضای الهی حاصل گردد.
بعضی ناآگاه و دور از فهم و فلسفه احکام و شعائر دینی در اجرای این حکم بزرگ اسلامی (قربانی) چنین ایرادی می گیرند:
مبلغ هنگفتی از مسلمانان جهت ذبح و قربانی هر سال خرج می شود، غیر از گوشت خوردن و اسراف و اضاعه مال دیگر مفهومی ندارد، چرا این مبلغ در رفاه و آسایش ملتها و کشورها بکار برده نمی شود.
این نوع ایرادها ناشی از جهالت و بی سوادی و دوری از فهم و فلسفه احکام الهی است. این نوع ایرادی را می توان در هر عبادت مالی و بدنی مطرح نمود. البته اگر مفهوم ایمان ودین را بخوبی بدانیم، چنین اعتراضی هرگز پیش نخواهد آمد.
و دنبال توجیهاتی پوچ نخواهیم رفت، مفهوم دین وایمان یعنی هر چه الله تعالی از بنده مطالبه کند- آمنا و سلمنا- ایمان آورده برای انجام وظیفه به پای خیزیم.
یک فرد مسلمان وقتی که دوست داشتنی و بهترین حیوانی از قبیل شتر و گاو و گوسفند را در راه رضای خدا قربانی می کند در واقع گویا برای تکامل روحی و تربیت تدریجی نخستین درسی به او آموخته می شود که او از قربانی نفیس برای قربانی نفس خویش آماده گردد و در عین حال برای فقراء و مساکین بهترین صدقه و خیرات است که خانواده خویش نیز از آن استفاده می کند. یقینا در کشورهای اسلامی بین شهر نشینان و روستائیان خانواده های بسیاری هستند که در طول سال یک بار هم گوشت بر سر سفره شان نمی بینند اگر گوشت قربانی عادلانه طبق سنت توزیع شود بهترین خدمت و کمک برای خانواده های ستمدیده خواهد بود.
چنین اعتراض ها را کسانی مطرح می کنند که در قصرهای شیشه های پشت پرده نشسته با دین و مشکلات جامعه ارتباطی ندارند. علاوه بر این بعضی ها شبه ی دیگر مطرح می کنند:
روزهای عید حیوان زیادی به طور قربانی ذبح می شود و این یک نوع ضرر اقتصادی است که به سبب آن برثروت حیوانی لطمه وارد می شود مردم به کمبود گوشت و دیگر فرآورده های حیوانی دچار می گردند.
این نوع شبه یقینا بر اثر این است که انسان از قدرت کامل خالق جهانیان و مشاهده نظم و انتظام وی غافل باشد. نظم خداوند همیشه در جهان این بوده و هست و هر چیزی که بیشتر به آن نیاز داشته باشیم خداوند متعال آن را افزونتر می گرداند وبه عوامل و اسباب افزونی آن نعمت انسان را راهنمایی می کند. مانند چاهی اگر آبش روزانه کشیده شود افزونتر و پاکتر می ماند ور نه چشمه هایش مسدود گشته و می خشکد.
قربانی آهو جایز نیست با اینکه حلال است؛ با این وجود نسلش در بعضی مناطق و کشورها معدوم گشته است اما گوسفند به مقدار وافر هر جا و هر کجا یافت می شود، شتر و گاو به نسبت گوسفند کمتر ذبح می شوند به همان میزان از گوسفند کمتر یافت می شوند.
حلال و حرام، واجبات و محرمات ای مردم! حج و عمره از شعائر الهی هستند، خداوند می فرماید: هر کس به خانه خدا به عنوان حج یا عمره بیاید برای او اشکالی نیست که بر صفا و مروه بسیار طواف کند، و هر کس کار خیری را بدون چشم داشتی انجام دهد خداوند سپاسگزار داناست. ای مردم! به حج خانه خدا بروید. هیچ خاندانی به خانه خدا وارد نمی شود مگر آنکه مستغنی می گردند و شاد می شوند، و هیچ خاندانی آن را ترک نمی کنند مگر آنکه منقطع می شوند و فقیر می گردند. ای مردم! هیچ مومنی در موقف (عرفات، مشعر، منی) وقف نمی کند مگر آنکه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت می آمرزد، و هرگاه که حجش پایان یافت اعمالشان را از سر می گیرد. ای مردم! حاجیان کمک می شوند و آنچه خرج می کنند به آنان باز می گردد، و خداوند جزای محسنین را ضایع نمی نماید. ای مردم! با دین کامل و با تفقه و فهم به حج خانه خدا بروید و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست کشیدن از گناه بر مگردید. ای مردم! نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همانطور که خداوند عزوجل به شما فرمان داده است و اگر زمان طویلی بر شما گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید، علی صاحب اختیار شماست و برای شما بیان می کند، او که خداوند عزوجل بعد از من عنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است. او از من است و من از اویم. او وآنان که از نسل من اند آنچه را نمدانید برای شما بیان می کنند. بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه آنها را بشمارم و معرفی کنم و بتوانم در یک مجلس به همه حلال ها دستور دهم و از همه حرام ها نهی کنم و پس مأمورم که از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عزوجل درباره امیرالمومنین علی و جانشینان بعد از او آورده ام که نسل من و اویند، و آن موضوع امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ایشان مهدی است تا روزی که خدای مدبر قضا و قدر را ملاقات کند. ای مردم! هر حلالی که شما را بدان راهنمایی کردم و هر حرامی که شما را از نهی نمودم، هرگز از آنها بر نگشته ام و تغییر نداده ام. این مطلب را به یاد داشته باشید و آن را تبدیل نکنید و تغییر ندهید. من سخن خود را تکرار می کنم: نماز را بپا دارید زکات را بپردازید و به کار نیک امر کنید و از منکرات نهی نمایید. بدانید که بالاترین امر به معروف آن است که سخن مرا بفهمید و آنرا به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتشان نهی نمایید، چرا که این دستوری از جانب خداوند عزوجل و از نزد من است، و هیچ امر به معروف و نهی از منکری نمیشود مگر با امام معصوم. ای مردم! قرآن به شما می شناساند که امام بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم که آنان از نسل من و از نسل اویند. آنجا که خداوند در کتابش می فرماید: آن (امامت) را به عنوان کلمه باقی در نسل او قرار داد، و من نیز به شما گفتم: اگر به آن دو (قرآن و اهل بیت) تمسک کنید هر گز گمراه نمی شود. ای مردم! تقوی را، تقوی را. از قیامت بر حذر باشید همانگونه که خدای عزوجل فرموده:زلزله قیامت شی عظیمی است. مرگ و معاد و حساب و ترازوهای الهی و حسابرسی در پیشگاه رب العالمین و ثواب و عقاب را به یاد آورید. هر کس حسنه با خود بیاورد طبق آن ثواب داده می شود، و هر کس گناه بیاورد در بهشت او را نصیبی نخواهد بود.
بیعت گرفتن رسمی ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پرودگارم مرا مأمور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم درباره آنچه منعقد نمودم برای علی امیرالمؤمنین و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند، چنانکه به شما فهماندم که فرزندان من از صلب اویند. پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پرودگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامت اماممان علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا می آیند. بر این مطلب با قلب و با جان و با زبان و دستانمان با تو بیعت می کنیم. بر این عقیده زنده ایم و به آن می میریم و (روز قیامت) با آن محشور می شویم. تغییر نخواهیم داد تبدیل نمی کنیم و شک و انکار نمی نماییم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم. تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی درباره علی امیرالمومنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند، یعنی حسن وحسین و آنان که خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است. پس برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد، از قلب هایمان و جان و زبان و ضمائر و دستهایمان. هر کس توانست با دست بیعت می نماید و گرنه با زبانش اقرار می کند. هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند در این باره از نفسهایمان دگرگونی نبیند. ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان می رسانیم. و خدا را بر آن شاهد می گیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت می کند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی. ای مردم! چه می گویید؟ خداوند هر صدایی را و پنهان های هر کسی را می داند. پس هر کس هدایت یافت به نفع خودش است و هر کس گمراه شده است، و هر کس بیعت کند با خداوند بیعت می کند. دست خداوند بر روی بیعت کنندگان است. ای مردم! با خدا بیعت نمایید و با علی امیرالؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در آخرت، به عنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت کنید. خداوند بیعت شکنان را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار می دهد، و هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجر عظیمی عنایت می فرماید. ای مردم! آنچه به شما گفتم بگویید (تکرار کنید)، و به علی به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید و بگویید: شنیدیم واطاعت کردیم. پرودگارا مغفرت تو را می خواهیم و بازگشت به سوی تو ست. و بگویید: حمد و سپاس خدای را که ما را به این راه هدایت کرد، و اگر خداوند هدایت نمی کرد ما هدایت نمی شدیم. فرستادگان پرودگارمان به حق آمده اند. ای مردم! فضایل علی بن ابی طالب نزد خداوند- که در قرآن آن را نازل کرده- بیش از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم. پس هر کس درباره آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصدیق کنید. ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را ذکر کردم اطاعت کند به رستگاری بزرگ دست یافته است. ای مردم، کسانی که برای بیعت با او و قبول ولایت او و سلام کردن به عنوان «امیرالمؤمنین» با او، سبقت بگیرند آنان رستگارنند و در باغ های بهشت خواهند بود. ای مردم! سخنی بگویید که به خاطر آن خداوند از شما راضی شود، و اگر شما و همه کسانی که در زمین هستند کافر شوند به خدا ضرری نمی رسانند. خدایا، به خاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم مؤمنین را بیامرز و بر منکرین که کافرند غضب نما، وحمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است. |
اشاره به کارشکنی های منافقین ای مردم! ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است، قبل از آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورت ها را به پشت بر گردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت کنیم. ای مردم! نور از جانب خداوند عزوجل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابی طالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم، که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد می گیرد، چرا که خداوند عزوجل ما را بر کوتاهی کنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاضبان از همه عالمیان حجت قرار داده است. ای مردم! شما را می ترسانم و انذار می نمایم که من رسول خدا هستم، و قبل از من پیامبران بوده اند.آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقب گرد می نمایید؟ هر کس به عقب بر گردد به خدا ضرری نمی رساند، و خداوند به زودی شاکرین و صابرین را پاداش می دهد. بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر، و بعد از او فرزندانم از نسل او چنین اند. ای مردم! با اسلامتان بر من منت مگذارید، بلکه بر خدا منت نگذارید، که اعمالتان را نابود می نماید و بر شما غضب می کند و شما را به شعله ای از آتش و مس گداخته مبتلا می کند. پرودگار شما در کمین است. ای مردم! بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت می کنند و روز قیامت کمک نمی شوند. ای مردم! خداوند و من از آنان بیزار هستیم. ای مردم! آنان و یارانشان و تابعینشان و پیروانشان در پایین ترین درجه آتش اند و چه بد است جای متکبران. بدانید که آنان اصحاب صحیفه هستند، پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند. راوی گوید: وقتی پیامبر (ص) نام «اصحاب صحیفه» را آورد اکثر مردم منظور حضرت را نفهمیدند و برایشان سوال انگیز شد، و فقط عده کمی مقصود حضرت را فهمیدند. ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت آن در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه می سپارم، و من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. و به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور می گیرند. خداوند غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند. و درآن هنگام است- ای جن وانس- که میریزد برای شما آنکه باید بریزد و می فرستد بر شما شعله ای از آتش و مس گداخته و نمی توانید آن را از خود دفع کنید. ای مردم! خداوند عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند، و خداوند شما را بر غیب مطاع نمی کند. ای مردم! هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه در اثر تکذیب (اهل آن آیات الهی را) خداوند قبل از روز قیامت آنان را هلاک خواهد کرد و آن را تحت حکومت امام مهدی خواهد آورد، و خداوند وعده خود را عملی می نماید. ای مردم! قبل از شما اکثر پیشینیان هلاک شدند، و خداوند آنها را هلاک نمود و اوست که آیندگان را هلاک خواهد کرد. خدای تعالی می فرماید: آیا ما پیشینیان را هلاک نکردیم؟ آیا در پی آنان دیگران را نفرستادیم؟ ما با مجرمان چنین می کنیم. وای بر مکذبین در آن روز ای مردم! خداوند مرا امر و نهی نموده است، و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نموده ام، و علم امر و نهی نزد اوست. پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید، و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید، و به سوی مقصد و مراد او بروید، و راه های بیگانه شما را از راه او منحرف نکند.
پیروان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان ایشان ای مردم! من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به پیروی آن امر نموده، وسپس علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایت اند، به حق هدایت می کنند و به یاری حق به عدالت رفتار می کنند. سوره حمد درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره ایشان (امامان) نازل شده است. به طور عموم شامل آنان است و به طور خاص درباره آنان است. ایشان دوستان خدایند که ترسی بر آنان نیست و محزون نمی شوند، بدانید که حزب خداوند غالب هستند. بدانید که دشمنان ایشان سفهاء گمراه و براداران شیاطین اند که اباطیل را از روی غور به یکدیگر می رسانند. بدانید که دوستان اهل بیت کسانی اند که خداوند در کتابش آنان را یاد کرده و فرموده است: نمی یابی قومی را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند، و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش ضدّیت دارند روی دوستی داشته باشند، اگر چه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرنشان یا فامیلشان باشند. آنان اند که ایمان در قلبشان نوشته شده و خداوند آنان را با وحی از خود تایید فرموده و ایشان را به بهشتی وارد می کند که از پایین آن نهرها جاری است و در آن راضی است و آنان راضی هستند. آنان حزب خداوند هستند. بدانید که حزب خدا رستگارند. بدانید که دوستان اهل بیت کسانی اند که خداوند عزوجل آنان را توصیف کرده و فرموده است: کسانی که ایمان آورده و ایمانشان را با ظلم نپوشانده اند، آنان اند که برایشان امان است و آنان هدایت یافتگان اند. بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که ایمان آورده اند و به شک نیفتاده اند. بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که با سلامتی و در حال امن وارد بهشت می شوند، و ملائکه با سلام به ملاقات آنان می آیند و می گویند: سلام بر شما، پاکیزه شدید، پس برای همیشه داخل بهشت شوید. بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که بهشت برای آنان است و در آن بدون حساب روزی داده می شوند. بدانید که دشمنان اهل بیت کسانی اند که به شعله های آتش وارد می شوند. بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که از جنهم در حالی که می جوشد صدای وحشتناکی می شنود و شعله کشیدن آنرا می بینند. بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند درباره او آنان فرموده است: هر گروهی که داخل (جنهم) می شوند همتای خود را لعنت می کنند، تا آنکه همه آنان در آنجا به یکدیگر می پیوندند آخرین آنان با اشاره به اولین آنان می گویند: پروردگارا، اینان ما را گمراه کردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل کن. خدا می فرماید: برای هر دو گروه عذاب مضاف است ولی شما نمی دانید.بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند عزوجل می فرماید: هرگاه گروهی را در جنهم می اندازد خزانه داران دوزخ از ایشان می پرسند: آیا ترساننده ای برای شما نیامد؟ می گویند: بلی، برای ما نذیر و ترسانده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هیچ چیز نازل نکرده است، و شما در گمراهی بزرگ هستید. و می گویند: اگر می شنیدم یا فکر می کردیم از اصحاب آتش نبودیم. به گناه خود اعتراف کردند. پس دور باشند اصحاب آتش. بدانید که دوستان اهل بیت کسانی هستند که در پنهانی از پرودگارشان می ترسند و برای آنان مغفرت و اجر بزرگ است. ای مردم! چقدر فاصله است بین شعله های آتش و بین اجر بزرگ ای مردم! دشمن ما کسی است که خداوند او را نکوهش کرده و او را لعنت کرده و دوست ما کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد. ای مردم! بدانید که من نذیر و ترساننده ام و علی بشارت دهنده است. ای مردم! بدانید که من مُنذر و بر حذر دارنده ام و علی هدایت کننده است. ای مردم! من پیامبرم و علی جانشین من است. ای مردم! بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند. بدانید که من پدر آنانم و آنها از صلب او به وجود می آیند.
حضرت مهدیعجل الله فرجه الشریف بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده از ظالمین. اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها. اوست غالب بر هر قبیله ای از اهل شرک و هدایت کننده آنان. بدانید که اوست انتقام گیرنده همه خون های اولیاء خدا. اوست یاری دهنده دین خدا. بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق. اوست که هر صاحب فضیلتی را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتی را به جهلش نشانه می دهد. اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی. بدانید که اوست خبر دهنده از پرودگارش، و بالا برنده آیات الهی. اوست هدایت یافته محکم بنیان. اوست که کارها به او سپرده شده است. اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند. اوست که به عنوان حجت باقی می ماند و بعد از او حجتی نیست. هیچ حقی نیست مگر همراه او، و هیچ نوری نیست مگر نزد او. بدانید او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمی شود. اوست ولی خدا در زمین و حکم کننده او بین خلقش و امین او بر نهان وآشکارش.
مطرحکردن بیعت ای مردم! من برایتان روشن کردم و به شما فهانیدم، و این علی است که بعد از من به شما می فهاند. بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم. بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می گیرم. خداوند می فرماید: کسانی که با تو بیعت می کنند، دست خداوند بر روی دست آنان است. پس هر کس بیعت را بشکند بر ضرر خود اوست، و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به ا
|
اعلان رسمی ولایت و امامت دوازدهامام علیهم السلام
ای مردم! این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مجاهدین و انصار بر تابعین آنان به نیکی، و بر روستایی و شهری، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه، بر هر یکتاپرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است.
ای مردم! این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا می ایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عزوجل صاحب اختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام کرده باشند. خدای عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پرودگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام.
ای مردم! علی را (بر دیگران) فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است، و هر علمی را که آموخته ام در امام المتقین جمع نموده ام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموخته ام. اوست امام مبین که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: و هر چیزی را در امام مبین جمع کردیم.
ای مردم! از علی به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سر باز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و از آن نهی می نماید، و در راه خدا سرزنشملامت کننده ای او را مانع نمی شود. علی اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمان به من بر او سبقت نگرفت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکاری کرد. اوست که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد. از طرف خداوند به او امر کردم که درخوابگاه من بخوابد، او هم در حالی که جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید.
ای مردم! او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.
ای مردم! او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد، حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم و سنگ ها هستند و برای کافران آماده شده است.
ای مردم! به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده اند، و من به خدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمان ها و زمین ها هستم. هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کفار شده است؛ و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه ی آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنها شک کرده است، و شک کننده درباره ما در آتش است.
ای مردم! خداوند این فضیلت را بر من ارزانی داشته که منّتی از او بر من و احسانی از جانب او به سوی من است. خدایی جز او نیست. حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال.
ای مردم! علی را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامی که خداوند روزی را نازل می کند و خلق باقی هستند. معلون است ملعون است. مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می گوید: «هرکس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد». هر کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده است. از خدا بترسد که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است.
ای مردم! علی «جنب الله» است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسیکه با او مخالفت کند فرموده است: ای حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفریط و کوتاهی کردم.
ای مردم! در قرآن تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر این شخصی که دست او را می گیرم و او را به سوی خود بالا می برم و بازوی او را می گیرم و با دو دستم او را بلند می کنم و به شما می فهمانم که هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است، و ولایت او از خداوند عزوجل است که بر من نازل کرده است.
ای مردم! علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر می دهد و با هم موافق هستند. آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند. بدانید که من ادا نمودم، بدانید که من ابلاغ کردم، بدانید که من شنوانیدم، بدانید که من روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عزوجل می گویم، بدانید که امیرالمومنینی جز این برادرم نیست. بدانید که امیرالمومنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.
بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رسول خدا صلی الله علیه و اله
سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستش را بر بازوی علی علیه السلام زدند و آن حضرت را بلند کردند. و این در حالی بود که امیرالمومنین علیه السلام از زمانی که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز منبر آمده بودند یک پله پایین تر از مکان حضرت ایستاده بودند و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستاده اند. پس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم با دستشان ایشان را بلند کردند و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمودند و علی علیه السلام را از جا بلند نمودند تا حدی که
پای ایشان موازی زانوی پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم رسید. سپس فرمودند:
ای مردم! این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده اند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوندعزوجل و دعوت به آن و عمل کننده به آنچه او را راضی می کند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستی کننده بر اطاعت او و نهی کننده از معصیت او. اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمومنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین به امر خداوند. خداوند می فرماید: سخن در پیشگاه من تغییر نمی پذیرد.
پرودگارا، به امر تو می گویم: خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند، و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید. پرودگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز، این آیه را درباره او نازل کردی: امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم.فرمودی: دین نزد خدا اسلام است و فرمودی: هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود. پرودگارا، تو را شاهد می گیرم که من ابلاغ نمودم.
تاکید بر توجه امت به مسئله امامت
ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او کامل نموده، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عزوجل، چنین کسانی اعمالش در دنیا وآخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمی یابد و به آنها مهلت داده نمی شود.
ای مردم! این علی است که یاری کننده ترین شما نسبت به من و سزاوارترین شما به من و نزدیک ترین شما به من؛ خدای عزوجل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده مگر درباره او، هیچگاه خداوند مومنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است، و هیچ آیه مدحی در قرآن نیست مگر درباره او، و خداوند در سوره «هَلْ اَتی» شهادت به بهشت نداده مگر برای او، و این سوره جز او را مدح نکرده است.
ای مردم! او را یاری دهنده دین خدا و دفاع کننده از رسول خداست، و اوست با تقوای پاکیزه هدایت کننده هدایت شده. پیامبرتان بهترین پیامبر و وصیتان بهترین وصی و فرزندان او بهترین اوصیاء هستند.
ای مردم! نسل هر پیامبری از صلب خود او هستند ولی نسل من از صلب امیرالمومنین علی است.
ای مردم! شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدم هایتان بلغزد. آدم به خاطره یک گناه به زمین فرستاده شد درحالی که انتخاب شده خداوند عزوجل بوده، پس شما چگونه خواهید بود در حالی که شمایید و در بین شما دشمنان خدا هستند. بدانید که با علی دشمنی نمی کند مگر با تقوی و به او ایمان نمی آورد مگر مومن مخلص. به خدا قسم سوره والعصر درباره علی نازل شده است: قسم به عصر، انسان در زیان است مگر علی که ایمان آورد وبه حق و صبر راضی شد.
ای مردم! من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چیزی نیست.
ای مردم! از خدا بترسید آن گونه که باید ترسیدو از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید.
حمد و ثنای اللهی
حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهایی و فرد بودنش نزدیک است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است، و همه مخلوقات با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود. صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست. ابتدا کننده و بازگرداننده اوست و هر کاری به سوی او باز می گردد. به وجود آورنده بالا برده شده ها (آسمان ها و افلاک) و پهن کننده گسترده ها (زمین)، یگانه حکمران زمین ها و آسمان ها، پاک و منزّه و تسبیح شده، پروردگار ملائکه و روح، تفضّل کننده بر همه آنچه خلق کرده، و لطف کننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمی زیر نظر اوست ولی چشم ها او را نمی بینند. کَرم کننده و بردبار و تحمّل کننده است. رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمی کند و به آنچه از عذابش که مستحقّ آنند مبادرت نمی ورزد. باطن ها و سریره ها را می فهمد و ضمایر را می داند، و پنهان ها بر او مخفی نمی ماند و مخفی ها بر او مشتبه نمی شود. او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوّت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی، و مانند او شیئی نیست. اوست به وجود آورنده شی (چیز) هنگامی که چیزی نبود. دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. خداوندی جز او که با عزت و حکیم است نیست. بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک می کند و او لطف کننده و آگاه است. هیچکس نمی تواند با دیدن به صفت او راه یابد، و کسی به چگونگی او از سر و آشکار دست نمی یابد، مگر به آنچه خود خداوند عزوجل راهنمایی کرده است. گواهی می دهم به او که اوست خدا، خدایی که قُدس و پاکی و منزّه بودن او روزگار را پر کرده است. او که نورش ابدیّت را فرا گرفته است. او که دستورش را بدون مشورتِ مشورت کننده ای اجرا می کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمیشود. آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله خلق کرده است. آنها را ایجاد کرد پس به وجود آمدند و خلق کرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست. صنعت او محکم و کار او زیباست. عادلی که ظلم نمی کند و کرم کننده ای که کارها به سوی او باز می گردد. شهادت می دهم اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزّت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند. پادشاه پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخّر کننده آفتاب و ماه، که همه با زمان ِتعیین شده در حرکت هستند. شب را بر روی روز و روز را بر روی شب می گرداند، که به سرعت در پی آن می رود. در هم شکننده هر زور گوی با عناد، و هلاک کننده هر شیطان سر پیچ و متمرّد. برای او ضدّی و همراه او معارضی نبوده است. یکتا و بی نیاز است. زاییده نشده و نمی زاید، و برای او هیچ همتایی نیست. خدای یگانه و پرودگار با عظمت. می خواهد پس به انجام می رساند، و اراده می کند پس مقدّر می نماید، و می داند پس به شماره می آورد. می میراند و زنده می کند، فقیر می کند و غنی می نماید، می خنداند و می گریاند، نزدیک می کند و دور می نماید، منع می کند و عطا می نماید. پادشاهی از آن ِاو و حمد و سپاس برای اوست. خیر به دست اوست و او بر هر چیزی قادر است. شب را در روز و روز را در شب فرو می برد. نیست خدایی جز او که با عزّت و آمرزنده است. اجابت کننده دعا، بسیار عطا کننده دعا، بسیار عطا کننده، شمارنده نَفَس ها و پرودگار جن ّو بشر، که هیچ امری بر او مشکل نمی شود، و فریاد دادخواهان او را منضجر نمی کند، و اصرارِ اصرار کنندگانش او را خسته نمی نماید. نگهدارنده صالحین و موفّق کننده رستگاران و صاحب اختیار مومنان و پروردگار عالمیان. خدایی که از آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی شکر و سپاس گویند. او را سپاس بسیار می گویم و دائماً شکر می نمایم، چه در آسایش و چه در گرفتاری، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائکه اش و کتاب ها و پیامبرانش ایمان می آورم. دستور او را گوش می دهم و اطاعت می نمایم و به آنچه او را راضی می کند مبادرت می ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم می شوم به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا که اوست خدایی که نمی تواند از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم (یعنی ظلم نمی کند).
فرمان الهیبرای مطلبیمهم
برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او اقرار می کنم، و شهادت می دهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادعا می نمایم از ترس آنکه مبادا اگر آنجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حیله عظیمی بکار بندد و دوستی او خالصباشد. نیست خدایی جز او. زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او رانرسانده ام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است. خداوند به من چنین وحی کرده است: ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پرودگارت بر تو نازل شده – درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب – و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند.
ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردم، و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می کنم: جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام - که او سلام است - مرا مامور کرد که در این اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که: علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است. و خداوند این آیه از کتابش را بر من نازل کرده است: صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند. و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در حال خداوند عزوجل را قصد می کند. من از جبرئیل در خواست کردم از خدا بخواهد تا مرا ابلاغ این مهم معافبدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و فساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگان ِاسلام اطلاع دارم، کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده است که با زبانشان می گویند آنچه در قلبهایشان نیست، و این کار را سهل می شمارند در حالی که نزد خداوند عظیم است. همچنین به خاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کرده اند تا آنجا که مرا اُذُن «گوش دهنده بر هر حرفی» نامیدند، و گمان کردند که من چنین هستم به خاطر ملازمت بسیار علی با من و توجه من به او و تمایل او و قبولش از من، تا آنکه خداوند عزوجل در این باره چنین نازل کرد: از آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت می کنند و می گویند او اُذُن «گوش دهنده به هر حرفی» است، بگو: گوش است - بر ضد کسانی که گمان می کنند او اُذُن است- و برای خود خیر است، به خدا ایمان می آورد و در مقابل مومنین اظهار تواضع و احترام می نماید، و برای کسانی از شما که ایمان آورده اند رحمت است؛ و کسانی که پیامبر را اذیت می کنند عذاب درد ناکی در انتظارشان است. اگر من بخواهم گویندگان این نسبت اُذُن را نام ببرم می توانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم می نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفی کنم می توانم، ولی به خدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کرده ام. بعد از همه اینها، خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم. ای پیامبر برسان آنچه - در حق علی- از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند.
.: Weblog Themes By Pichak :.